سلام دوستان، عفت هستم، همسفر.
در ابتدای این سیدی، آقای مهندس درباره اعتیاد صحبت میکنند و میفرمایند که این ناخوشی، سالها هیچ راهحل و درمان مشخصی نداشت. ایشان تفاوت بین «ترک» و «درمان» را توضیح دادند و گفتند که ترک زیاد داشتیم، اما درمان واقعی نداشتیم. در سال ۱۳۷۷، آقای مهندس مصرفکنندگان مواد را به سه گروه تقسیم کردند:
۱. کسانی که علاقهمند به مصرف مواد هستند،
۲. کسانی که میخواهند درمان شوند،
۳. کسانی که علاقهمند به داشتن اعتیاد هستند؛ یعنی به نوعی "نامزد اعتیاد" هستند.
ایشان تأکید میکنند که روش DST یک متد یا روش ساده نیست، بلکه یک کشف است، یک راهحل برای یک مسئلهی مجهول. مجهولی که با این کشف، ماهیت آن روشن شد؛ یعنی ما فهمیدیم که اعتیاد چیست و راه درمانش کدام است. در بخشی از سیدی، شعری زیبا خوانده میشود: «هر گوشه یکی مستی، دستی زده بر دستی، وان ساقی هر هستی با ساغر شاهانه...»
مهندس میگویند که مصرفکنندگان مواد در همه کشورها وجود دارند، از جمله آمریکا، آلمان، روسیه و... و اعتیاد مسألهای مربوط به امروز و دیروز نیست؛ از قدیم وجود داشته است. همچنین اشاره کردند که خماری، یکی از بدترین دردهای انسان است. برای درمان، همه فکر میکنند که راهحل را بلدند؛ یکی با دارو، یکی با یوگا، یکی با کمپ... ولی در واقع هیچکدام از این روشها به درمان کامل نمیرسد. چیزی که در کنگره ۶۰ باعث تکمیل فرآیند درمان میشود، جهانبینی است؛ و همچنین آموزشهایی که در قالب وادیها ارائه میشود.
برای درمان اعتیاد، ابتدا باید راه را پیدا کنیم و سپس به طریق عمل قدم برداریم. در همین مسیر بود که کنگره ۶۰ شکل گرفت. آقای مهندس گفتند که جهان بر پایه اضداد ساخته شده است، پس ما نباید مدام شکایت و گله کنیم. چون اگر شب نباشد، آیا روز معنا دارد؟ کاری که خداوند انجام میدهد، ناممکنها را ممکن میسازد؛ درست مثل درمان بسیاری از مسافران که به ظاهر غیرممکن بود، ولی به حقیقت پیوست و ممکن شد.
البته گاهی هم خداوند چیزهایی که به نظر ممکن میآیند را ناممکن میسازد؛ یعنی آنچه که مقدور باشد، به انجام میرسد. راه زندگی هم همیشه صاف و هموار نیست؛ پستی دارد، بلندی دارد، ناهمواری دارد و زیباییاش هم به همین است که یکنواخت نیست. مهندس میفرمایند که ما باید گنج درون خودمان را پیدا کنیم. مهم نیست که چه داریم؛ مهم این است که چگونه فکر میکنیم. و هر فکری که در ذهن ما شکل میگیرد، باید کمکم به عمل تبدیل شود.
در پایان، مهندس میگویند: من هفت سال بعد از رهایی توانستم بدهیهایم را پرداخت کنم و از منفی به صفر برسم. اگر کسی بخواهد وضعیت مالیاش خوب شود، این موضوع یکساله یا دوساله اتفاق نمیافتد. باید صبر کرد، و پایههای مالی را در طول زمان قوی کرد. چون واقعیت این است که بدون پول نمیشود زندگی کرد.
سلام دوستان، مهناز هستم، همسفر وحید.
در این سیدی، جناب مهندس دربارهی الکل و اعتیاد صحبت میکنند. ایشان میفرمایند: ما میدانیم که چگونه میگذرد. شاید حالا کاملاً به این موضوع رسیده باشید که اگر درمان و مداوای این ناخوشی فقط با حرف یا حتی عملِ صرف، امکانپذیر بود، دیگر اینقدر طولانی نمیشد. میتوان گفت اعتیاد تا امروز یک بیماری مجهول بود؛ اما بعد از سالها اکنون برای ما روشن شده که اعتیاد چیست، راه درمانش کدام است و روش درست آن چگونه باید باشد. ما این موارد را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که بسیاری از ژنها در مسیر درمان، به تعادل میرسند.
برای مشخص کردن یک مجهول، سه راه وجود دارد:
۱. یافتن آن
۲. انجام دادن آن، به شکلی که در جریان است
۳. احیای اعتقادات و پیامهای مکتوبشده، و تدریس آن به شیوهای ساده
موضوع اعتیاد و مستی، مربوط به امروز و دیروز نیست؛ سالها و قرنهاست که بشر با آن درگیر است. در بسیاری از مراکز درمانی، فرد مصرفکننده را «معتاد» مینامند و روشهای مختلفی برای ترک مواد ارائه میدهند:
یکی با یوگا، یکی با موسیقی، یکی با ورزش، دیگری با دارو یا حتی تنبیههایی مثل شلاق زدن! اما در کنگره ۶۰، نگاه متفاوتی وجود دارد. ما فرد مصرفکننده را یک بیمار میدانیم، نه مجرم یا گناهکار، و تمام تلاشمان برای درمان اوست، نه صرفاً ترک.
در کنگره ۶۰، از روش DST استفاده میشود که یک کشف مهم و یک راهحل علمی برای درمان این بیماری است. خوشبختانه این روش جواب داده و در کتاب «۶۰ درجه زیر صفر» هم همهچیز دربارهاش شرح داده شده. حتی مراجع علمی هم بهتدریج به این روش توجه نشان دادهاند. مهندس میگویند: باید برای روش DST ارزش زیادی قائل باشیم و آن را با نوشتن مقالات، تولید محتوا و حرکت در مسیر آموزش، گسترش دهیم.
امروز، اگر به هرجای دنیا نگاه کنیم، از جمله ایران و حتی آمریکا، مسئلهی اعتیاد وجود دارد. حتی بعضی کشورها، مانند آمریکا، معتقدند اعتیاد درمان ندارد و فرد مصرفکننده باید تا آخر عمر با آن کنار بیاید! اما ما در کنگره آموختهایم که اگر فردی در حال خماری است، دیگر هیچ تعادلی ندارد و حتی عزیزترین افراد زندگیاش را هم نمیشناسد. پس نباید از او انتظار منطقی داشته باشیم؛ چرا که این وضعیت در کنترل خودش نیست. ما دو واژه داریم: «ترک» و «درمان». اما تنها درمان کافی نیست. روشی درست است که فرد درمان شود، به تعادل برسد و جهانبینی را فرا بگیرد.
منبع: سیدی "مست"
نویسنده: همسفر مهناز و همسفر عفت رهجویان راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سنایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
86