قبل از ورودم به کنگره فکر میکردم افرادی که دارای مدرک تحصیلی هستند از دانایی بالایی برخوردارند و جامعه نیز احترام زیادی برای آنها قائل است و فردی مفید برای خود و خانوادهاش است. این موضوع باعث شد که موقعی که میخواهم فرزندم را برای تحصیل آماده کنم به خود و او سختیهای زیادی را تحمیل کنم. تمام مدارس را پرسوجو کردم و از چند مدرسه که نزدیک خانهام بود گذشتم و او را در دورترین مدرسه ثبتنام کردم.
در ادامه سختگیری و کمالگراییهای من باعث شد که او از درس و مدرسه بیزار شود و به جای اینکه صبحها خوشحال و شاد از خواب بیدار شود و به مدرسه برود، با استرس و بیمیلی زیاد انجام دهد و اصلا نتواند در مدرسه با دیگران ارتباط برقرار کند و برای خود دوستی پیدا کند؛ چه شبهایی که به خاطر اذیت کردن فرزندم برای درست نوشتن کلمات و یا خواندن درس از درد عذاب وجدان تا صبح بیدار بودم و درست نخوابیدم.چقدر ناامید شدم و آن را به فرزندم القا کردم.
با ورودم به کنگره و نوشتن سیدیهای علم ۱، علم۲ متوجه شدم که هر گردی، گردو نیست؛ سواد و داشتن مدرک به معنای دانا بودن نیست؛ بلکه سواد ابزاری برای رسیدن به دانایی است و پی بردم شخصی که یک مدرکی داشته باشد و از آن استفاده نکند مانند یک فلش یا سیدی پر از اطلاعات است که آن را با خود حمل میکند. با سخنان آقای مهندس فهمیدم، دانایی یعنی هنر زندگی کردن، کسی که دانایی دارد با خودش در صلح و آرامش است.
از وقتی این مطالب را شنیدم سعی کردم فرزندم را رها کنم و مسئولیت درس و مدرسه را به عهده خودش بگذارم و الان شاهد موفقیت و پیشرفت او هستم و درون خودم تا حدودی به صلح و آرامش رسیدم. من پی بردم هر شخصی استعدادی دارد که اگر با توجه به آن و میزان علاقه در جهتش قدم بردارد قطعآ به موفقیت و مراتب بالایی دست خواهد یافت. الان با گوشت، پوست و خون خودم درک کردم که اگر بخواهم به دانایی و دانایی موثر برسم و آن را در زندگی عملی کنم؛ باید استوار در کنگره بمانم و فقط با نوشتن سیدیها و فرمانبرداری میتوانم به آنها برسم.
نویسنده: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر فاطمه.م رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر فاطمه.خ رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد
- تعداد بازدید از این مطلب :
64