English Version
This Site Is Available In English

بهشت خداوند در دانایی است

بهشت خداوند در دانایی است

انجام راه درست و کامل، انسان را به انوار الهی نزدیک می‌کند و انوار الهی چشم دل را می‌گشاید و با دید وسیع، جهان‌ها چهره واقعی خود را در تصویر ذهن به‌طور کامل حک می‌نماید. در خدمت دیده‌بان مسافر اصغر هستیم؛ ایشان با تخریب چند سال و آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، وارد کنگره شدند به مدت ۱۱ ماه به راهنمایی آقای مهندس حسین دژاکام با روش درمانی DST با داروی اپیوم، سفر کردند؛ هم‌اکنون ۱۴ سال و ۲ ماه است که آزاد و رها هستند. ورزش وی در کنگره، والیبال و شناست.

لطفاً از جایگاه دیده‌بانی و وظایفتان در این جایگاه برای ما بفرمایید؟

من قبلاً دیده‌بان نمایندگی‌های اصفهان بودم؛ ولی الآن دیده‌بان رابط نمایندگی‌ها در استان‌های کرمان، قم، یزد، ساوه، الیگودرز و اردبیل هستم.

آموزش گرفتن جزئی از زندگی ماست، ما چگونه می‌توانیم در مسیر کنگره ثابت‌قدم باشیم و مسائل دیگر سبب دوری ما از کنگره نشود؟

ما باید کنگره را بشناسیم و بدانیم پایه شخص در کنگره بر چه اساسی گذاشته می‌شود؟ ابتدای جزوه جهان‌بینی می‌گوید: ما دنبال قوانین زندگی هستیم. چرا دنبال قوانین هستیم؟ چون لذت می‌بریم؛ اگر کسی لذت ببرد، مطمئن باشید که به دنبالش است؛ به‌طور مثال من به شهرکرد آمده‌ام و یک کبابی اینجاست، من به آن کبابی رفتم و از خوردن کباب لذت بردم، دفعه بعد که آمدم می‌گویم: برویم به همان کبابی، چون از آن لذت بردم. اگر کسی در کنگره۶۰ قوانین کنگره را انجام دهد مطمئن باشید که لذت می‌برد و به دنبال آن خواهد بود؛ حالا آن لذت در کنگره۶۰ به دست آوردن دانایی است؛ چون بهشت خداوند در دانایی است. هر چه قدر انسان جهان‌بینی را کاربردی کار کند، آموزش و دانشش افزایش پیدا کند، حال دلش خوب می‌شود، پس باعث می‌شود که بیشتر تلاش کند.

یکی از ابزارهای کمک به هم نوع بخشش است. چگونه می‌توانیم بخشندگی را حس و درک کنیم تا مستمر شود؟

ما در کنگره۶۰ یاد گرفتیم که اول باید یک‌چیزی داشته باشیم تا ببخشیم؛ بازهم مثال همان غذا را می‌زنم، وقتی‌که می‌خواهیم به یک رستوران برویم و غذا سفارش دهیم باید پول داشته باشیم، اگر پول داشته باشیم می‌توانیم انتخاب کنیم که چه غذایی می‌خواهیم؛ بخشش هم همین است، اول باید دریافت داشته باشید. یک راهنما اگر درونش درست نشده باشد نمی‌تواند چیزی را ببخشد. اگر حس خوب نداشته باشد، چه طور می‌تواند حسش را انتقال دهد؟ در بخشش مالی هم همین است؛ باید اول داشته باشیم و این داشته‌ها مطمئناً به ما کمک می‌کند که ببخشیم، چون وقتی‌که شما در صراط مستقیم دریافت داشته باشید و یاد بگیرید در طول آموزش چگونه می‌توانید دریافت داشته باشید و بدانید اگر یک‌چیزی بدهید در عوض ۲۰۰ برابر می‌گیرید؛ مطمئن باشید بخشش می‌کنید. من خودم وقتی‌که به کنگره آمدم مصرف‌کننده بودم دیگر برای من ثابت شد که وقتی‌که تریاک را دادم در عوض ۲۰۰ برابر گرفتم. این در سیر تکاملی است می‌توانیم لمس کنیم، باید دریافت کنیم، اگر دریافت نکنیم؛ بخشش نیست، این منیت است و می‌خواهیم یک پولی بدهیم تا نامی شویم. بخشش چیزی است که وقتی می‌دهیم، حالمان خوب می‌شود؛ این بخشش است.

به نظر شما وظیفه ما همسفران با مسافران برای پیشبرد اهداف کنگره۶۰ چیست؟ با توجه به این‌که دیده‌بانان زحمات زیادی می‌کشند چگونه می‌توانیم یاری‌رسان آن‌ها باشیم؟

خداوند در قرآن می‌گوید: من روزی‌دهنده هستم. یک روزی به ما داده است، یک چراغی بالای سر ما روشن‌ شده است، ما اول باید به‌درستی استفاده کنیم بعد عین همان را تحویل دهیم. آقای مهندس حسین دژاکام روش DST را کشف کردند. حالا چه طور می‌توانند این را به دنیا ارائه دهند؟ الگو می‌خواهد؛ ما الگوی آن هستیم؛ ما می‌توانیم با استفاده از روش DST الگو باشیم. در شهرکرد یا در اصفهان وقتی ببینند کنگره۶۰ واقعیت است، تمام کشفیات دنیا علم است و کشف می‌شود، ولی در ادامه اجرای آن ضعیف است. خود من وقتی‌که به کنگره آمدم اصلاً روش DST را نمی‌شناختم، دیدم همسایه‌مان به کنگره آمده و حالش خوب شده است؛ من هم آمدم، پس ما خیلی می‌توانیم کمک کنیم. نقش ما در الگو و بی‌نقص بودن کمک می‌کند. مثلاً خانم فلان چه قدر حالت خوب شده است؟ کجا می‌روی؟ می‌روم کنگره۶۰، بعداً شخص می‌آید و با روش‌هایش آشنا می‌شود؛ پس ما می‌توانیم الگوی خوبی باشیم و پیشگامانی برای آیندگان باشیم .

در شهرکرد ما نمایندگی‌های خانم‌های مسافر نداریم، خیلی هم خانم‌های مصرف‌کننده داریم، اکثراً همسرانشان مصرف‌کننده نیستند و به آن‌ها اجازه نمی‌دهند که برای درمان به اصفهان بروند، ما باید چه‌کاری برای آنان کنیم؟

آقای مهندس حسین دژاکام الآن یک سال است که خیلی تأکید می‌کنند که در تمام شهرها برای خانم‌های مسافر هم نمایندگی داشته باشیم و خدا را شکر در اصفهان، کرمان و در مشهد هم اضافه شد و همچنین در قزوین، ولی این بستر باید مهیا شود. ما قرار بود در یزد هم نمایندگی بزنیم؛ ولی آقای مهندس فرمودند: فعلاً صبر کنیم. بستر باید مهیا شود. بستر یکی این‌که ساختمان خوب داشته باشند که خدا را شکر در شهرکرد وجود دارد و یکی این‌که بالاخره یکی دو نفر باید دل بکنند و تا اصفهان بیایند، مثلاً خود اصفهان که شروع شد؛ یک خانمی برای درمان به تهران می‌رفت تا این‌که نمایندگی اصفهان شروع شد. آقای مهندس دژاکام اول به عهده خود آن شهر می‌گذارند. من یادم می‌آید یک نمایندگی بود می‌رفتیم، حالا اسم نمی‌برم؛ ولی اوایل می‌گفتند: اگر دوست ندارند، ببندید و بیایید. خدا را شکر شهرکرد نزدیک اصفهان است، حالا ما هم پیشنهاد دادیم، ان‌شاءالله به‌زودی این اتفاق خوب برای شهر شما هم می‌افتد. همیشه آقای مهندس هم دوست دارند که این اتفاق بیفتد، چون خیلی به فکر خانم‌های مسافر هستند و روی این مسئله تأکید دارند، چون خانم‌های مصرف‌کننده هم مادر هستند، هم می‌توانند انسان‌های دیگر را پرورش بدهند.

در مسیر دیده‌بانی‌تان با چه چالش‌هایی مواجه شدید و چگونه از این چالش‌ها عبور کردید؟

من اصلاً چالشی نداشتم؛ چون ما یک معلمی داریم که جلوی ما حرکت می‌کند. اگر در مسیر باشیم همه لذت است. در پیام سفر دوم می‌گوید: سفر دوم هم سخت است و هم سهل، سخت وقتی می‌شود که چراغ سمت راست را بزنیم؛ ولی به سمت چپ بپیچیم. هدف ما در کنگره این نیست که ما آقای مهندس را پیر و مراد خودمان بدانیم؛ آقای مهندس یک معلم و دانشمند هستند، یک روشی را برای درمان کشف کرده‌اند و یک ریکاوری دارد برای این‌که چگونه از قوانین زندگی استفاده کنیم. اگر دنبال آقای مهندس برویم اصلاً چالشی نیست. چالش‌هایمان حل می‌شود. اگر نگاه کنم ۱۵ سالی که در کنگره۶۰ هستم همه‌اش لذت است. اصلاً مشکلی نیست. من نگاه می‌کنم انسان‌هایی که معتاد هم نیستند؛ حتی ازنظر تحصیل و وضعیت مالی خیلی مرفه هستند؛ ولی چالش دارند، اما ما نداریم، چرا؟ چون ما معلمی داریم که به ما یاد داده است که اگر در مسیر درست حرکت کنید آسیب نمی‌بینید و این وعده خداوند در قرآن است که می‌گوید: «در راه من به کسی آسیبی نمی‌رسد.»

