جلسهی پانزدهم از دورهی نهم جلسات لژیون سردار کنگره ۶۰؛ آقایان مسافر نمایندگی رودهن با استادی پهلوان محترم مسافر اشکان، نگهبانی دنور مسافر یوسف، دبیری دنور مسافر سلیمان و خزانهداری راهنمای محترم مسافر یوسف با دستور جلسه «جهانبینی 1 و 2» روز چهارشنبه 17 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اشکان هستم یک مسافر، صحبتهایی که امروز انجام میدهم، تماماً آموزشهایی است که از اساتیدم گرفتهام.
ما یک جان و یک تن داریم که من اشکان بهواسطه مصرف مواد مخدر، جان و طنم را گرفتار اهریمن و نیروهای منفی کردم. امروز تصمیم میگیرم بهعنوان یک تازهوارد به کنگره بیایم، راهنمای تازه واردین روش کنگره را برای من باز میکند و بعدازآن وارد لژیون میشوم. کمکم تن من توسط داروی OT، طی مدت ۱۰ ماه به یک تعادلی میرسد در ضمن با یک سری از واژهها در سفر اول آشنا میشوم؛ خشم، ترس و منیت که بعد از مدتی آنها را به یک تعادلی میرسانم و وارد سفر دوم میشوم.
در سفر اول، وقتی میخواهم به درمان برسم، یک مثلثی برای من باز میشود که شامل جسم، روان و جهانبینی است، باید این سه ضلع باهم به درمان برسد. خوب جسم من به تعادل میرسد، طبیعتاً در ادامه روان من هم به درمان میرسد، اما جهانبینی که دروازه ورود به آن بخشش است، این موضوع برای سفر اولیها هم صادق است که یکپنجم از مواد را میبخشد و در کنارش شناخت و آگاهیاش بالا میرود، همچنین ترس را می خشد تا به شجاعت برسد.
.jpg)
هیچوقت فراموش نمیکنم با چه شرایطی و با کوهی از مسائل معنوی و مادی در سال ۹۳ وارد کنگره شدم، شرایطی داشتم که هرروز طلبکاران جلوی مغازه من میآمدند.
وارد کنگره شدم و بهترین کاری که انجام دادم، گوشبهفرمان راهنمایم بودم، بعد از مدتی تغییراتی برای من ایجاد شد که باورش همینالان هم برایم سخت است. آن سال، بهترین سال اقتصادی من بود که برایم یک معجزه بود.
آن زمان صحبتهایی در مورد لژیون سردار میشد که من هیچ فهمی راجع به آن نداشتم، وارد لژیون سردار که شدم، اتفاقات خوب مالی و معنوی برای من ایجاد شد، بعدازآن دنور شدم. یک روز آقای زرکش به شعبه ستارخان آمد که من در آنجا مرزبان بودم، صحبتهایی از ایشان شنیدم که میگفتند؛ وقتی ۶، ۵۰ یا ... میلیون میبخشی، آنوقت این مبالغ دیگر برای تو هیچ است، همانجا به ایشان گفتم که میخواهم این جایگاه را تجربه کنم و وارد سرزمین بخشش شدم.
شرایط برایم متفاوت شد و اینطور نیست که اگر پول بدهی برایت پول میآید، وقتی من میبخشم، به من اجازه داده میشود که یک سری آگاهیها و شناختها را پیدا کنم، وارد سفر دوم و جهانبینی بشوم.
.jpg)
آقای مهندس در سی دی آخر ۱۹ قانون را فرمودند؛ یکی از آنها وفای به عهد بود که خیلی هم مهم است، زمانی خریدی انجام میدهم و چکی صادر میکنم، به هر دلیل آن چک برگشت میخورد و با مراحل قانونی بالاخره باید آن را پرداخت کنم، اما یکزمان هم با فردی زبانی قرار میگذارم و تحت شرایطی به علت گران شدن مالم، زیر آن حرفم میزنم، چون بین همدیگر چیزی ننوشتیم. ممکن است در آن زمان چند میلیون سود کنم، اما در صور پنهان چند برابر آن را باید پرداخت کنم.
خوب حالا این جهانبینی را باید بیرون از کنگره اجرایی کنم، چون من اشکان در کنگره جرأت ندارم خطایی انجام دهم، مثلاً بیرون ازاینجا خشم سراغم میآید و میخواهم با کسی درگیر شوم، اگر بتوانم خودم را کنترل کنم و آرامش داشته باشم، جهانبینی را اجرا کردهام، سخت است، اما بهواسطه کنگره، لژیون سردار و بخشش به نظر من انجام میشود.
یک جمله در کتاب 60 درجه وجود دارد که میگوید؛ نوشابههای مختلف را امتحان کنید، پیشنهاد میکنم این نوشابه خوشمزه کنگره ۶۰ که بخشش نام دارد را امتحان کنید. مقدارش اصلاً مهم نیست، بلکه مهم این است که به فهم بخشش برسم.
عکاس: مسافر علی
تنظیم و ارسال: مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
129