جلسه سیزدهم از دوره هجدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی شیروان با استادی ایجنت همسفر بهناز، نگهبانی همسفر محبوبه و دبیری همسفر اعظم با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز دوشنبه 16 تیر ماه 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که یکبار دیگر اجازه داد تا در این جایگاه قرار بگیرم؛ همچنین از نگهبان و دبیر جلسه سپاسگزاری میکنم که به من این فرصت را دادهاند تا در این جایگاه خدمت کنم. قضاوت آیینه جهالت است. قضاوت کردن درواقع در ذات ما انسانها ریشه دارد. ما انسانها برای سادهسازی دنیا برچسبهایی را دستهبندی میکنیم و به افراد نسبت میدهیم؛ مثل زشت یا زیبا، مقصر یا بیگناه، درست یا نادرست. اکنون این قضاوتها گاه نادرست از آب درمیآید و اشتباهاتی که از ما سر میزند بازتاب نادانی ماست. این نادانی ما را به سوی قضاوت ناعادلانه و سریع سوق میدهد.
تفاوت درک و قضاوت؛ درک صبر، آگاهی و همدلی را میطلبد؛ درحالیکه قضاوت شتابزده، سطحی و بیپایه است. انسان جاهل در حقیقت اتفاقات یا حقایق را با چشمان خود میبیند و بلافاصله قضاوت میکند؛ اما انسان آگاه میداند که برای درک حقیقت نخست باید سکوت کند، تحقیق نماید و مجموعهای از دستاوردها را بهدست آورد تا بتواند قضاوتی درست داشته باشد.
قضاوت نیازمند پیشنیازهایی است؛ همچون ایمان، فرمان عقل، خداشناسی، معرفت و عدالت؛ اما جهالت هیچ پیشنیازی ندارد و حتی هزینهای هم در بر ندارد. قضاوت نیاز به علم و هزینه دارد. هنگامی که مثلث جهالت که شامل ترس، ناامیدی و منیت است در انسان شکل میگیرد نیروهایی همچون بخل، حرص، طمع و غیره را بهوجود میآورد که اینها در انسان احساس ناامنی ایجاد میکنند.
زمانی که خداوند انسان را آفرید او را به قدرت اختیار و قضاوت مجهز نمود و این قضاوت را برای خود فرد قرار داد، نه بهعنوان ابزاری برای قضاوت دیگران. ما انسانها همواره در حال قضاوت کارهای روزمره خود هستیم؛ مثلاً اینکه آیا باید به کسی تلفن بزنیم یا نه؟ مقدار پولی را خرج کنیم یا نکنیم و آیا به کنگره برویم یا خیر؟ به همین دلیل اختیار و قضاوت تنها باید در مورد کارهای خودمان باشد و همیشه باید کارهای دیروز خود را با کارهای امروز خود مقایسه کنیم. گاه ما انسانها پشت خنده دیگری غمی نهفته را نمیبینیم و بر اساس آن خنده قضاوت مینماییم که چقدر زندگی خوبی دارد و حالش خوب است؛ در حالیکه تمام انسانها در زندگی خود دردی و رنجی را تحمل میکنند؛ پس همیشه نباید ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه کنیم.
آموزشهایی که من در کنگره گرفتم به من آموخت که دانایی خود را بالا ببرم و از جهالت دور باشم. برای دور شدن از جهالت نخستین راه این است که آموختههایم را به کار ببندم و از تجربیات خود درس بگیرم. همچنین تجربیات دیگران را الگوی خود قرار دهم و آنها را در زندگیام پذیرا باشم. یاد گرفتهام که قبل از انجام هر کاری تفکر داشته باشم و بدون تفکر هیچ کاری را انجام ندهم. اینجاست که مثلث دانایی تشکیل میشود. وقتی من مثلث دانایی را بنا مینهم میخواهم دانایی خود را در خودم بالا ببرم و تغییراتی را در خود ایجاد کنم.
برای تزکیه و پالایش خود ابتدا باید درون خود را بازبینی کنم و ببینم چه سیاهیها و صفتهای ناپسندی در من وجود دارد. پس از شناسایی آنها باید بپذیرم که اینها در من وجود دارند و با آنها کار کنم تا از بین ببرم و بدین ترتیب در حال تزکیه و پالایش خود هستم. موضوعات دیگران به من ربطی ندارد و نباید در آنها دخالت کنم. دوربین نگاه من باید حتماً سمت خودم باشد و یاد بگیرم با انسانها خوب باشم و فقط خوبیهای آنها را ببینم. اگر من چشمم را آموزش دهم که خوبیهای انسانها را ببیند خودم نیز کمکم یاد میگیرم که صفتهای ناپسندم را از بین ببرم؛ چراکه در آن صورت تنها خوبیها را میبینم؛ اما اگر بدیها را ببینم بیشتر بدیهای خودم را پررنگتر میکنم.
مهم این است که قضاوت تنها برای خودم باشد و اگر کسی میخواهد قضاوت کند باید علم و آگاهی داشته باشد و در رشته خود تحصیل کرده و قاضی باشد که بتواند قضاوت نماید. تنها قضاوتکننده واقعی و اصلی خداوند است. قبل از اینکه بخواهیم دیگران را قضاوت کنیم بیایید این جمله را در ذهنمان مرور کنیم: «پیش از قضاوت دیگران، ابتدا با کفش آنها راه برویم.»

مرزبانان کشیک: همسفر عاطفه و مسافر صادق
تایپیست: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دوم)
عکاس: همسفر سهیلا مرزبان خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر نسرین (لژیون دوم) دبیرسایت
همسفران نمایندگی شیروان
- تعداد بازدید از این مطلب :
175