English Version
This Site Is Available In English

رساندن پیام کنگره با عملی کردن آموزش‌ها

رساندن پیام کنگره با عملی کردن آموزش‌ها

امروز بر آن شدیم گفت‌وگویی داشته باشیم با یکی از همسفران عاشق و خدمتگزار در نمایندگی گنجعلی‌خان که هدفمند حرکت کردند و در ادامه قطعاً با حرکت در این مسیر ارزشمند با خواسته قوی و فرمانبرداری به اهداف خود خواهند رسید. شما مخاطبان همیشگی را به خواندن این گفتگوی ارزشمند دعوت می‌کنیم. 

همسفر فاطمه و مسافرشان با آنتی‌ایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ۱۱ ماه و ۱۱ روز به روش DST و داروی اپیوم با راهنمایی مسافر محسن و همسفر نرگس سفر کردند. هم‌اکنون با دستان پرتوان آقای مهندس ۳ سال و ۲ ماه آزاد و رها هستند. رشته ورزشی همسفر فاطمه در کنگره دارت است.

هدف از دانستن و رعایت اصول آداب معاشرت چیست؟

اول باید بدانیم ادب و آداب معاشرت چیست؟ آداب، یعنی راه و روش، آداب معاشرت؛ یعنی روش ارتباط با دیگران، ادب هم به معنای رفتار و اخلاق پسندیده است؛ پس آمدن این دو در کنار هم یعنی با رفتار و اخلاق پسندیده زندگی کردن است. وجه تمایز انسان و حیوان در این است که انسان می‌تواند ادب و آداب معاشرت را رعایت کند‌‌؛ ولی حیوان نمی‌تواند. به عبارت دیگر هدف از رعایت آداب معاشرت و ادب ایجاد آرامش و جلوگیری از هرج‌ومرج در زندگی و انسان‌گونه زندگی کردن است، اگر ما با دیگران درست رفتار کنیم آرامش و مهر در زندگی ما جاری می‌شود و اگر رفتارمان درست نباشد زندگی ما دچار مشکل می‌شود، آرامش از زندگی ما می‌رود، آدم‌ها از ما گریزان می‌شوند و تنها می‌شویم، به همین دلیل رعایت ادب و آداب معاشرت در زندگی بسیار مهم است.

چه رابطه‌ای بین ادب و تعادل، بی‌ادبی و بی‌تعادلی وجود دارد؟

به‌ نظر من تمامی موضوعاتی که در دستور جلسه هفتگی مطرح می‌شوند هوشمندانه هستند. چرا در دستور جلسه این هفته ادب در کنار تعادل و بی‌ادبی در کنار بی‌تعادلی آمده است؟ دلیلش این است که این دو باهم در ارتباط‌ هستند، وقتی در زندگی ادب جاری باشد و اصول و ارزش‌های اخلاقی رعایت شود آن‌وقت زندگی در تعادل و آرامش خواهد بود، بر عکس زمانی که از مسیر ارزش‌ها در زندگی خارج شویم و قدم در مسیر ضد‌ارزش‌ها بگذاریم زندگی‌ ما دچار سردرگمی و بی‌تعادلی خواهد شد.

به‌عنوان یک همسفر چگونه می‌توان پیام کنگره۶۰ را به دیگران رساند؟

در کنگره۶۰ آن‌چه نیاز است یک انسان بداند آموزش داده می‌شود آن‌ هم با کلامی ساده و بیانی زیبا، وقتی این کلام به دل بنشیند و در قلب نفوذ کند؛ ناخودآگاه در رفتار انسان آشکار می‌شود، زمانی که برای اولین بار به کنگره آمدم به وضوح تفاوت رفتار آدم‌های داخل کنگره و بیرون را احساس کردم؛ آرامش، ادب و احترامی که در کنگره هست در بیرون کم‌تر پیدا می‌شود و این به‌خاطر آموزش‌هایی است که افراد می‌گیرند، فقط کافی است که آموزش‌ها عملی شوند و در زندگی به کارشان ببندیم، آنجاست که با رفتارمان می‌توانیم کنگره‌۶۰ را به دیگران بشناسانیم.

ورود در لژیون سردار چه تغییراتی در زندگی شما ایجاد کرده است؟

زمانی که می‌خواستم عضو لژیون سردار شوم اصلاً به این فکر نکردم که قرار است چندین برابر دریافت کنم یا اتفاق خوبی برایم بیفتد، تنها فکرم این بود که به‌عنوان یک انسان مسئول هستم و باید کاری برای هم‌نوع خودم انجام بدهم، صحبت آقای مهندس در ذهنم بود که حتی حیوانات هم برای بشر مفید هستند و کاری انجام می‌دهند، ما انسان‌ها چه کاری برای دیگران انجام می‌دهیم و به چه اندازه مفید بوده‌ایم؟ این‌طور شد که با عشق اقدام کردم و با لذت کارت کشیدم، به‌نظرم بخشیدن کار سختی است آن‌ هم در عصری که به گفته آقای مهندس عصا را از کور می‌دزدند و جمع کردن مال و اموال در دل‌ها زیاد شده است. خدا را شکر می‌کنم که عشقِ بخشیدن را دل من قرار داد و توانستم حس بخشیدن را بچشم. خدا را شکر می‌کنم که عضو لژیون سردار هستم و از آن‌جایی که حسم به این قضیه خوب بود به لطف پروردگار سالی پر از خیر و برکت را داشتم.

چگونه می‌توانیم تجربه‌های تلخ را فراموش کنیم و دوباره با امید شروع کنیم؟

خیلی سؤال خوبی کردید؛ به‌نظر من انسان‌ها برای زندگی کردن باید امید داشته باشند. انسانی که ناامید باشد به ظاهر زنده‌ است؛ ولی در واقعیت هزاران بار مرده است ما برای ادامه حیات و خوب کردن حالمان باید امید داشته باشیم. حتماً در طول زندگی به دفعات ناامیدی به سراغ ما می‌آید وقتی ناامید می‌شویم برای بهتر شدن حالمان با خودمان بگوییم امید داشتن در زندگی من یک اجبار است، من برای ادامه زندگی باید امید داشته باشم، نیاز من به امید مثل نیازم به خوراک، پوشاک و عشق است؛ مگر می‌توانم بدون خوراک و عشق زندگی کنم؟ این سؤالات باعث بهتر شدن حالمان می‌شود. همه ما قبل از آمدن‌ به کنگره تجربه‌های تلخی را پشت‌سر گذاشتیم، روزهای خیلی سخت، همیشه به دنبال کسی بودیم که کاری برایمان انجام دهد تا حالِ دلمان خوب شود و راه نجاتی باز شود الان آن راه نشان‌مان داده شده باید قدر بدانیم، هم‌اکنون که در کنگره هستیم ناامیدی یعنی ناشکری و حضور ما در کنگره لطف خداوند است. کنگره درست‌ترین راه بُعد زمینی ماست که بنیان آن آقای مهندس و گرداننده‌ آن خداوند است و ما در چنین مکانی هستیم. باید به این درک برسیم تلخی‌هایی را گذراندیم همه نیاز ما بوده برای بهتر شدن، حتماً ما نواقصی داشتیم که با این رنج‌ها برطرف شدند واقعاً باید شکرگزار دردها و رنج‌ها باشیم، بدانیم و باور داشته باشیم که هر درد و رنجی پله‌ای برای بهتر شدن است. برای درک این موضوع به گذشته خود برگردیم و ببینیم چقدر فرق کرده‌ایم آیا من همان فاطمه قبل از کنگره هستم یا تغییر کرده‌ام؟ آیا اگر سختی‌ها، رنج‌ها و به قول شما تلخی‌ها نبودند من دنبال راه نجات می‌گشتم؟ آیا خداوند درهای رحمتش را به روی من باز می‌کردند؟ باور کنید الان در کنگره اگر خوب سفر کنیم به آن آرامشی که می‌خواهیم می‌رسیم؛ ولی باید حواسمان به نیروهای بازدارنده باشد تا ناامیدی که به گفته آقای مهندس بدترین گناه است به سراغ ما نیاید.

چگونه می‌توان مثلث معرفت، عمل سالم و عدالت را در زندگی اجرایی کرد؟

به‌نظر من سخت‌ترین کار دنیا اجرا نمودن مثلت معرفت، عدالت و عمل سالم است. تمام آموزش‌هایی که ما دریافت می‌کنیم برای این است که بتوانیم این سه اصل را در زندگی‌ اجرا کنیم. در مورد این‌که چگونه به معرفت دست پیدا کنیم اول باید خودمان را بشناسیم و به گوهر وجودی خودمان پی ببریم. آقای مهندس در کتاب عشق وادی ۱ تا ۴ به‌طور کامل توضیح دادند که برای شناخت خود چه کارهایی باید انجام دهیم، باید تعقل کنیم، به خویشتن خویش و دلیل وجود فکر کنیم؛ عدالت هم یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد ما باید به این امر واقف باشیم که با توجه به تلاش، عملکرد و دانش خود جایگاه خود را مشخص می‌کنیم، توقع زیاد از خودمان و دیگران نداشته باشیم، سعی کنیم در تمام کارها تعادل داشته باشیم، عمل سالم هم همان عمل کردن به همراه تفکر و عشق است. ان‌شاءالله بتوانیم این سه اصل اساسی را در زندگی خود اجرا کنیم.

کلام پایانی: 

خدا را شکر می‌کنم که من و مسافرم در کنگره هستیم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان برای بنیان و اداره این محیط امن و سراسر عشق، مهر و زیبایی تشکر می‌کنم. از راهنمای مسافرم، مسافر محسن و راهنمای خودم همسفر نرگس که حال خوب، آرامش و روش زندگی را به من و مسافرم آموختند تشکر می‌کنم و همین‌طور از شما همسفر هانیه برای فرصتی که به من دادید تا در این مصاحبه شرکت کنم سپاسگزارم.

تهیه و تنظیم مصاحبه: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون هفتم)
عکس: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .