نهمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اردستان با استادی مسافر سعید و نگهبانی مسافر ابوذر و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی" پنجشنبه ۲۲ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا تشکر میکنم از کلیه خدمتگزاران شعبه اردستان و از راهنمای خوبم مسافر حسین تشکر میکنم.
امروز میخواهم در مورد رازی صحبت کنم که در این چند سالی که در کنگره حضور داشتم با تمام وجود آن را حس کردم. در گذشته حاضر بودیم خیلی چیزها را بدهیم تا به این درجه برسیم. کنگره این فرصت را فراهم کرد تا به نیروهای درونی خود پی ببریم و گنج درون خود را پیدا کنیم. گنج درونی چیزی نیست جز بخشش و آگاهی که شامل آرامشی میشود که میتوانیم از آن برخوردار باشیم. اگر بخواهم به عنوان یک سفر اولی به این مسئله نگاه کنم وقتی به این درجه میرسیدم که یک پنجم از داروی مصرفی خود را میبخشیدم. در مورد سیگار هم همینطور بود اگر از سیگار گذشت نمیکردم هیچوقت رهایی نصیبم نمیشد و به این حال خوش نمیرسیدم. وادی یازدهم میگوید اگر به مادیات سوار باشی نیمی از قدرت اهریمنی را شکست دادهای و اگر مادیات بر تو سوار باشد صد درصد تو را شکست میدهد. زمانی که ما از مال خود بگذریم گذشتن از جان هم برای ما آسانتر خواهد شد و از خیلی از صفات زشت هم میگذریم.
از دیدهبان محترم آقای زرکش شنیدم که خیلی از صفات و پیوندها را از خودمان باز میکنیم و صفات و پیوندهای جدید میبندیم. خودم با خدمت در لژیون سردار خیلی چیزها را یاد گرفتم و از بخشش به آرامش رسیدم. در زمان مصرف همیشه دوست داشتم با چند نفر با هم مسیر باشم و این کم لطفی است که انروز این تجربه را در خدمت دیگران نگذارم یعنی آنها را به کنگره دعوت نکنم. خیلی لذتبخش است که در خفا انفاق کنی چون لذت انفاق به گمنامی آن است. ولی اینکه عنوان میکنیم یک روش الگویی میشود و برای تشویق دیگران و آموزش آنها مؤثر است تا در این مسیر قرار بگیرند. آقای مهندس میگویند اگر ذرهای کار خوب یا بد انجام دهیم نتیجه آن به خود ما باز میگردد، خداوند میفرماید: با خودم معامله کنید و به من قرض بدهید تا ۷۰ برابر آن را به شما بازگردانم. امیدوارم با خدمت در لژیون سردار بتوانم جبران خسارت کنم که این خدمت باید با علم و آگاهی باشد. من درک کردم که هیچ چیز مال من نیست، همه چیز را میگذارم و میروم لذتی که در بخشش است در هیچ چیز وجود ندارد با این خدمتی که انجام دادم کمی از دین خود را ادا کردم. انشاءالله بتوانم در کنگره خدمتگزار بمانم و ساکن آبادی باشم که آقای مهندس از آن صحبت میکنند.
تایپ: مسافر محمد لژیون اول
ویراستاری: مسافر ابوذر لژیون دوم
عکاس: مسافر محسن لژیون دوم
تنظیم و ارسال: مسافر مجتبی لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
24