جهانبینی یعنی برداشت و احساس ما نسبت به دنیای درون و بیرون؛ یعنی ابتدا به درون خودم مراجعه کنم، چرا که هرآنچه در بیرون اتفاق میافتد از درون من نشئت میگیرد. من زمانی که به جهانبینی درون برسم و مسائل و مشکلات درون خودم را پیدا و حل کنم بسیاری از مشکلات پیرامون من نیز حل میشوند. معجزه حیات خود حیات است و برای بهره بردن از حیات باید چگونه زیستن را بلد باشیم و این مهارت را در کنگره ۶۰ با جهانبینی به خوبی میآموزیم و شرط بهره بردن از حیات، کاربردی کردن آموزشهای جهانبینی است.
دیدگاه من نسبت به جهان پیرامونام قبل از ورود به کنگره ۶٠ و بعد از آن به کلی تغییر کرد و کنگره ۶۰ دنیای من را عوض کرد طوریکه از قرار گرفتن انسان بد نیز بر سر راهم ناراحت نمیشوم چرا که آموختم هر چیزی دو شکل دارد و آن چیزی که با چشم میبینم تمام آن چیزی نیست که وجود دارد و هر چیزی علاوه بر صور آشکار یک صور پنهان نیز دارد که میتواند به من در درک مطالب کمک کند؛ اینجا بود که فهمیدم آن انسان آموزگار من است و قرار است من از او چیزهایی بیاموزم، پس نه تنها از او متنفر نیستم بلکه متشکر نیز هستم زیرا یاد گرفتم تا بدی نبینی خوبی را درک نخواهی کرد و تاریکیها در اصل برای پی بردن به عظمت روشناییهاست.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم(لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر هنگامه رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
60