۱-در سیدی «نردبان» در مورد بادیسمفونی صحبت شد یعنی همصدایی. این همصدایی در تمام بدن ما وجود دارد باید آن را درک کنیم.
۲-بدن ما مانند یک خانواده بزرگ میباشد که اعضای آن همسر، فرزندان، پدربزرگ، مادربزرگ، نوه و نتیجه همه جمع هستند و میخواهند کوچ کنند، حرکت ما باید به گونهای باشد که از بچه کوچک تا افراد کهنسال، همه بتوانند حرکت کنند و خودشان را برسانند؛ یعنی روی کل سیستم و تمام سلولها حساب کنیم.
۳-ما برای درمان اعتیاد موادی را که به تمام سیستمهای حیاتی ما یا همان سیستم ایکس یا شبهافیونی ما میرسید را یک مرتبه قطع میکردیم و موفق هم نمیشدیم. در خیلی از موارد و مسائل تاکنون موفق نشدهایم چون سریع تصمیمگیری میکنیم و سریع عمل میکنیم؛ بنابراین مشکلات متعددی را به وجود میآوریم، پس باید ظرفیت بدن آماده باشد و تمام کارها با حساب و به مرور زمان انجام شود طوری که تمام قسمتها و اعضا بتوانند با هم هماهنگ شوند و ذرهذره پیشرفت کنند که این همان بادیسمفونی است.
۴-در کارها باید کلاه خود را قاضی کنم؛ یعنی خودم قاضی خود بشوم تصمیم بگیرم و مسائل را حل کنم.
تمام مسائل و مشکلات مثل اعتیاد، دروغگویی، کینه، انتقام و ... تاریکیهای من در زندگی و بندهایی هستند که در اثر جهل و نادانی به دست و پای خود زدهام، زمانی که در تاریکی و ظلمت فرو رفته باشم، نمیتوانم در یک لحظه وارد نور بشوم چون چشم من تحمل نور را ندارد و نور چشمم را اذیت میکند به عبارتی، نمیتوانم از مسائل و مشکلات زود خارج شوم باید به علم و دانش و معرفت لازم رسیده باشم که بتوانم با تفکر این بندها را یکییکی باز کنم.
۵-علم زندگی مانند شنا کردن است که اگر فن شنا کردن را یاد بگیرم میتوانم به راحتی شنا کنم و لذت هم ببرم در غیر اینصورت همیشه دچار یأس و ناامیدی هستم و غرق میشوم
۶-خدمت بلاعوض، مسیری است که باعث پیشرفت در مادیات میشود؛ چرا که معنویات بار مادیات را با خود میآورد.
۷-اصولا انسان و کل جهان هستی طوری ساخته شده که هر دو صفت رذائل و فضایل باید با هم باشند تا زندگی نظام و شکل بگیرد؛ نبرد نیروهای اهریمنی و نیروهای الهی درون هر انسانی وجود دارد مانند شمشیری که از جنس دو فلز ساخته میشود و هر دو، یکی بر حق و یکی به ناحق بالا میروند و خداوند تعیین میکند که کدام پیروز شود.
۸-انسان همان چیزی است که به آن فکر میکند. این فکر انسان است که سازنده است و همه چیز را مشخص میکند. برای زندگی خوب، باید در زمان حال زندگی کرد و از گذشته، نتیجه گرفت و برای آینده، برنامهریزی کرد.
۹- راه زندگی بیانتها است، هر مرحلهای که تمام شود حتی بعد از قیامت هم مرحله ديگری آغاز میشود. موجودیت انسان از بین نمیرود، همیشه هست و خواهد بود باید مسیرش را انتخاب کند که در ظلمت باشد یا روشنایی.
۱۰-گاهی مسائل زندگی برای اینکه ما پختهتر شویم کند پیش میرود؛ باید دید خود را وسیع کنیم و برای حل مسائل تلاش کنیم، باید خالصانه عمل کنیم تا بتوانیم حسهای خود را تقویت کنیم و ارتقا دهیم.
نویسنده :همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون یکم )
ویرایش: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون یکم)
بارگزاری:همسفر زهرا نگهبان سایت رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون یکم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
42