سلام دوستان سینا هستم یک مسافر
آقای مهندس همیشه در مورد جسم صحبت میکنند. به قول مهندس، یکی از مقولههای خیلی مهم درمان، جسم است و برای اینکه به حال خوش برسی، یکی از این چیزها جسم میباشد: جسم، روان، جهانبینی. یعنی اولین چیز، جسم است. ولی ما بعضی اوقات مقولهی جسم را خیلی ساده و پیشپاافتاده میگیریم. بهطور مثال میگوییم: «خب، الان اعتیادم درمان شد؛ دیگه بیخیالِ سفر دوم بشم؟ نه!» باید از آنچه خداوند به ما داده، مراقبت بکنیم. اگر این کار را نکنی، ازت گرفته میشود.
من اوایل سفر دوم، یکم شل گرفتم. واقعاً سطح انرژیم پایین آمد. اولش شاید برای همه پیش آمده: وارد سفر دوم میشوید، میگویید: «تمام! درمان شدم.» نه! این تازه یک آغاز است که بتوانی سبک زندگیات را درست کنی تا بتوانی آن کیفیت حال خوب را بهدست بیاوری. در سیدی بادی سمفونی، مهندس میگوید: میآیند پشیمان و میگویند: «ما چرا وزن کم نمیکنیم؟» مهندس میگوید: «شما درست انجام نمیدهید که وزن کم نمیکنید. این همه آدم دارند وزن کم میکنند! به احتمال زیاد ریزهخواری دارید.
با بچههای تهران که صحبت میکردم، دو نفر بودند. یکی از آنها خیلی خوب و عالی وزن کم کرده بود (خودم به هر دو نفرشان برنامه داده بودم). یکی از آنها میگفت: «نه، من وزن کم نمیکنم.» باهم که صحبت کردیم، دقیقاً متوجه شدم. گفت: « بعدازظهرها که بیدار میشوم، ریزه خواری دارم » گفتم: «بخور! درست و به تایمش بخور، مثلاً من بعد از ظهر بیدار شدم، هوس کردم هندوانه بخورم، میخورم. جدا میکنم؛ هندوانهی سهم امروزم را میخورم.» ولی نه اینکه تو غذا خوردی، الان مثلاً دو دیس سالاد خوردی، بعد یک دیس برنج خوردی، بعد مخلفات هم خوردی، بعد میآیی میوه هم میخوری، بعد پسته هم میخوری، بعد میآیی تخمه هم میخوری! اینها خراب میکند.
این مثلث را نباید فراموش کنیم: زمان مناسب، غذای مناسب، مقدار مناسب. چون ما یادمان میرود. اگر این عادات را نگذاریم کنار، هیچ اتفاقی نمیافتد؛ تازه بدتر هم میشود. چون بدن آمادهی دریافت است، دارد فعالیت میکند. تو یکدفعه این وسط خرابش میکنی؛ هی پارازیت میاندازی.
من الان نیاز به وزن کم کردن ندارم ؛ وزنم پایین آمده و قشنگ حس میکنم: یک روز که درست انجام نمیدهم، یهمقدار قاطی بخورم، اینها خوب نیست. قاطی میکنی، سیستمت را بههم میریزی پشتسرهم هر روز این کار را بکنی؛ میشود نابودی. یکروز هم هوس کردی، خوردی؛ اشکال ندارد! تمام شد، رفت. فردا دوباره روی برنامه بیا.
من صبحها که به مغازه میروم، کیفم را باز میکنم: تخممرغ آبپز، انجیر (۲ تا)، آب جوش، یک دانه گردو میبرم. اصلاً وقتی نگاهش میکنم، لذت میبرم! همهچیز سالم هست. این ذهن و تفکر که من دارم یک چیز سالم میخورم، این به تو انرژی میدهد، دریافت میکنی؛ یعنی آن چیزی که میخوری، هم جذب بدنت میشود. چون با علم داری کاری را انجام میدهی. اینکه بیایی همینجوری یک چیزی بخوری، چیز جالبی داخلش درنمیآید.
گروه سایت نمایندگی اروند آبادان
تایپ مطلب: مسافر رضا، مسافر علی
ویرایش و ارسال مطلب: مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
91