English Version
This Site Is Available In English

رشد واقعی؛ رسیدن به دانایی، تعادل و قدرت تشخیص

رشد واقعی؛ رسیدن به دانایی، تعادل و قدرت تشخیص

راهنما همسفر زهرا

سواد در تعریف، به معنای توانایی خواندن و نوشتن می‌باشد؛ ولی با توجه به انتظاراتی که جوامع امروز از انسان‌های باسواد دارند؛ قاعدتاً باید تفاوت انسان‌های باسواد و بی‌سواد فراتر از توانایی خواندن و نوشتن باشد؛ به همین دلیل، سازمان یونسکو در سال‌های اخیر تعریف جدیدتری از سواد ارائه داده است و داشتن چند پارامتر؛ مثل سواد رسانه‌ای، سواد مالی، سواد عاطفی و.... را به عنوان ملاک باسواد بودن در نظر گرفته است که به کارگیری و عملی کردن مجموع آن‌ها می‌تواند افراد را به دانایی نزدیک کند.

انسان‌های باسواد، وقت زیادی برای آموزش گرفتن صرف می‌کنند؛ اما اگر روی دانسته‌های خود تفکر نکنند و در میدان تجربه و عمل قرار نگیرند، به توانایی لازم برای داشتن یک زندگی آرام و ایده‌آل دست نخواهند یافت؛ چون توانایی و قدرت تشخیص، محصول دانایی است. در جهان‌بینی کنگره ۶۰، به مجموع «تفکر، تجربه و آموزش» دانایی گفته می‌شود؛ بنابر این به شخصی که فقط آموزش گرفته باشد دانا اطلاق نمی‌شود. انسانی که تمام تعریف‌ها و مسائل مربوط به برقراری ارتباط عاطفی را آموخته است؛ ولی خودش نمی‌تواند یک رابطه صحیح عاطفی برقرار کند یا به اطرافیانش محبت کند؛ مثل کتابی که اطلاعات بسیار زیادی در مورد ارتباط موثر و فواید محبت کردن در متن خود دارد؛ ولی نتواند آن را اجرا کند.

فرد حامل اطلاعات هم مانند همان کتاب است؛ اما تا زمانی که آن دانش، باعث رشد و پیشرفت او نشود و نتواند آن را در شرایط و موقعیت‌های مختلف به کار گیرد، فرد دانایی محسوب نمی‌شود. اگر فردی حتی در یک زمینه خاصی آموزش ببیند و آموخته‌های خود را عملی کند، در همان موضوع به دانایی می‌رسد و پس از مدتی که در آن زمینه تلاش، تجربه و تفکر  می‌کند، دانایی او به دانایی موثر تبدیل می‌شود. دانایی موثر شامل دو بخش است: دانایی خاص و دانایی عام.  برخی از افرادی که در رشته پزشکی خاصی تحصیل می‌کنند و هم‌ زمان با آموختن، در کلاس‌های عملی به تفکر و تجربه می‌پردازند، به نوعی از دانایی دست می‌یابند که به آن «دانایی خاص» می‌گویند؛ مثل پزشکان متخصصی که اعمال جراحی انجام می‌دهند؛ اما این نوع دانایی فقط باعث موفقیت شغلی اشخاص می‌شود و برای داشتن یک زندگی آرام و متعادل کافی نیست.

همه انسان‌ها برای یاد گرفتن قوانین زندگی، نیازمند نوع کامل‌تری از دانایی هستند که به آن «دانایی عام» گفته می‌شود. دانایی عام؛ یعنی علم زندگی، مردم داری و چگونه زیستن است، این دانایی برای همه انسان‌ها لازم است. کسانی که دانایی عام دارند دشمنان را تبدیل به دوست می‌کنند و کمترین مشکلات را دارند. در مواجه شدن با مشکلات عاقلانه‌تر برخورد می‌کنند، دانایی‌شان چراغ راهشان می‌شود و باعث می‌شود با عبور از مثلث تاریک جهالت، مسیر زندگی‌ آن‌ها روشن‌تر شود.  نور این چراغ ماهیت همه چیز را برایشان واضح‌تر و مشخص‌تر می‌کند، در مواقع انتخاب، کمتر می‌ترسند، به درستی تشخیص می‌دهند و آگاهانه‌تر انتخاب می‌کنند.

چون ترس از دست دادن را ندارند، هر گاه بخششی لازم باشد؛ مثل خورشید بلاعوض می‌بخشند و از این بخشش لذت می‌برند. در مواجه شدن با مشکلات ناامید نمی‌شوند؛ با تفکر، راه حل صحیح را می‌یابند. انسان‌های دانا؛ وقتی در مورد هستی و دانسته‌هایشان تفکر می‌کنند متوجه می‌شوند، هنوز دانش بسیاری برای آموختن وجود دارد. آن‌ها از نظر دیگران دانا هستند؛ ولی خودشان هرگز ادعای دانایی ندارند؛ همیشه در طلب آموختن و کسب دانش هستند؛ طبیعتاً انسانی که فکر کند هنوز هیچ چیز از هستی نمی‌داند، دچار منیت و خود‌ برتربینی نمی‌شود و تا آخرین لحظه برای کسب دانش و تجربه تلاش می‌کند.

آن کس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند
آن کس که بداند و نداند که بداند
با کوزه آب است ولی تشنه بماند
آن کس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند

همسفر منیژه

دانایی، کلید تشخیص ماهیت خواسته‌ها در هر شکل و لباسی است. در جزوه‌ جهان‌بینی، دانایی به‌صورت یک مثلث ترسیم شده که اضلاع آن عبارت‌اند از: «آموزش، تفکر و تجربه.» زمانی دانایی به دانایی مؤثر تبدیل می‌شود که هر سه ضلع این مثلث برابر رشد کرده باشد؛ یعنی ما بتوانیم دانسته‌های خود را در زندگی عملی کنیم. سواد به‌ معنای داشتن اطلاعات و دانش زیاد در یک زمینه‌ خاص است؛ اما ممکن است فرد با سواد، هنوز ماهیت برخی مسائل را به‌درستی درک نکرده باشد. در جامعه‌ ما معمولاً تصور می‌شود که افراد باسواد یا دارای درجات علمی بالا، حتماً انسان‌های دانایی هستند؛ اما گاهی با افرادی مواجه می‌شویم که علی‌رغم برخورداری از علم و دانش، رفتارهایی از آن‌ها سر می‌زند که نشان‌دهنده‌ی بی‌تعادلی و حال خراب است. این افراد معمولاً در زندگی با مشکلات و مسائل متعددی رو به‌ رو هستند.

اگر انسان بخواهد در کاری توانا و مسلط باشد؛ باید سه ضلع مثلث دانایی؛ یعنی «آموزش، تفکر و تجربه» را به‌ صورت پیوسته و هماهنگ رشد دهد. اگر یکی از این اضلاع رشد نکند، انسان نمی‌تواند خوب یا بد بودن یک موضوع را به‌ درستی تشخیص دهد. گاهی افراد تنها به تقویت ضلع‌هایی که در آن‌ها قوی‌تر هستند می‌پردازند و اضلاع ضعیف‌تر را نادیده می‌گیرند یا پنهان می‌کنند. در این حالت، رشد انسان متوقف و دشوار می‌شود؛ اما زمانی که هر سه ضلع مثلث دانایی با هم رشد کنند، انسان قادر خواهد بود در دو راهی‌ها و چند راهی‌های زندگی، مسیر درست را انتخاب کند.

برای کسب دانایی، انسان باید کارهای زیادی انجام دهد؛ باید شاگردی کند، فرمان‌ بردار باشد، تواضع داشته باشد و بتواند با دیگران ارتباط مؤثر برقرار کند تا اضلاع دانایی‌اش رشد کنند. اگر انسان دچار منیت، غرور، حسادت یا کینه باشد، نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند، از آن‌ها آموزش بگیرد یا تجربه کسب کند؛ در نتیجه، دانایی‌اش افزایش نخواهد یافت. آموزش‌های کنگره ۶۰ چیزی جز رسیدن به دانایی نیست. این دانایی‌ها از طریق نوشتن سی‌ دی‌ها به ما منتقل می‌شود. زمانی به دانایی مؤثر می‌رسیم که آن‌چه از سی‌ دی‌ها برداشت کرده‌ایم را در زندگی‌مان به‌ کار بگیریم. در این صورت، به تعادل، آرامش و فرمان عقل خواهیم رسید.

همسفر طاهره

دانایی با سواد فرق دارد. سواد؛ یعنی فرد در یک موضوع خاص یک سری اطلاعات و آگاهی‌ها دست داشته باشد؛ اما ممکن است فردی با وجود سواد، در برخی مسائل نتواند تصمیم درستی بگیرد. دانایی به سواد نیست؛ گاهی انسان‌هایی با سواد بالا، کارهای غیر معقول انجام می‌دهند. ممکن است سخت‌ ترین مسئله را حل کنند و بسیار باهوش و با استعداد باشند؛ اما در غذا خوردن، پوشیدن لباس یا حتی امور شخصی، نقطه‌ ضعف داشته باشند. کسانی که وارد کنگره می‌شوند، هر چند سواد، دانش و حتی شغل پر درآمدی داشته باشند؛ اما همه در یک سطح آموزش می‌گیرند.

رشد هر انسان؛ یعنی رسیدن به دانایی، تعادل و قدرت تشخیص است. زمانی عقل کامل می‌شود که بتواند مسئله را حل کند. همه‌ این‌ها با دانایی اتفاق می‌افتد؛ یعنی اضلاع مثلث دانایی؛ تفکر، تجربه و آموزش باید به موازات هم رشد کنند. برای کسب تجربه؛ باید با مردم ارتباط داشته باشیم. کینه، نفرت و حسادت را کنار بگذاریم تا بتوانیم ارتباط خوبی برقرار کنیم. انسان دانا از متانت، افتادگی، ادب، نحوه‌ لباس پوشیدن و راه رفتنش مشخص است، دانایی و توانستن، خود یک قدرت است.

نویسنده: همسفران لژیون ششم (راهنما همسفر زهرا)
رابط خبری: همسفر فاطمه.م رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
عکاس: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .