English Version
This Site Is Available In English

راه رهایی

راه رهایی

سلام لیلا هستم‌ یک همسفر(لژیون چهارم)
خدا را شکر می‌کنم به خاطر حضورم در کنگره‌۶۰ و سپاسگزار خداوند هستم که این لطف را شامل حالم کرد تا در این مکان آموزش ببینم و زیستن را فرا بگیرم. احساس بسیار خوبی دارم! احساسی که قابل وصف نیست، من خودم را خوشبخت‌ترین فرد جهان می‌دانم و همواره در مسیر ارزش‌ها با شادی و خشنودی قدم برمی‌دارم. اعتیاد به مواد مخدر، این بلای خانمان سوز، ۲۵ سال زندگی مرا درگیر خود کرده بود و غم و رنج تمام وجود من و عزیزانم را فرا گرفته بود و کاری از دستم بر نمی‌آمد. می‌سوختم و می‌ساختم و هر روز شاهد پژمرده شدن فرزندانم بودم‌ و اشکی که بی صدا از چشمانشان جاری می‌شد. اصرار من برای درمان‌ مسافرم و این که او برای درمانش کاری نمی‌کرد، مرا بیشتر در ناامیدی و تاریکی فرو می برد. اشک‌های پنهانی فرزندانم و ذره‌ذره آب شدنشان را به چشم‌ می‌دیدم و کاری از دستم بر نمی‌آمد. حال خوبی نداشتم هر روز از خداوند آرزوی مرگ می‌کردم تا حداقل بمیرم  و فرزندانم را این گونه جلوی دیدگانم نبینم. مواد مخدر فرماندهی جسم مسافرم را به دست  گرفته بود. سال‌ها، ماهها، روزها، دقیقه‌ها وثانیه‌ها می گذشت و معضل اعتیاد جز زندگیمان شده بود ومن هیچ امیدی به این زندگی نداشتم تا اینکه معجزه‌ای رخ داد. معجزه‌ای که شاید من در کتاب‌ها وداستان‌ها خوانده بودم؛ ولی این بار معجزه برای زندگی من  که خود شاهد آن بودم اتفاق افتاد. کنگره را به ما معرفی کردند. من و مسافرم از همه جا ناامید که اعتیاد درمان ندارد وارد کنگره شدیم. خدا را شکر که من  و فرزندانم شاهد رهایی مسافرم از دام اعتیاد شدیم. برای آقای مهندس، آن بزرگ مرد و خانواده محترمشان که بنیان‌گذار کنگره هستند، هرروز و هر ثانیه از خداوند سلامتی و خیر خواستارم. از تمامی خدمتگزاران، دیده بانان، مرزبانان، راهنمایان که زندگی دوباره به مسافرم، من و فرزندانم بخشیدند، سپاسگزارم و دستانشان را می‌بوسم و برایشان آرزوی سلامتی دارم.


سلام فرزانه هستم یک همسفر(لژیون چهارم)
اول خدا را سپاسگزارم که در مسیر کنگره قرار گرفتم. خدا را شکر مسافرم با تمام کم و کاستی‌ها این مسیر را طی کرد و در پله‌های آخر مصرف OT است و سی‌دی‌های سفر اول را نوشت وآموزش گرفت. خوشحالم که با کنگره آشنا شدم هرچند نمی توانم دقیق در جلسات شرکت کنم؛ ولی همان سی‌دی نوشتن و شرکت در لژیون خانواده روز پنجشنبه برای من خیلی آرامش بخش و آموزنده است. دست بوس تمام اعضای کنگره‌۶۰ هستم که بدون چشم داشت و با تمام وجود و با ذوق و شوق به همه خدمت می‌کنند. از راهنمای خوبم که مثل خواهری دلسوز من را راهنمایی و مشاوره می‌دهد تشکرمی‌کنم. سفرم رو‌‌به آخر است؛ از خدا می‌خواهم بتوانم در جلسات کنگره شرکت کنم، آموزش بگیرم، حالمان را بهتر کنیم، مسافرم به رهایی برسد، حال جسم و روحش خوب شود و در کنار هم بتوانیم به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کنیم.

سلام زهره هستم یک همسفر(لژیون سوم)
ما خانواده بزرگ کنگره‌۶۰، در کنار یکدیگر زندگی جدیدی را شروع کردیم و پیش می‌رویم تا همه به روشنایی مطلق و معنای کلمه کنگره برسیم: (ک) یعنی کنار هم بودن، (ن) یعنی نگاه مثبت، (گ) یعنی گام های بلند، (ر) یعنی رهایی و (ه) به معنی همت قوی اعضای کنگره برای پیدا کردن راه روشن و درست است. برای به دست آوردن آرامش دل سپردیم به این راه و این مکان و در اصل به مهندس عزیز که پدر خانواده کنگره‌۶۰ است. دیدم مثبت و دلم روشن است که آخر این راه رهایی است. همیشه می‌نشینم و به روز رهایی فکر می‌کنم که چه روز بزرگی است، آن روز خدا بیشتر از هر روز به ما نزدیک است. همه‌ این آرامش و آسایش را اول‌ مدیون مهندس عزیز و بعد راهنمای خوبم هستم که بدون چشم داشت راهنما، معلم، مربی‌ و استاد شد که راه درست را به ما نشان دهد تا به حال خوب و خوش برسیم.

ویراستاری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .