حرکت کردن از صخره‌های سخت زندگی

با راهنما پیشکسوت همسفر منیره (د) در مورد دستور جلسه «عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر»  گفتگویی ترتیب دادیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

با مطالعه کتاب «عبور از منطقه ۶۰درجه زیر صفر» برای نخستین بار، چه نقطه‌ تفکری در شما ایجاد شد؟

سلام دوستان منیره هستم یک همسفر

اول خدا را شکر می‌کنم که با کنگره آشنا شدم و توانستم در این مکان مقدس آموزش بگیرم. قبل از اینکه در این مصاحبه شرکت کنم اول بگویم که من در حد فهم و درک خودم در مورد کتاب۶۰ درجه نظر و پاسخ می‌دهم؛ چون این کتاب آن‌قدر عمیق و محتوای بالایی دارد که نمی‌توان در مورد آن نظریه‌ای داد.

من همان اول که کتاب۶۰ درجه را خواندم چون اول کتاب با سخنان آقای امین شروع می‌شود، فکر کردم که کتاب به‌صورت داستان نوشته شده است و آن زمان چون رمان می‌خواندم خیلی خوشحال شدم؛ ولی بعد از اینکه چندین صفحه رفتم جلو متوجه شدم که نوشتار سختی است و چه افکار عمیقی پشت پرده این کتاب نهفته است؛ ولی آن را مطالعه کردم هرچند از مطالب کتاب چیزی نمی‌فهمیدم فقط مشتاق بودم که آیا آن فرد (آقای مهندس) دیگر مواد مصرف می‌کند یا که از شر مواد راحت می‌شود.

از دیدگاه شما هدف از نوشتن کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر»چیست؟ این کتاب چه کمکی به خواننده می‌کند؟

به نظر من هدف از نوشتن کتاب «۶۰درجه زیر صفر»، همان‌طور که آقای مهندس در بیشتر سخنان خود می‌فرمایند: این‌ است که همه جوامع بتوانند از محتوا کتاب و آموزش‌های کنگره برخوردار شوند و کسانی که این کتاب را مطالعه می‌کنند متوجه شوند که اعتیاد درمان دارد متوجه شوند که می‌توانند با روشی که آقای مهندس ابداع کردند که سلامتی برسند.

لطفاً برای ما بفرمایید اولین موضوعی که در این کتاب به آن اشاره شده است چیست و شما از آن چه دریافتی داشتید؟

چیزی که نظر من را در اولین بار به خود جلب کرد روش الگویی بودن و الهام گرفتن از ماه رمضان است اگر تفکر کنیم می‌بینیم که طبیعت از چه نظم خاصی برخوردار است موجودات همه صبح بیدار می‌شوند پرندگان شروع به آواز خواندن می‌کنند مورچه‌ها همیشه در تلاش هستند؛ حتی اگر یک دانه هزار بار از دهانشان بیفتد باز برمی‌گردند و مجدداً آن را برمی‌دارند؛ پس من انسان چرا تلاش نکنم؟ چرا از طبیعت الگو برداری نکنم؟ من می‌توانم از تمام اینها درس بگیرم و در زندگی خود پیاده کنم تا به اهدافم برسم.

شما فکر می‌کنید این کتاب می‌تواند راهنمای خوبی برای مخاطبان خود باشد توضیح دهید.

بله حتماً اگر راهنمای خوبی نبود چگونه بود که آقای مهندس بیشتر روی این کتاب تأکید دارد و هیچ محتوایی از آن و کلمات آن تغییری داده نشده و به گفته آقای مهندس آن کلماتی که اشتباه نوشته شده است؛ حتی در چاپ‌های بعدی هم اشتباه است و آنها را تصحیح نکرده است؛ پس حتماً این کتاب راهنمای جامع و کاملی است برای هر فرد، چه مصرف کننده باشد چه نباشد. از مطالعه صفحات آن می‌توان درس گرفت و استفاده کرد.

بفرمایید که در مورد پیام‌های کتاب کدام یک از آنها برای شما تأثیرگذارتر بوده است؟

تمام پیامها نکته‌های عمیق و پرمحتوایی را داخل خود دارد؛ ولی پیامی که بیشتر دوست دارم پیام تصویر شماره ۱۱ مربوط به استاد سردار است که می‌فرماید: و آنگاه که احساس خستگی تمام می‌نماید نوری بر فراز آسمان، ظاهر می‌گردد و راه برای او نمایان می‌سازد قدمی که برمی‌دارد، بر زمین باران خورده می‌نگرد و وجود حیات را در آن به صورت جوانه‌های منظم به صف می‌بیند و آن وجود در شهری است که اکنون جای‌جای آن از نعمت الهی حیات، بازگشته و راه به نقطه زندگی یافته است قدری اندام راست می‌کند و با وزش نسیم منتظر دگرگونی تازه می‌ماند.

آیا مخاطب این کتاب فقط مصرف‌کنندگان هستند؟ به چه صورت می‌توان به عنوان راهنما از این کتاب کمک گرفت؟

خیر. از این کتاب می‌توان همان‌طور که داخل کتاب ذکر شده است از روش‌های مختلف آن مثل الگویی بودن، ناامید نشدن، حرکت کردن از صخره‌های سخت زندگی که منظور مشکلات است؛ مثلاً همین حرکت کردن ماشین که نشان می‌دهد باید بدانیم ما هم باید حرکت کنیم؛ حتی در مواقعی که واقعاً راه به جایی نداریم و بالاخره با تلاش راه هموار می‌شود. در سختی‌های زندگی همیشه درسی نهفته است که ما از آنها بی‌خبریم ما از پشت پرده خبر نداریم؛ حتی از عناوین دیگری که داخل کتاب است می‌توانیم  راهنمایی بگیریم.

برداشت شما از پیام خرما هم که بر روی نخل بماند تکلیف معلوم است، چیست؟

من در مورد این سوال در حد برداشت خودم می‌توانم پاسخ دهم. به نظر من منظور این است که اگر چیزی زیاد از حد در یک جا باشد فاسد و خراب می‌شود. باید حرکت کند و در یک جایگاه نماند باید تلاش کرد تا به جایگاه های بعدی دست یافت. اگر زیاد در یک جایگاه قرار گرفت حالمان خراب می‌شود چه بسا در آن جایگاه به حاشیه برویم. هر چیز آقای مهندس با تدبیر و آگاهی قرار گرفته است اگر می‌فرماید دوره راهنما بودن چهار سال است یا فلان خدمت چهارده ماه یا هفت ماه و غیره در آن تفکری عمیق است؛ خوب می‌داند که من ظرفیت ندارم باید این زمان تغییر جایگاه بدهم که خودم را در مسائل منفی غرق نکنم و تجربه‌ای که دارم این است که من هر موقع سر دو راهی هستم و نمی‌توانم راهی را انتخاب کنم به سراغ کتاب۶۰ می‌روم و بر آن تفعل می‌زنم که بسیار دقیق است و من را راهنمایی می‌کند.

کلام آخر
در آخر از جناب مهندس به خاطر ثبت و نشر این کتاب برای آنانی که راهشان را گم کردند و به دنبال راهی برای نجات می‌گردند، تشکر و قدردانی می‌کنم و برایشان آرزوی سلامتی دارم. از همه عزیزان که در سایت زحمت می‌کشند بسیار سپاسگزارم و از همه آنها تشکر می‌کنم.

طراح سؤال و مصاحبه‌کننده: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر صدیقه     لژیون(چهاردهم)
ویرایش و ارسال: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان