یادآوری روزهایی که در ظلمت و تاریکی اعتیاد غرق شده بودم، برایم همواره با احساساتی عمیق و پیچیده همراه است. آن زمان که در ورودی کنگره 60 ایستاده بودم، نوری را میدیدم که برایم اندک و کوچک به نظر میرسید. عظمتی که تاریکی اعتیاد بر من تحمیل کرده بود، مانع از آن میشد که بتوانم به آن نور نزدیک شوم. اما در عمق وجودم فرمانی صادر شده بود: «باید به سوی آن نور بروی و به خورشید تابان برسی.»
امروز، با تمام وجود سپاسگزار قدرت مطلق الله هستم و قدردان افرادی که مرا به سمت نور هدایت کردند. هرگز فراموش نخواهم کرد آموزشها و راهنماییهای آقا مهران را که با دلسوزی و صبر، مرا از ظلمت و تاریکی به سوی روشنایی رهنمون کردند. این آموزشها نه تنها به من کمک کردند تا از بند اعتیاد رها شوم، بلکه به من آموختند که چگونه زندگی را دوباره بسازم.
اکنون، در این لحظات حساس، حتی اگر زیر آتش دشمن قرار بگیرم، هرگز احساس ترس نمیکنم. چون میدانم که من دیگر آن فرد آسیبدیده و درمانده نیستم. من به رهایی دست یافتهام و زندگی جدیدی را آغاز کردهام. من دیگر معتاد به گذشته نیستم؛ بلکه معتاد به آیندهای روشن و پر از امید هستم.
به یاد داشته باشیم که این مسیر، نه تنها برای خودمان بلکه برای دیگرانی است که هنوز در تاریکی به سر میبرند. ما میتوانیم چراغی برای آنها باشیم و نشان دهیم که رهایی ممکن است.
مسافر عباس لژیون سوم
تاریخ ۱۴۰۴/۰۳/۲۵
- تعداد بازدید از این مطلب :
43