جلسه دهم از دورهی دوازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دلیجان، با استادی راهنما مسافر محمد بهروز، نگهبانی همسفر مسعود و دبیری مسافر دانیال،با دستور جلسه:"دخانیات (سیگار ، قلیان ، ناس ، پیپ ، ویپ)" شنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:

سلام دوستان محمد بهروز هستم یک مسافر. ویژهترین تشکرها رو برای ایجنت محترم شعبه دلیجان، راهنماهای عزیز و تمام کسانی که با تلاش بیوقفهشان در این مسیر خدمت میکنند دارم.
همسفران عزیز نقش بسیار مهمی در این مسیر دارند. وقتی میبینم آخر هفتهها خانوادهها در کنار هم هستند، بچهها با شادی بازی میکنند، همسفران به ورزش مشغولند و مسافران در حال بهبودی هستند، این تصویری زیبا از یک خانواده کنگرهای است. امیدوارم با همدیگر بتوانیم شعبهای قوی و موفق بسازیم.
امروز میخواهیم درباره دخانیات و تمام موادی که از طریق دود وارد بدن میشوند صحبت کنیم. همه این مواد به نوعی ضد ایکس محسوب میشوند. در جلسات قبل صحبتهای آقای مهندس را شنیدیم که بسیار کامل بود، اما میخواهم چند نکته کوتاه اضافه کنم.

در کنگره ۶۰ با مفهومی به نام "درمان فوق ترک، تعادل فوق درمان" آشنا میشویم. ترک یعنی قطع ناگهانی مصرف مواد. اما درمان فراتر از ترک است، یعنی نه تنها مصرف را قطع کنیم، بلکه بدن را به تعادل برسانیم. تعادل هم مرحلهای بالاتر از درمان است که در آن بدن و ذهن کاملاً تنظیم میشوند.
استفاده مداوم از مواد ضد ایکس باعث اختلال در ژنها و مواد شبهافیونی بدن میشود. این اختلال روی رفتارهای ما تأثیر مستقیم دارد: در بخشیدن، دلسوزی، مهربانی، عصبانیت، ترس، شجاعت، تکبر، ایثار و فداکاری. وقتی این تعادل به هم میخورد، در جاهایی که باید ببخشیم نمیبخشیم، در مواقعی که نباید بترسیم میترسیم، گاهی در موقعیتهای خطرناک بیاحتیاطی میکنیم و در جای امن ترسو میشویم.
درمان واقعی زمانی اتفاق میافتد که ژنها و مواد شبهافیونی بدن دوباره به تعادل برسند. در کنگره ۶۰ با پروتکل DST و مصرف شربت اپیوم یا آدامس نیکوتین، این تعادل در عرض ۱۰ تا ۱۱ ماه بازمیگردد. وقتی بدن به تعادل برسد، وسوسه مصرف از بین میرود. مثل کسی میشویم که سیر است و وقتی به او غذا تعارف میکنند میگوید: "نه ممنون، جا ندارم."

در نهایت، درمان یعنی بازگشت به تعادل واقعی بدن و ذهن. این مسیری است که با همدلی و همراهی یکدیگر میتوانیم در آن موفق شویم.
بدن ما وقتی به درمان واقعی میرسد که کاملاً بالانس و تنظیم باشد. اما تعادل دقیقاً یعنی چه؟ تعادل یعنی اینکه در تمام تصمیمات روزمرهام - که از مجموعهای از صفات و ویژگیهایم شکل میگیرد - بتوانم بهترین انتخاب را داشته باشم.
جایی که باید ببخشم، بخوبی ببخشم. وقتی لازم است عصبانی شوم، به اندازه عصبانی شوم. وقتی باید بگویم "ببخشید" و عبور کنم، این کار را انجام دهم. این یعنی تعادل. اما تمام مواد مخدر - از دخانیات گرفته تا الکل - این تعادل را از ما میگیرند. حتی عادات ناسالم مثل دیر خوابیدن یا تغذیه نامناسب هم میتوانند ما را از تعادل خارج کنند.
در کنگره ۶۰ ما یاد گرفتهایم که چگونه قدم به قدم به سمت درمان حرکت کنیم. وقتی درمان میشویم، در واقع مواد شبهافیونی بدنمان را به تعادل میرسانیم. این اتفاق زمانی میافتد که به آنچه وارد بدنمان میکنیم توجه داشته باشیم.
برای بیشتر ما، دروازه ورود به اعتیاد سیگار یا قلیان بوده است. از همان بچگی با سیگارهای تقلبی شروع کردیم، بعد به سراغ انواع مواد دیگر رفتیم. در کنگره متوجه میشویم که ۹۹٪ افراد با مسئله مصرف سیگار هم دست و پنجه نرم میکنند. درمان واقعی زمانی اتفاق میافتد که به فکر درمان سیگار هم باشیم.
آقای مهندس میفرمایند: "این اشتباه است که فکر کنیم اول دیو باید برود تا فرشته بیاید. در واقع وقتی فرشته وارد شود، دیو خود به خود میرود." ما باید خودمان تصمیم بگیریم که نور را وارد زندگیمان کنیم. وقتی بعد از دو ماه اجازه مییابیم در ورزش شرکت کنیم، یا همسفرمان میتواند بیاید، اینها همه نشانههای ورود فرشته به زندگی ماست.
بزرگترین معجزات کنگره ۶۰ در همین نقطه اتفاق افتاده است: افرادی با بیماریهای لاعلاج که پس از درمان، شفا یافتهاند. کسانی که مشکل نازایی داشتند صاحب فرزند شدند. دوستی با اماس غیرفعال که بهبود یافت. اینها همه نشان میدهند وقتی فرشته وارد وجودمان شود، چه معجزاتی ممکن است رخ دهد.
برای من شخصاً، درمان سیگار سختترین مرحله بود. نزدیک به نه ماه از یازده ماهی که آدامس نیکوتین مصرف میکردم، دهانم تاولهای شدیدی میزد. اما با تصمیم راسخ و لطف خداوند، توانستم از این مرحله هم عبور کنم. این را به عنوان کسی که این راه را رفته است میگویم: همه ما میتوانیم به درمان کامل برسیم، اگر واقعاً بخواهیم و بر برنامهمان پایبند باشیم.
وقتی ما سیگار مصرف میکنیم، جهانبینیمان چقدر زشت و آسیبدیده شده است. تصور کنید یک حیاط زیبا داریم با موزائیکهای تمیز، یک درخت سرسبز و فضایی صد متری. اما وقتی سیگارمان تمام میشود، به جای اینکه تهسیگار را روی موزائیک بیندازیم، عمداً آن را پای درخت میاندازیم. این رفتار نشان میدهد چقدر جهانبینی ما خراب شده است - هم به خودمان آسیب میزنیم، هم به محیط اطراف.
حتی وقتی جایی برای آسیب زدن پیدا نمیکنیم، فیلتر سیگار را پای درخت سالم میاندازیم، در حالی که همین یک فیلتر کوچک میتواند یک متر مربع از خاک را مسموم کند. حالا درباره مضرات ویپ و قلیانهای الکترونیکی که این روزها مد شده و بسیاری از مسافران و همسفران به آن روی آوردهاند، بهتر است شما خودتان صحبت کنید.متشکرم.
رهایی از بند نیکوتین مسافر مجید رهجوی لژیون دوم

عکس: مسافر عباد- لژیون یکم
تایپ، ویرایش و ارسال خبر: همسفر مسعود- لژیون یکم
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
163