English Version
This Site Is Available In English

۱۸ سالگی برای من خاص بود

۱۸ سالگی برای من خاص بود

با سلام خدمت همراهان همیشگی سایت همسفران پردیس امیدواریم در صحت و سلامت باشید، این هفته مصاحبه ای مجازی با همسفر هانیه انجام دادیم و از صحبت‌های ایشان آموزش گرفتیم، شما را به خواندن این گفت‌وگوی زیبا دعوت می‌نماییم.

مسافرِ همسفر هانیه به مدت سفر ۱۲ ماه و ۹ روز سفر کردند، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی تریاک، با داروی درمان اوتی و به راهنمایی راهنما مسافر احمد، در حال حاضر یک سال و ۴ماه است که آزاد و رها هستند، راهنمای همسفر، راهنما همسفر مبینا.


وادی چهارم چه تاثیری روی شما داشته است؟
من از وادی چهارم متوجه شدم مسئولیت کارهایی که انجام می دهم بر عهده من است باید بدانم خداوند بهترین نعمت ها را به من داده است و به انسان اختیار داده شده که مسئولیت کارهایی که کرده را بپذیرد. نباید هنگامی که به مشکل برمی‌خورد بگوید خدا بزرگ است یا توکل به خدا... اول باید خودش حرکتی کند و مسئولیت کار خود را بر دوش خداوند نیندازد، وقتی ما شروع به حرکت کنیم قطعا خداوند ما را هدایت خواهد کرد. آن شعبده‌بازی که بارها و بارها نگهبان کنگره ۶۰ به آن اشاره‌کرده‌اند، اگر مصرف‌کننده مواد مخدر سختی‌ها را پذیرفت و حرکت کرد سر از سادگی و شیرینی درمی‌آورد حتی انسان‌ها و خداوند در موارد متعدد به او کمک می‌کنند و به یاری او می‌شتابند.

در این وادی با معرفی مراحل نفس چه آموزشی گرفتید؟
من قبل از گنگره درباره مراحل نفس یک اطلاعاتی داشتم، یک مباحث گنگ و پیچیده بود که در مدرسه به ما آموزش داده بودند، ولی در گنگره این سه مرحله‌ی نفس را به زبان ساده و روان کاملا آموزش دادند، که می‌گوید افرادی که ضد ارزشها را انجام می دهند در پایین ترین مرحل‌ ی نفس هستند. نفس لوامه به من این آموزش را داد که وقتی یک کار ضدارزش انجام می‌دهم یک حس بد یا پشیمانی دارم دیگر مثل قبل نمی توانم راحت دروغ بگویم فوری پشیمان می شوم، و همه افرادی که به تکامل رسیده اند در نفس مطمئنه هستند. نفس مطمئنه یعنی ما در آرامش و ایمان قلبی هستیم آرامش به گونه‌ای است که فرد از وابستگی به خواسته‌های نفسانی و مادی رها شده و در برابر حوادث و پیش آمدها، دچار اضطراب و تزلزل نمی‌شود.

حس و حالتان بعد از اینکه به سن قانونی رسیدید و توانستید لژیون انتخاب کنید چه بود؟
من از ۱۷ سالگی با کنگره آشنا شدم، اوایل ناراحت بودم از اینکه چرا مادرم باید همراه با پدرم به کنگره برود، مادرم برای اینکه من صدای آقای مهندس  را بشنوم و به صحبت‌هایش گوش کنم با صدای بلند می‌خواند و می‌نوشت کم‌کم من هم خیلی از صحبت‌های آقای مهندس خوشم آمد، خیلی برایم جالب و عجیب بود، تا به حال چنین سخنان زیبایی نشنیده بودم، به شدت مشتاق شدم که وارد گنگره بشوم و یک ماه بعد از تولدم وارد گنگره شدم. همیشه فکر می کردم ۱۸ سالگی خیلی خاص است، برای من واقعا ۱۸ سالگی خاصی بود؛ چون با گنگره آشنا شدم و بهترین هدیه برای من بود. الان هم خیلی خوشحالم که در گنگره هستم و امیدوارم بتوانم راهنما بشوم تا بتوانم آموزش هایی که گرفتم را به دیگران هم آموزش بدهم.

در آخر اگر صحبتی دارید بفرمایید.
در اخرتشکر می کنم از آقای مهندس که این بستر را فراهم نمودند تا آموزش بگیرم.

مصاحبه کننده: همسفر مینا راهجوی راهنما همسفر مبینا (لژیون چهارم)
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .