اولین جلسه از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز به استادی اسیستانت همسفر منصوره، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسه «جهانبینی ۱ و ۲» روز یکشنبه چهاردهم اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم که به من توفیق داد تا امروز در جمع شما همسفران خوب و صمیمی نمایندگی الیگودرز باشم. بهواسطه اینکه امروز اولین بار است که در نمایندگی الیگودرز حضور پیدا میکنم تبریک میگویم خدمت تکتک شما همسفران بابت اینکه این بستر در شهر خودتان برای شما فراهمشده است. واقعاً جای شکر دارد.
خدمت دوستانی که در آزمون راهنمایی قبول شدند تا در این بستر خدمت کنند، تبریک میگویم. امیدوارم همگی باهم و به کمک همدیگر بتوانیم به انسانهای درمانده و دردمند زیادی کمک کنیم. بهرسم ادب هفته راهنما و هفته معلم را خدمت بزرگترین معلم زندگیام جناب مهندس حسین دژاکام و خانم آنی بزرگ، استاد جهانبینی استاد امین دژاکام، خانم شانی و استاد گرانقدرم خانم آنی کماندار و همه راهنمایان کنگره ۶۰ بهویژه راهنمایان حاضر در این جلسه تبریک ویژه عرض میکنم.
اگر قرار باشد از دستور جلسه بگوییم، جهانبینی حقیقتاً منبع بزرگ و عظیمی است که شاید صحبت کردن در موردش در ۴ یا ۵ دقیقه سخت باشد؛ اما خوشحال هستم از این قضیه که من مقداری صحبت میکنم که در ادامه از مشارکتهای شما عزیزان استفاده میکنم و قطعاً آموزشهای زیادی امروز خواهم گرفت.
اگر بخواهم در مورد این دستور جلسه امروز صحبت کنم وقتی کلمه جهانبینی به گوشم خورد در اولین جلسهای بود که در لژیون راهنمای تازهواردین نشسته بودم و راهنما برای من توضیح داد و از مثلث درمان صحبت کرد و گفت که اگر قرار است که درمانی رخ دهد، باید سه ضلع این مثلث که جسم، روان و جهانبینی است، باهم رشد کنند و به تعادل برسند تا درمان اعتیاد اتفاق بیفتد. بعدها که در مسیر آموزش قرار گرفتیم و با علت خیلی از شکستهایی که در درمان اعتیاد با روشهای دیگر مواجه بودیم یافتیم که مسئله همین جهانبینی بود و عدم رشد آن بوده است.
آقای مهندس حسین دژاکام از جهانبینی در درمان اعتیاد بهعنوان حلقه مفقوده اعتیاد صحبت کردند و نام بردند؛ اما فقط این جهانبینی به درد یک مسافر یا مصرفکننده نمیخورد. جهانبینی چیست آیا به درد من همسفر میخورد؟ کجا میتوانم از آن استفاده کنم؟ چه کاربردی دارد؟ اصلاً جهانبینی یعنی چه؟ اگر بخواهم یک تعریف کلی از جهانبینی برای شما بگویم طبق جزوه جهانبینی یعنی: برداشت، ادراک، احساس و دریافت ما نسبت به جهان بیرون و جهان درون و آن چیزی که از جهانمان از زندگیمان از اطرافیانمان و از خودمان، از دیگران در ذهن خودمان ساختهایم. در اصل آن تفکر و اندیشه خودمان است. از اینکه نگاه ما به رنجها به سختیها، به غمها، مرگ، معاد، عدالت، ظلم، همه و همه از درون جهانبینی سرچشمه میگیرد.
آقای مهندس حسین دژاکام در سیدی «سختیها» عنوان کردند که جهانبینی قرار است که ما را در درست زندگی کردن کمک کند و انسانها را در مسیری قرار میدهد که حتی بعد از مرگ هم میتوانیم بهراحتی و بدون مشکل زندگی کنیم. در کل جهانبینی یک نقشهای است که به ما کمک میکند که ما بامعنا و سالم زندگی کنیم و در اصل همان هنر زندگی کردن را به ما یاد میدهد.
اگر به آفرینش انسان دقت کنید، انسان بهواسطه قدرت اختیاری که به او دادهشده است دائماً در حال انتخاب است و دائماً بر سر دوراهی قرارگرفته است که چه راهی را انتخاب کند و این جهانبینی است که به ما کمک میکند و قدرت تشخیص با جهانبینی پیدا میشود. در اصل به قول آقای مهندس دژاکام این جهانبینی است که به ما کمک میکند سره را از ناسره بتوانیم تشخیص دهیم و همان قدرت تشخیص را به دست بیاوریم.
اگر بخواهم برای این قضیه مثالی را هم بزنم خیلی از کسانی بودند که اضافهوزن داشتند؛ اما به خاطر عدم شناخت و عدم جهانبینی که وجود داشت، آمدهاند از روشهای جراحی استفاده کردهاند و یا تن به عملهای سنگین دادهاند که نهتنها هزینههای گزافی را متحمل شدهاند بلکه صدمات جبرانناپذیری به خودشان زدند. این همان عدم جهانبینی است که درصورتیکه اگر شناختی از جسم خود داشتند، اگر تغذیه خود را میشناختند، اگر میدانستند به غذای خود نگاه کنند و چه چیزهایی بخورند یا نخورند بهراحتی با یک روش درست و اصولی میتوانستند از این اضافهوزن رها بشوند؛ پس این قضیه همان جهانبینی است.
میخواهم اینجا به این سؤال برسم که جهانبینی برای همه موارد و در تمام سطوح زندگی ما کاربرد دارد و فقط و فقط مخصوص اعتیاد یا یک مصرفکننده نیست و ما در همه زمینهها به جهانبینی احتیاج داریم. در کل به نظر من این دستور جلسه مانند یک تکانه برای من میماند؛ شاید یک دعوتنامه آمده که مرا بیدار کند. چرا؟ زیرا نگاهی نو در درون من به وجود بیاید تا بتوانم درونم را بازسازی کنم و به آرامش و آسایش برسم؛ اما در کنگره جهانبینی شامل کتابها، سیدیهای آقای مهندس صحبتهایی که روز چهارشنبه از طریق زنده نگاه میکنیم.
این مطالب جزوههایی میشود که ما بتوانیم جهانبینی را بهصورت کامل یاد بگیریم؛ اما این جزوه جهانبینی ۱ و ۲ آمده است. کنار این آموزشها که ما را خیلی راحت در فهم مطالب کمک کند و با آن مثالهایی که در این جزوه زدهشده راحت میتوانیم مطالب را بفهمیم و درک کنیم. در جزوه جهانبینی دو آمده و قوانین را به ما یاد داده است، زندگی مثل یک بازی میماند که باید قوانین را بلد باشیم و ما اگر قوانین را بلد نباشیم و یاد نگیریم از آن بازی قطعاً لذت نمیبریم نهتنها خودمان لذت نمیبریم؛ بلکه به دیگران هم آسیب میرسانیم و باعث میشود که دیگران هم از این قضیه لذت نبرند و کوتاهی کردن از این قوانین باعث میشود که ما مشکلاتی برایمان اتفاق بیفتد.
آقای مهندس حسین دژاکام بازهم در سیدی «سختیها» خیلی زیبا گفتند اگر از این قوانین عدول کنیم قطعاً مشکلات و سختیهایش برای خودمان به وجود میآید. وقتی میگوید: تهمت نزن، دروغ نگو، خیانت نکن و... اینها همه فرمانها است و قوانینی است که برای ما صادرشده است.
در ادامه جزوه جهانبینی در مورد نیرویی صحبت کردهاند که نیروی تخریبی و نیروی امواج و نیروی بازدارنده است و این نیرو دقیقاً میآید و جلوی رشد دانایی ما را میگیرد. وقتی این قضیه برای ما اتفاق میافتد. نیرو در شکل یک نیروی بازدارنده و تخریبی برای ما ظاهر میشود، اگر یک همسفر در جریان آموزش قرار بگیرد، نترسد و تلاش و تفکر کند؛ جلو میرود. قطعاً این نیرو برایش نیروی بازدارنده و تخریبی نمیشود و حکم یک نیروی مکمل را برایش دارد، فقط کافی است در کنار این نیرو قرار بگیرد و آن موقع است که دیگر مشکلات را لعنت خداوند نمیداند و میداند که مشکلات آمدند که او را متبلور کنند، او را صیقل بدهند، روح او را پاک کنند و حکم تزکیه و پالایش را دارد.
ما در جزوه جهانبینی یاد گرفتیم که در مقابل مثلث دانایی یک مثلثی قرارگرفته که از منیت، ترس و ناامیدی تشکیلشده است که به آن مثلث جهالت هم میگوییم. این مثلث دقیقاً منشأ رشد حسهای منفی درون هر شخص میشود، یعنی اینکه اگر قرار است نیروهای منفی که دائم با حسهای ما سروکار دارند و حسهای ما را آلوده میکنند؛ حالا اگر این حسها آلوده شوند قطعاً به ما اطلاعات غلطی داده میشود که ما همین اطلاعات را به عقلمان میدهیم و فرمان نادرست برای ما صادر میشود.
میخواهم به این قضیه برسم که اگر مواظب حسهایمان نباشیم، اگر حسهایمان را تزکیه و پالایش نکنیم؛ قطعاً به شناخت درست و جهانبینی دقیق و درست از مطالب دست پیدا نمیکنیم. زمانی جهانبینی میتواند کمکمان کند و مثل چراغ روشنگر، مسیرمان را روشن کند که ما به یک درک و دریافت و شناخت درستی رسیده باشیم. ما باید دائماً حسهایمان را تزکیه کرده باشیم در غیر این صورت اگر غیرازاین باشد قطعاً در چاه ظلمت خواهیم رفت.
یک نکته دیگر و پایانی که دوست داشتم از صحبتهای استاد امین دژاکام قرض بگیرم و صحبت کنم. استاد در مورد جهانبینی میفرماید: شاهکلید یادگیری جهانبینی این است که از جهانبینی را برای خودمان استفاده کنیم، شاید در رشتهها و یا مسائل مختلفی که فنی را یاد میگیریم باید به سمت طرف مقابلتان و حریفتان این را اجرا کنید؛ اما دقیقاً اینجا برعکس است. اگر شما جهانبینی را برای شخص مقابلتان انجام دهید، پشتتان به خاک مالیده میشود. باید برای خودتان انجام دهید. روی خودتان این جهانبینی را انجام دهید و جهانبینی، جهانبینی صحیح است که به وادی چهاردهم یعنی همان عشق و محبت رسیده باشید.
یعنی اینکه وقتی اتفاق خوب و موفقیتی برای کسی اتفاق میافتد ما از آن خوشحال شویم و حالمان خوب شود و از تخریب دیگران و حال خرابی دیگران حالمان خراب میشود. امیدوارم که همه ما بتوانیم در این هفته به آن بیداری و آگاهی برسیم و از جهانبینی خودمان استفاده کنیم و به رشد و تعالی نزدیک شویم.

رهایی از بند نیکوتین مسافر رضوان رهجوی راهنما مسافر معصومه

عکاس: همسفر معصومه مرزبان خبری
تایپ و ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر شبنم (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه راهنمای تازهواردین نگهبان سایت
همسفران نمایندگی الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
309