همسفر فرحناز:
از خداوند بزرگ و آقای مهندس عزیز و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم که این بستر آموزشی را برایم مهیا نمود تا بتوانم زندگی متعادلی داشته باشم. انسان فرمانبردار زمانی که با عشق به کاری که به او سپرده شده عمل کند، به فرماندهی میرسد. زمانی که ما رهجوهای قدردانی باشیم به هدف و خواسته که همان فرماندهی است میرسم. اطاعت از فرمان، من را بزرگ میکند و به آگاهی و توانای میرساند که یک فرمانده خوب و توانا باشم. سیدی فرمانبرداری به من یاد میدهد که انسان در جایگاهی قرار دارد که میتواند به مرحلهای برسد که بر خود حکومت کند، اما این جایگاه نیاز به آگاهی و تشخیص دارد که با آموزشهایی که باید از یک راهنما بگیرد و به عمل و اجرا درآورد به جایگاهی خواهد رسید که همچون فرماندهی دانا و توانا بر شهر وجودی خود حکومت کند و همه چیز تحت فرمان باشد و روزبهروز پیشرفت و رشد بیشتری داشته باشد.
همسفر حدیث:
فرماندهی یک هدف است که میتواند فرماندهی همه چیز باشد. اگر انسان بخواهد در جایگاه فرماندهی قرار بگیرد شرط لازم آن فرمانبرداری کردن است. با کمی دقت و توجه به کلمات این دستور جلسه متوجه میشویم که این دستور جلسه حرکت از سطح فرمانبرداری برای رسیدن به فرماندهی است. بهتر است این دستور جلسه را به اعتیاد و درمان آن ارتباط بدهیم. آقای مهندس مسئله اعتیاد را به خوبی برای ما تشریح مینماید. بیماری اعتیاد باعث میشود که جسم، روان و جهانبینی از تعادل خارج شود. اعتیاد، جسم انسان را بیمار و از تعادل خارج میکند. از نگاه دیگران که با بیماری اعتیاد آشنایی ندارند مصرفکننده مواد مخدر، شخصی است که اگر مصرف نکند حالش بد میشود. بسیارند کسانی که فکر میکنند این مصرف از روی لذتجویی است. این دسته کسانی هستند که در مقوله اعتیاد دانش و آگاهی ندارند و نمیدانند کسی که مصرفکننده مواد مخدر است، جسم و روان او تحت فرماندهی اهریمن است و نیروی شیطانی به او فرمان میدهد. فرماندهی میتواند هم صور آشکار داشته باشد و هم صور پنهان، صور پنهانش فرمان دادن در قسمت درون انسان است. اینکه من به اعضای بدنم دستور میدهم و اعضای بدنم فرمان من را اجرا میکنند و اگر بخواهم کاری انجام بدهم و قادر به انجام دادن آن نباشم به این معنی است که فرماندهی من ناقص است. همانگونه که گفته شد بیماری اعتیاد تعادل و سلامتی شخص را مورد هدف قرار میدهد و انسان را از تعادل خارج میکند. یک مصرفکننده مواد مخدر نیروی بسیار مفیدی برای نیروهای شیطانی و اهریمنی بوده و فرمانبردار خوبی برای آنها است و این مواد مخدر است که برای او تعیین تکلیف میکند که چه کاری انجام بدهد و چه کاری انجام ندهد! کجا برود و کجا نرود! حتی برای فرد هم مشخص میکند که چه غذایی بخورد و چه غذایی نخورد تا خمار نشود. در مسیر درمان اعتیاد اولین قدم رعایت کردن نظم و فرمانبرداری از تمام اصول و قوانین است. ما باید در کنگره فرمانبردار راهنما باشیم تا به فرماندهی عقل خود برسیم و به مرحله (شو شود) نزدیک شویم. هرکس باید در هر جایگاهی که هست فرمانبردار خوبی باشد و در همه موارد نظم و قوانین را به خوبی اجرا کند. امکان ندارد کسی فرمانبردار خوبی نباشد و در آینده فرمانده خوبی باشد. من نیز میدانم که تمام آموزشهایی که از کنگره میگیرم را باید در زندگی روزمره عملی کنم و اگر میخواهم به فرماندهی عقل برسم در درجه اول باید حس خود را تزکیه و پالایش کنم و بعد از مرحله ضدارزشها به مرحله ارزشها گام بردارم و به جای فرمانبرداری از نیروهای اهریمنی به فرمانبرداری از عقل روی بیاورم تا به صراط مستقیم برسم. در آخر امیدوارم که در این مسیر فرمانبردار خوبی باشم.
همسفر زینب:
همانطور که میدانیم در کنگره۶۰، کلانتری، نیروی انتظامی و نیروی قضایی نداریم بلکه قوانین را خودمان بر مبنای محبت خدمت وضع میکنیم و باید آنها را رعایت کنیم. در کنگره وقتی مرزبانها تذکری میدهند باید همه آن را رعایت کنند؛ حتی مرزبان به راهنمایی که چند سال راهنما است تذکر میدهد باید راهنما چشم بگوید و از او اطاعت کند. در کنگره۶۰ هر کس در هر جایگاهی که باشد وقتی به او دستور میدهند باید آن را اجرا کند و این یعنی فرمانبرداری! اگر فرمانبرداری کنیم به نتیجه میرسیم در کنگره۶۰ اگر فرمانبرداری نبود، نمیتوانستیم شعب مختلف با این همه پیشرفت داشته باشیم. کسی فرمانده میشود که فرمانبردار خوبی باشد. همه ما به مقام بالاتر پاسخگو هستیم به غیر از قدرت مطلق یعنی الله! همه ما در کنگره باید فرمانبرداری را یاد بگیریم تا به فرماندهی برسیم. امیدوارم همه ما فرمانبرداران خوبی باشیم و بتوانیم به انسانهای دیگر خدمت کنیم.
همسفر فیروزه:
فرماندهی امری مهم و یکی از خواستههای انسان است. لازمه یک فرماندهی خوب، فرمانبرداری خوب است. با فرمانبرداری از عقل میتوان به فرماندهی آن رسید. این کار آسانی نیست، ولی قابل اجرا است. من میتوانم با فرمانبرداری عقل از انجام کارهای ساده و کوچک شروع کنم تا به کارهای بزرگ برسم؛ مثلاً حضور به موقع در جلسات، پیام خواندن، مشارکت کردن و نوشتن سیدی. زمانی میتوانم فرمانبردار خوبی باشم که هدف مشخصی داشته باشم؛ مثلاً وقتی در کنگره به راهنما چشم واقعی میگویم که هدف درمان داشته باشم. برای رسیدن به فرماندهی عقل در هر کاری یک سری بایدها و نبایدها وجود دارد. بایدها انجام ارزشها و نبایدها انجام ندادن ضدارزشها است؛ یعنی مواردی که باعث میشود فرماندهی عقل ضعیف یا متوقف شود. از طرفی منیت، نقطه مقابل آموزش است که اجازه نمیدهد دانایی رشد کند. دانایی که متوقف شود، نفس اماره فرماندهی را از عقل میگیرد. پس انسان برای فرماندهی باید آموزشپذیر باشد. وقتی میتوانم فرمانده خوبی برای دیگران باشم که در مرحله اول فرمانده خوبی برای جسم، روح و روان خودم باشم.
رابط خبری: همسفر فیروزه رهجو راهنما همسفر معصومه(لژیون سوم )
ویرایش: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اسبیکو خرمآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
72