جلسه سیزدهم از دوره یازدهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با استادی مسافر سجاد، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر مجید، با دستور جلسه:" وادی پنجم و تأثیر آن بر روی من "، در روز چهارشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
در ابتدا شاکر خداوند هستم که یک بار دیگر توفیق حضور در کنگره ۶۰ را پیدا کردم. تشکر میکنم از جناب مهندس و خانواده محترمشان برای فراهم کردن این بستر، تا من سجاد بتوانم بهترین راه را انتخاب کنم.
مبحث امروز و دستورجلسه ما، "وادی پنجم و تأثیر آن روی من" است. وادی پنجم میگوید: "در جهان ما، تفکر، به تنهایی حلکننده نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل میکند." جناب مهندس در تفسیر وادی تأکید میکنند:
"ما در سه جهان زندگی میکنیم: جهان خاک (همین دنیای ملموس)، جهان خواب (جایی که رویا میبینیم و جهانبینی میکنیم) و جهان ذهن. هر کاری که بخواهیم در جهان خاک انجام دهیم، ابتدا در جهان ذهن مرور، بررسی و پردازش میشود، سپس به عمل درمیآید."

به شخصه، وقتی گذشته خودم را مرور میکنم، میبینم پیش از آشنایی با کنگره، ذهنم دائماً درگیر تخیلات بیثمر بود: هزار طرح میریختم، کارگاه میزدم، کارگر میگرفتم، اخراج میکردم... اما در نهایت، همان آدم سابق باقی میماندم! چرا؟ چون ذهن درستی نداشتم، تفکر سالمی نداشتم، کلیت وجودم آلوده بود.
برای آرامش ذهن و تفکر صحیح – که شرط رسیدن به بهشت عملی است – جناب مهندس هفت اصل کلیدی را معرفی میکنند. همانطور که راهنمای ارجمندم تأکید داشتند، این هفت اصل، هفت کلید نجات هستند:
۱. بخشش: سپاسگزار کنگره ۶۰ و متد DST هستم که این مسیر را به ما آموخت. کاربست این متد در هر زمینهای، ضامن موفقیت است. راهنمایم همیشه میگفت:
"تخریبها پلکانی جمع میشوند: دروغ، غیبت، تجسس... ضربهها یکشبه ساخته نمیشوند؛ همانطور که اعتیاد یکشبه ایجاد نشد!"
۲. خودداری: گاهی در تصمیمگیریها مردد میشویم: "انجام بدهیم یا نه؟" مهندس پاسخ میدهند: "اگر تردید داری، اصلاً اقدام نکن!"
متأسفانه در تعطیلات گذشته، این اصل را نادیده گرفتم. با بازگشت به جمع دوستان قدیمی و مکانهای مصرف، دوباره لغزش کردم.
۳. قناعت: من هرگز به داشتههایم قانع نبودم! بهترین سیستم ایکس را داشتم، ولی به آن راضی نبودم. همین عدم قناعت، زمینهساز دزدیهای بعدی شد – چون دزد اساساً قانع نیست! باید در مسیر مستقیم تلاش کنیم، نه با کلاهبرداری. خدا را شکر، حالا در کنگره دارم پلکانی قناعت را میآموزم.
۴. صبر: وادی دوازدهم به زیبایی یادآوری میکند: "نتایج نهایی، حاصل صبرند."درمان هم نیازمند ۱۰ تا ۱۱ ماه فرمانبرداری بیچونوچراست: انجام ریزبهریز دستورات راهنما.
۵. پرهیز از تجسس، قضاوت و غیبت: بهجای فضولی در زندگی دیگران، باید به خود بپردازیم: "خودت را اصلاح کن، نه دیگران را!"
این سه گناه (تجسس، قضاوت، غیبت) زنجیروار به هم پیوستهاند و ذهن را ویران میکنند.
۶. پسانداز: تنها هنر من در این زمینه این بود که هر مبلغ ناچیزی را کنار میگذاشتم برای روز مبادا. حالا که درمان شدهام، میبینم چگونه همین پساندازهای کوچک، پایههای ثبات زندگیام شدهاند.
۷. توکل و رضا: مهندس میفرمایند: "در مسیر مستقیم حرکت کن، تلاشت را بکن، اما نتیجه را به خدا واگذار کن و به قضای او راضی باش." اگر کاری نشد، شاید فرصت بهتری در راه است.
من سالها این هفت اصل را نادیده گرفتم و به اعتیاد و تباهی رسیدم. خدا را شکر، با انتخاب کنگره ۶۰ و درمان، دارم ذرهذره این اصول را در زندگی جاری میکنم. میدانم این مسیر تدریجی است – همانطور که سقوطم تدریجی بود. سپاسگزارم که به سخنانم گوش دادید.
عکس: مسافر عباد- لژیون یکم
تایپ، ویرایش و ارسال خبر: همسفر مسعود- لژیون یکم
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
325