ارزش و اهمیت دانایی و داناییموثر را میتوان از تمام مطالب ارائهشده در سیدیهای کنگره پی برد، در سیدی پرده، آقای مهندس فرمودند: از پردههای پوسیده اعتیاد، غرور، تجسس، گمانبد، حسادت، منیت و پرده پوسیده هر ضدارزشی بیرون بیایید تا بتوانید به مرحله محبت و عشق واقعی برسید، اما شرط اصلی و لازم برای بیرون آمدن از پردههای پوسیده ضدارزشها فقط کسب دانایی و بهخصوص رسیدن به داناییموثر است. اکنون باید اندیشید که چگونه میشود به دانایی رسید؟ آیا با درجا زدن و دور خود چرخیدن، دانایی حاصل میشود؟ اگر فرمانبردار خوبی بوده باشیم، قدر کنگره، قدر منابع آموزشی و قدر عزیزان خدمتگزار در کنگره را بدانیم، بیشک به این امر پی بردهایم که با استفاده درست و بهجا از این آموزشها و با حضور مرتب در کنگره، آرامآرام بر سطح دانایی ما افزوده میشود. در جزوه جهانبینی، استاد امین فرمودند: که انسان در هر مرحله از ادراک و شناخت، لزوما به مرحله دانایی نرسیده است. در مرحله علمالیقین؛ اطلاعات و دانش ما در مورد یک موضوع کافی است؛ ولی در مرحله کاربرد و اجرا، قادر به انجام آن نیستیم و در حقیقت به مرحله دانایی نرسیدهایم. اما در مرحله عینالیقین؛ فرد قادر است به راحتی آموخته خود را اجرایی نماید؛ چون تجربه لازم را هم کسب کرده و به مرحله دانایی رسیده است، اما در مرحله حقالیقین؛ فرد به یقین حقیقی دست یافته و بدون چونوچرا جلو میرود و از شکستها ناامید نمیشود، هدف اصلی را کشف کرده و برای رسیدن به آن در جنب و جوش است و در اینجا مثلث دانایی که شامل؛ تجربه، آموزش و تفکر است شکل میگیرد. شخص با فرماندهی عقل و حس خود از تجربیات گذشته و آموزش گرفتن از عاملین آن مسیر، به داناییمؤثر میرسد؛ یعنی اضلاع مثلث با هم برابر میشوند و صاحب این مثلت به قدرت تشخیص درستی یا نادرستی مسائل رسیده و قدرت به اجرا در آوردن یا به اجرا در نیاوردن را دارد. اکنون خواستههای نامعقول کنار میرود و خواستههای معقول به اجرا در میآید.
در احادیث هم داریم که، ز گهواره تا گور دانش بجوی یا به دنبال یادگیری علم و دانش باش حتی در دورترین نقاط. علم و دانش را آموختهایم، تجربیات هم کسب کردهایم، تفکر هم در آن آمیخته شده است. آیا کافی است؟ مسلما خیر. در اینجا باید مسیر درست استفاده از این آموختهها را پیدا کنیم. انرژی مثبت به دست آمده را در صراطمستقیم خرج کنیم. سواد به تنهایی راهگشا نیست. گاهی اگر در غفلت قرار بگیریم همان تجربه و آموزش و تفکر غلط، ما را در اوج مشکلات و پستی و خواری قرار میدهند. اگر انسان در مرحلهای پیشرفت کرد بیشتر مورد تهاجم نیروهای منفی و افکار غلط قرار میگیرد. هیچکس از ما نمیتواند بگویید همهچیز را میدانم، بلکه باید همواره با علم روز جلو برویم. تجربیات را زیر و رو کنیم و لازم نیست هر چیزی را تجربه کنیم؛ زیرا بسیاری از مسائل را دیگران کشف کردهاند، بهای لازم را پرداختهاند، تجربیات خود را در قالب آموزش به ما هدیه کردهاند و کافی است از آنها درس بگیریم و سپس تفکر منطقی و درست را پرورش دهیم تا بتوانیم بر نفساماره خود غلبه کنیم، به امورات خود سر و سامان دهیم و هم در خدمت دیگران باشیم. اگر به این مرحله رسیدیم دیگر حسابگرانه کار نمیکنیم، به دنبال فخرفروشی و خودنمایی نیستیم، فقط به منافع شخصی فکر نمیکنیم و تمام کینهها، تنفرها، قیاسها و.... جای خود را به عشق و محبت بلاعوض میدهند و ظرفیتها بالا میرود. در این مرحله سعی میکنیم مسئولیتهایی را قبول کنیم که دانایی و توان انجام آن را داشته باشیم. در هر ساختار اگر وضعیت به اینگونه جلو برود، نیروها قدرت میگیرند و موفقیتها زیاد میشوند. به امید روزهای پر از امید برای همه دوستان.
منابع: سیدی قانون، سیدی پرده، جزوه جهانبینی1، کتاب عشق، ۱۴وادی برای رسیدن به خود
نویسنده: راهنما همسفر نرجس (لژیون دهم)
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر نرجس (لژیون دهم)
عکس و ارسال : همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم) دبیر اول سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
102