English Version
This Site Is Available In English

جهان‌بینی؛ معیاری برای شناخت خود

جهان‌بینی؛ معیاری برای شناخت خود

ششمین جلسه از دوره دوم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی امیرکبیر، به استادی مسافر قاسم، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه :«جهان‌بینی ۱ و ۲» چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان قاسم هستم مسافر.

در ابتدا از همه کسانی که اجازه دادند که من در این جایگاه بنشینم آموزش بگیرم و اگر توانستم خدمتی انجام دهم متشکرم، افراد زیادی هستند که برای آسایش و برقراری این شعبه زحمت‌های فراوانی می‌کشند و من می‌خواهم از این جایگاه از همه عزیزانی که زحمت می‌کشند و خدمت می‌کنند تشکر کنم و شکر گزارم.

درباره خودم بخواهم بگویم من در سال هفتاد مصرف مواد را آغاز کردم و پانزده سال به مصرفم ادامه دادم و در این پانزده سال نزدیک پانزده بار اقدام به ترک مواد کردم و خماری پس دادم حالا به هر روشی که بود ترک می‌کردم؛ اما دوباره مصرفم شروع می‌شد. اما ورودم به کنگره این‌گونه نبود وقتی وارد کنگره شدم چهارده سال و نه ماه بود که مواد مصرف نمی‌کردم؛ اما با یک حال خراب و آشفته وارد کنگره شدم، به‌خاطر دارم که روز اول به واسطه برادرم برای صحبت نزد آقای مهندس رفتم فکر کنم روز سه‌شنبه بود، گفتم من آمدم که آقا را ببینم و آقا لطف کرد و من را پذیرفت و گفتن بیا بالا به بالا رفته و با ایشان صحبت کردم و شرح‌حالم را گفتم که چهارده سال است در چنین وضعیتی هستم مواد مصرف نمی‌کنم؛ ولی حالم خراب است یک جهنم عجیب غریبی بود، اگر بخواهم خماری را توصیف کنم به‌راحتی می‌توانم بگویم که خماری چیست؛ اما آن جهنمی که برای من درست شده بود را فکر نمی‌کنم بتوانم و برای کسی قابل‌درک باشد، از آقای مهندس پرسیدم که چه‌کار کنم؟ گفتند دو سه جلسه بنشین اگر خوب بود بنشین اگر نه که خودت هر کاری دوستداری بکن. یادم است حتی یک‌بار پیش دکتر اعصاب روان رفتم و یک سری قرص به من داده بود؛

اما می‌دانستم که این جهنم دیگری است، باحال آشفته‌ای به کنگره آمدم، قبلاً زمانی که ترک می‌کردم یک قرص خواب و یک قرص اعصاب می‌خوردم و چند ساعت می‌خوابیدم؛ اما در آن دو ماهی که در آن جهنم و برزخ بودم دو تا قرص خواب خیلی قوی هم جواب نمی‌داد می‌خواهم بگویم اوضاع برایم این‌قدر آشفته و دردناک بود، انسان‌های زیادی هستند که بدون مصرف مواد و مشروبات الکلی به وضعیت من دچار می‌شوند و متأسفانه راه نجاتی پیدا نمی‌کنند من می‌دانستم که کنگره هست و آمدم و به مسیر درمانم ادامه دادم؛ اما آنها به منابع دیگری وصل می‌شوند و کارشان به داروهای اعصاب و روان می‌کشد که من می‌دانم خود این داروها چه تخریبی دارد، خدا رو شکر من به کنگره آمدم؛ اما با خودم فکر می‌کردم عاملی که باعث می‌شود من یا انسان‌های دیگر به این وضعیت دچار شویم نبود جهان‌بینی است، من هم جهان‌بینی داشتم؛ اما جهان‌بینی غلط و نادرست و تفکرم را مسائل ضد ارزشی دربرگرفته بود، و همه چی دست در دست هم داد تا من از خدا آرزوی نابودی کنم با اینکه در چندین بار ترکم این را از خدانخواسته بودم؛ اما در آن دو ماه قبل از آمدنم به کنگره زندگی‌ام جهنمی شده بود و جهان‌بینی نادرستی که قبل از کنگره داشتم باعث به‌وجودآمدن این وضعیت شده بود، بعد از پایان سفر اولم راهنمای عزیزم به من گفت در کنگره دو بال کمکی داریم که در سفر اول اوتی است که به ما کمک می‌کند؛ اما در سفر دوم جهان‌بینی است که به ما کمک می‌کند و باید روی جهانبینی خود کار کنی و رشد بدهی و به من توضیح داد که باید زود بیایی خدمت کنی؛ یعنی تمام کارهایی که در سفر اول انجام می‌دادی بانظم و دقت بیشتری انجام دهی،در سخن آخر؛ ما جهان‌بینی را کار می‌کنیم تا متری شود که خودمان را متر کنیم؛ یعنی این مفاهیم کنگره را برای خودمان می‌آموزیم نه برای اشکال‌گرفتن از دیگران فقط برای این است که من به حال خوشی برسم و زندگی ساده و آرامی را تجربه کنم. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .