همسفر زهرا برداشت خود را از سیدی «سختیها» این گونه بیان کرد:
سه مشکل اصلی و اساسی در جهان وجود دارد. مشکل اعتیاد، سرطان و چاقی که در کنگره حدود ۲۸ سال پیش مشکل اعتیاد و چاقی به نحو احسن حل شد. مشکل سرطان برای اینکه یک کار پزشکی میباشد ما نمیتوانیم مداخله داشته باشیم؛ اما باید به عنوان تحقیقات ادامه پیدا کند تا خودش را نشان بدهد. منظور از جهانبینی، درست زندگی کردن است و ما باید کاری را انجام بدهیم تا به آرامش و آسایش برسیم.
بیشتر از ۲۰۰ نوع مریضی وجود دارد که از طریق همین بیماریهای روانتنی مطرح شده که در انسان به وجود میآید. افکار و اندیشه ما روی ساختار جسم و فیزیولوژی اثر میگذارد، آن را به تباهی میکشد و تخریب ایجاد میکند؛ حتی هورمونها تغییر یافته و باعث تخریب در کل ساختار جسم میشود. ما برای اینکه جهانبینی را یاد بگیریم، به آسایش و آرامش برسیم و از مریضیها جلوگیری کنیم باید هنر زندگی کردن را یاد بگیریم که مهمترین و بالاترین هنر میباشد. مسئله دیگر این است که ما به جهان پس از مرگ اعتقاد و باور داریم. پس از مرگ انسان به حیات خود ادامه میدهد. جهانبینی این است که ما چندین سال تلاش میکنیم وقتی به جهان دیگر رفتیم در آنجا دیگر در دستانداز و مشکلات نباشیم.
هر دوره از زندگی کودکی، جوانی، نوجوانی و جا افتادگی یک مفهومی دارد. استاد میفرماید: راه جنت یا آرامش شرطش پرهیزکاری و درست زندگی کردن است. در حیات باید انسانهایی که مقرب خداوند هستند مشخص بشوند و افرادی که از این قوانین پیروی نمیکنند در قالب حیوانی سوق داده میشوند. هر موقع در حال رنج هستیم در واقع در دوزخیم و جنت یا آرامش از مفهوم جن برگرفته شده است؛ یعنی چیزی که قابل رؤیت نباشد مثل جنین و مجنون که عقلش پنهان است. در حقیقت شرط آرامش، پرهیزکاری و دوری از ضد ارزشها است و عدول از قوانین، انسان را به قالب حیوانی سوق میدهند؛ یعنی دروغ نگوییم، خیانت نکنیم، تهمت نزنیم، غیبت نکنیم و از قوانین الهی دوری نکنیم. ما هر کدام از این اعمال را اگر انجام بدهیم به خودمان برمیگردد.
تا زمانیکه انسان سختیها را متحمل نشود به هیچ چیز نمیرسد. ما خیلی چیزها را از سختیها یاد میگیریم. در سختیها انسان چراغ راه را پیدا میکند. انسانها در چندین حلقه زندگی میکنند که حلقه اول کودکی، حلقه دوم نوجوانی یا ناآگاهی و حلقه سوم مهمترین بخش حیات ما میباشد. زمان حلقه سوم تا زمان مرگ ممکن است از ۳۰ سالگی تا ۴۰ سالگی باشد. این زمانی است که انسان به پختگی رسیده در این مرحله باید فرد کاملا تزکیه بشود تا بتواند از این مرحله به مرحله جدایی از کالبد که مهمترین بخش هر فرد است برسد.
اگر انسان خودش را قدرتمند در نظر بگیرد و بگوید من از عهده این کارها برمیآیم و توان انجام این کار را دارم، خودش به خودش نیرو میدهد و این انرژی درونی ما است که حد و مرز ندارد. هم میتوانیم این انرژی را در درون خودمان بیدار کنیم و هم آن را سرکوبش کنیم. ناامیدی و بیاعتمادی به خودمان باعث سرکوبی انرژی درون میشود.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر گلناز (لژیون هفدهم)
ویراستاری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر عذری (لژیون دهم)
ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سعیده (لژیون ) دبیر سایت
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
109