در وادی سوم گفته‌شده است: «باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.» از کلمه «باید» استفاده‌شده که تأکید قطعی از قانون خلل‌ناپذیر است، لطفاً در این مورد برایمان بیشتر توضیح دهید؟

این‌ یک قانون است که شما چه بخواهید و چه نخواهید هیچ‌کس به شما کمکی نمی‌کند؛ خداوند در قرآن می‌فرماید: «هیچ نفسی بار نفس دیگری را به دوش نمی‌کشد؛ شفاعت هیچ‌کس به شما نمی‌رسد، مگر این‌که خودتان عمل سالم انجام بدهید»؛ یعنی چون انسان کامل آفریده‌شده است، نفس انسان جداست و شما هیچ‌وقت نمی‌توانید آن چیزی که می‌خواهید همسر و بچه‌تان بشوند، ولی آیا تغییرات من روی دیگران اثر می‌گذارد؟ صد درصد من وقتی‌که به کنگره آمدم، آن‌ کسانی که خواهان تغییر باشند، بازهم می‌گویم آن‌کسانی که خودشان بخواهند، چون ما نمی‌خواهیم، اما وقتی‌که ما یک تغییری کنیم و ببینند که ما یک تغییراتی در زندگی‌‌مان شکل‌گرفته و حال دلمان خوب است به‌تبع دنبالش هستند و بازهم مثال همان کبابی را می‌زنم. یک شخصی می‌آید و می‌گوید: شهرکرد رفتید؟ می‌گویم: بله می‌گوید: کجا غذای خوبی دارد؟ می‌گویم: فلان جا؛ و‌لی او متوجه می‌شود، شما کجا رفته‌اید که حالتان خوب شده است؟ پس هر چیزی اول «قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» می‌خواهد، آن شخص باید بخواهد؛ اما من باید تغییر کرده باشم که تغییر را در من ببیند که آن هم بخواهد، این‌یک قانون است؛ یعنی من چه بخواهم و چه نخواهم در هر دین، مذهب، زن، مرد و هر کجا که می‌خواهیم باشیم؛ باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان برای خودش نیست هیچ‌کس نمی‌تواند به شما به جز خودتان کمک کند. حالا برای کمک کردن به خودتان هم باید آموزش بگیرید، چه طور باید به خودم کمک کنم؟ من نمی‌دانستم، من فکر می‌کردم که اگر پول‌دار شوم یا به یک جایگاهی برسم به خودم و به خانواده‌ام کمک کرده‌ام؛ هم پول خوب است و هم جایگاه، ولی اولش باید همراه با دانایی باشد، چون همین پول و همین جایگاه خرابمان کرد، انسان‌ها گاهی میان همین دست‌ها از بین می‌روند؛ یادم می‌آید که من در یک کارخانه‌ای کار می‌کردم، عضو شورا بودم و تهران در یک مجلسی رفتم، هزار نفر برای من دست زدند از همان روز که برای من دست زدند، نشستم پای منقل و مصرف‌کننده شدم؛ گفتم که آدم‌ بزرگی شده‌ام؛ چون ظرفیت نبود، پس هر چیزی در ظرفیت است و این را باید دانست که هیچ‌کس مثل خودم به دادم نمی‌رسد.

در پایان اگر سخن یا نکته‌ای دارید لطفاً برای ما بیان بفرمایید؟

ان‌شاءالله موفق باشید، از آقای مهندس خیلی تشکر می‌کنم؛ خداوند را سپاسگزارم که در این زمان و مکان شخصی را برای ما فرستاد، معلمی که حال دلمان را خوب کند. چه قدر دنبال همه‌چیز گشتیم که حال دلمان خوب باشد و چیزی پیدا نکردیم؛ ولی آمدیم اینجا و هیچ هزینه‌ای ندادیم، همه‌اش دریافت کردیم و این را هم بدانیم، سختی‌ها، سختی نیستند در صحبت‌های آقای امین می‌خواندم، سختی‌ها گنج هستند؛ بدانیم که گاهی اوقات پایین و بالا می‌شویم، در قرآن می‌گوید: همه‌چیز نسبی است و این را بدانیم که اگر شادی وجود دارد به خاطر آن پایین بودن است که بالا آمدیم، ولی می‌توانیم درست از آن استفاده کنیم و لذت ببریم. ا‌ن‌شاءالله که خداوند کمکمان کند.

مصاحبه‌کننده: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون یازدهم)
طراح سؤال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر شیرین (لژیون پنجم) و همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .