مشارکت همسفران لژیون دهم در مورد دستور جلسه: «از فرمانبرداری تا فرماندهی»
همسفر کلثوم (س):
فرماندهی در کنگره۶۰، به این معنی است فرد باید یک فرمانبردار خوبی باشد و به قوانین کنگره احترام بگذارد تا بتواند ذرهذره به فرمانده موفق برسد. فرمانبرداری به عنوان یک پیشنیاز برای فرماندهی، نشان دهنده تواناییهای من کلثوم است که بتوانم ببینم، چگونه از راهنمای خودم درس بگیرم و به دستوراتش و قوانین کنگره احترام بگذارم و فرمانبردار باشم این کار آسان نیست؛ ولی قابل اجرا است من میتوانم با فرمانبرداری عقل از انجام کارهای ساده و کوچک شروع کنم تا به کارهای بزرگ برسم. مثلا حضور به موقع در جلسات، پیام خواندن، مشارکتکردن، نوشتن سیدیها به مرور زمان میتوانم فرمانبردار خوبی باشم؛ وقتی میتوانم برای جسم و روح و روان خودم فرمانده خوبی باشم، که به راهنمایم چشم واقعی بگویم و دستوراتش را اجرایی کنم تا بتوانم ذرهذره نیروهای بازدارنده را از شهر وجودی خودم بیرون کنم تا به حال خوب با صبر و امیدواری برسم و بدانم این فرمانبرداری در اصل برای خودم است.
همسفر مریم:
فرماندهی بسیار لذتبخش است و باعث حالخوش انسان میشود؛ ولی شرط اصلی برای رسیدن به آن فرمانبرداری است یعنی آموزش گرفتن، یعنی اجرای فرامین بدون هیچ کم و کاستی رهجوی فرمانبردار در کنگره۶۰، به دنبال چراها نیست به دنبال هدف خود که رسیدن به حال خوش است. تا زمانی که انسان منیت داشته باشد نمیتواند فرمانبردار خوبی باشد و اینجا است که کائنات او را از خدمت به خلق خدا که بالاترین نعمت است کنار میزند. من برای رسیدن به فرماندهی اول باید بتوانم یک فرمانده خوب و لایق برای شهر وجودی خودم باشم.
همسفر فاطمه زهرا:
هر شخصی در هر مرحلهای از زندگی با مسائلی روبهرو است که برای حل آن مسائل نیاز به آگاهی و آموزش دارد به عنوان مثال: شخصی که مصرفکننده موادمخدر است برای رهایی و رسیدن به درمان نیاز دارد که آموزش ببینید؛ اگر این فرد که حال در کنگره به او رهجو گفته میشود فرمانبردار راهنمایش باشد و طبق اصول و قوانین کنگره مسیر را طی میکند هم به درمان میرسد و هم اینکه جسمش فرمانبردار کارها و دستوراتش است؛ حتی در ادامه میتواند یک فرمانده خوب باشد، زیرا پروسه فرمانبرداری را به نحو مطلوب پشت سرگذاشته و به اصطلاح فرمان عقل خویش را گوش کرده و به شو شود نزدیک شده است.
همسفر کلثوم:
من قبل از کنگره فرمانده وجودی، خودم را نمیشناختم و با آن آشنا نبودم و نمیتوانستم تصميمات درستی بگیرم. زمانی که در تاریکی بودم فرمان میداد؛ ولی من فرمانبردار درستی نبودم. عقل یعنی فرمانده، نفساماره در مقابل فرمانده قرار داشت و من نمیتوانستم درست زندگی بکنم و تصمیم بگیرم از رفتار نادرست با مسافرم که انسان بیماری بود و تربیت فرزندانم تا خانهداری و معاشرت با اقوام چون در تاریکی بودم. تا اینکه خداوند بزرگ کنگره۶۰ را سر راه من و مسافرم قرار داد تا یاد بگیریم چهطور زندگی کنیم و هر کدام از ما راهنما یا بهتر بگویم فرمانده در کنگره انتخاب کردیم و الان خدا را شکر میکنم با سیدی نوشتن و سیدی گوش دادن و خدمت کردن به یاری خدا که انسانهای مفید و آگاهی باشیم و برای خانواده برای همنوع خودمان که از تمام کارهای ضدارزش دوری کنیم؛ چون این فرمانبردار بودن به نفع خودمان است و ما را به روشنایی مطلق نزدیک میکند.
همسفر مهسا:
ما همه برای خدمت و آموزش پا به حیات نهادهایم؛ ابتدا آموزش سپس خدمت درست انجام بدهیم. در کنگره۶۰، هر سفر اولی که میخواهد به رهایی و حال خوش برسد؛ باید از همان ابتدای سفر سرش را با سر راهنما عوض کند و تمام فرمانهای راهنما را بدون کم و کاستی انجام دهد این فرمانبرداری در ادامه به جایی میرسد که شخص دیگر خودش میتواند به فرمانروای لایق شهر وجودی خود هم در صورآشکار و هم صورپنهان تبدیل شود و طعم خوش رهایی را بچشد؛ همچنین با تزکیه و پالایش های مداوم و در مسیر صراط مستقیم بودن و اجرای فرامین الهی میتواند؛ برای خدمت به انسان های در بند فرماندهی کند و آنها را نیز مانند خود به حال خوش و رهایی برساند.
همسفر معصومه:
اول از همه باید بدانیم که این دستور جلسه یکی از پایههای اصلی در کنگره۶۰ است؛ چون هم در زندگی بیرون کاربرد دارد هم در سفر و آموزش. فرمانبرداری یعنی چه؟ یعنی اطاعت آگاهانه از کسی یا قانونی که به صلاح ما است مثلاً وقتی ما وارد کنگره میشویم تجربه، علم و دانایی کافی نداریم؛ پس باید فرمانبرداری کنیم؛ یعنی گوش کنیم، بنویسیم، عمل کنیم. درست مثل یک سرباز که باید از فرمانده دستور بگیرد تا نظم حفظ شود و در این مرحله غرور، منیت و خواستههای شخصی باید کنار گذاشته شود؛ چون اگر نخواهیم فرمانبرداری کنیم هرگز به مقصد نمیرسیم. فرماندهی یعنی چه؟ فرماندهی وقتی به وجود میآید که ما سالها فرمانبرداری درست داشته باشیم؛ یعنی کسی که خودش یاد گرفته، تجربه کرده و آموزش دیده است؛ حال میتواند فرمانده باشد هم در زندگی شخصی (مدیریت خانواده، کار، روابط) و هم در کنگره مثلاً (راهنما، مرزبان و دیدهبان و …). فرماندهی در کنگره با زور و اجبار نیست؛ بلکه با محبت و آموزش است و کسی میتواند فرمانده خوبی باشد که خودش مسیر فرمانبرداری را طی کرده باشد و هیچ فرماندهی بدون فرمانبرداری به وجود نمیآید و ما اول باید شاگرد خوبی باشیم تا بعدها استاد خوبی شویم. این دستور جلسه در واقع تمرینی است، برای کنترل نفس که یاد میگیریم از نفس سرکش خودمان فرمانبرداری نکنیم تا به فرمان عقل نزدیک شویم. مثال ساده که یک رهجو وقتی برای درمان وارد کنگره میشود و به صحبتهای راهنما گوش میدهد در حال فرمانبرداری است، همان رهجو وقتی آموزشها را گرفت، عمل کرد و رها شد میتواند راهنما شود و فرماندهی گروهی را به عهده بگیرد.
رابط خبری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر ستاره رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
137