English Version
This Site Is Available In English

به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را

به دریا رفته می داند مصیبت های طوفان را

جلسه سیزدهم از دوره‌ دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی بوئین‌زهرا با استادی  مسافر راهنما محمد رضا، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر محمد، با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیرآن روی من " روز پنجشنبه11 اردیبهشت  ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به‌کارکرد

به نام قدرت مطلق الله

سلام دوستان محمدرضا هستم یک مسافر، از نگهبان و دبیر جلسه تشکر می‌کنم که فرصت دادند تا در این جایگاه خدمت کنم.
دستور جلسه وادی دوم:
(هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.)همان‌طور که می‌دانید برای رسیدن به تعادل به سه ضلع جسم،روان، جهان‌بینی نیازمند هستیم.امیدوارم با آموزش‌هایی که جناب آقای مهندس به ما می‌دهند راه گمشده خود را پیدا کنیم.
وادی اول می‌گوید که با تفکر ساختارها آغاز می‌شود، در ادامه وادی اشاره می‌شود که به چه چیزهایی فکر کنیم و به چه چیزهایی فکر نکنیم.حالا که وارد دام اعتیاد شده‌ایم لزومی ندارد که به این فکر باشیم که چرا دچار اعتیاد شده‌ایم چون بافکر کردن به این موضوع مشکل ما برطرف نمی‌شود، باید به این موضوع فکر کنیم که چطوری این مسئله را حل کنیم و به درمان برسیم.
می‌توانیم بعد از درمان اعتیاد فکر کنیم که دلیل اعتیادمان چه بوده است.وادی دوم که خیلی‌ها فکر می‌کنند که بیهوده وارد این دنیا شده‌اند و هر مشکلی که پیش می‌آید گردن دیگران می‌اندازند و در آخر عامل این مشکلات را خداوند می‌دانند.وادی دوم می‌گوید که هیچ انسانی جهت بیهودگی وارد این دنیا نشده است.
آقا کوروش راهنما خوبم همیشه یک مثال خوبی می‌زد ایشان می‌گفتند که حداقل به این فکر کنید که خداوند هم‌اندازه ما انسان‌ها تفکر دارد مگر می‌شود انسان‌ها را بیهوده آفریده باشد.
چرا انسان‌ها فکر می‌کنند که بیهوده آفریده‌شده‌اند ؟ به خاطر اینکه کارهایی که قرار بود انجام بدهیم ولی موفق به انجام آن‌ها نشده‌ایم و به نتیجه خوبی نرسیده‌ایم و به همین خاطر به پوچی رسیدیم.
یکی از ابزارهای قوی نیروهای منفی این است که باعث می‌شوند انسان‌ها به پوچی برسند و ناامید بشوند.
برای خروج از ناامیدی و وارد شدن به حس خوب باید حرکت کنیم یعنی تجربه کسب کنیم که در جزوه جهان‌بینی به آن اشاره‌شده است، تجربه یعنی حرکت کردن، انجام دادن کارها
برای حرکت کردن نیاز نیست از کارهای بزرگ شروع کنیم، از کارهای کوچک شروع می‌کنیم تا به کارهای بزرگ برسیم.برای مثال وقتی می‌خواهی دارو خود را مصرف کنی رأس ساعت آن را مصرف کن و به‌اندازه‌ای که گفته‌شده.کارهای کوچک شامل : به‌موقع خوابیدن، به‌موقع بیدار شدن، منظم بودن، حضور منظم در شعبه و.... با انجام این‌کاره‌ای کوچک و درست انجام دادن آن‌ها حس خوب به وجود می‌آید تا کارهای بزرگ را بتوانیم انجام بدهیم.
سی دی سختی‌های آقای مهندس واقعاً فوق‌العاده است این سی دی می‌گوید که سختی‌ها و وجود مشکلات باعث نمی‌شود که ما جا بزنیم و از مشکلات فرار کنیم باید در مقابل مشکلات ایستادگی کنیم و مشکلات را برطرف کنیم. هر مشکلی که پیش آمد باید این را به خودمان بگوییم که من کم   نمی‌آورم و نباید از مشکلات فرار کنم.
آقا کوروش می‌فرمایند که : روزی استادی به همه شاگردان خود می‌گوید که هرکسی مشکل خود را داخل کاغذ بنویسد و روی میز من بگذارد، استاد می‌گوید که حالا کاغذ هارا بردارید ولی هرکسی کاغذ دیگری را بردارد، حالا که مشکل جدید را خواندید؟ آیا حاضرید که مشکل خود را با مشکل شخص دیگری عوض کنید؟ همه می‌گویند نه مشکل خودمان بهتر است.

آقای مهندس در سی دی سختی‌ها فرمودند:چند گوزن را در منطقه حفاظت‌شده‌ای رها می‌کنند بعد از چند وقتی متوجه می‌شوند عمر همه گوزن‌ها کوتاه شده است خیلی زود می‌میرند، در وهله اول با خود فکر می‌کنند که این حیوانات ازلحاظ خوراک، آب و مکان هیچ مشکلی ندارند چرا پس عمر این حیوانات کم شده است؟! بعد از کمی بررسی متوجه می‌شوند که این حیوانات دلیلی نداشته‌اند که برای زندگی کردن تلاش کنند.انسان‌ها به خاطر همین تلاش و کوشش‌ها است که زنده است اصلاً انسان به این دنیا آمده است که دائماً در حال تلاش و حرکت باشد.اگر سختی وجود نداشت انسان به تکامل نمی‌رسید.
کلام آخر در مورد این وادی که آقای مهندس می‌فرمایند که : درختان ایستاده می‌میرند اگر قرار است مشکلی پیش آید من همه تلاش خود را می‌کنم تا این مشکل را برطرف کنم و هیچ‌وقت در مقابل مشکلات زانو غم نمی‌زنم.
دستور جلسه دوم تولد یک سال رهایی آقا رامین مرزبان محترم نمایندگی بوئین زهرا :
تولد آقا رامین را به خودش، خانواده محترمش، مرزبانان، ایجنت محترم و همه مسافران و هم‌سفران شعبه بوئین‌زهرا تبریک می‌گویم.
رامین وقتی وارد لژیون من شد از قبل یک سفر نیمه‌کاره‌ای داشت ولی وقتی وارد لژیون من شد اصلاً مشکلی ازش ندیدم و هرکاری که خواستم تا انجام بدهد فقط گفت چشم و همین چشم گفتن باعث شد که به رهایی عالی برسد بعدازاینکه وارد سفر دوم شد خدمت گذار شد و در ادامه در امتحان راهنمایی شرکت کرد و یکی از قبولی هالی لژیون من شد، و در حال حاضر هم مرزبان شعبه بوئین‌زهرا شده است.
همیشه این را باید به خودمان بگوییم که در هر جایگاهی هستیم بهترین خودمان باشیم.همه اعضاء کنگره در هر کاری که هستند باید بهترین آن کار باشند چون ما در کنگره آموزش‌دیده‌ایم، اصلاً باعقل جور درنمی‌آید که من یکی از بچه‌های کنگره باشم ولی مثل بقیه باشم.دعا می‌کنم که آقا رامین در هر جایگاهی که هست موفق باشد و همیشه در مسیر درست کنگره 60 باشد و همیشه یکی از خدمت گذاران واقعی کنگره 60 باشد.

آرزوی مسافر:
آرزو می‌کنم بتوانم مابقی عمرم را در کنگره، خادم و خدمتگزار بمانم.
سخنان راهنمای هم‌سفر:
سلام دوستان اعظم هستم راهنما، یک همسفراین تولد را به آقای مهندس و خانواده محترمشان، به راهنمای محترم آقا محمدرضا، آقا رامین و سفرهایشان و تمام خدمت گذاران کنگره و شعبه بوئین‌زهرا تبریک میگویم.خانم خدیجه از همان ابتدا که وارد لژیون من شدند، خدمتگزار و فرمان‌بردار بودند و خدمت‌هایی مانند: دبیر لژیون، بخش صدور کارت، جایگاه دبیری، عضویت در لژیون سردار و... از این بابت خدا را شاکرم که ره‌جوی به این خوبی وارد لژیونم شد و امیدوارم که به‌زودی موفق به دریافت شال راهنمایی بشود. مواقعی که آقا رامین در طول سفرشان(توسط نیروهای منفی) با مشکل مواجه می‌شدند، وجود یک هم‌سفر قوی مثل هم‌سفر خدیجه و دیگر هم‌سفرانشان(فرزندانشان) موردحمایت قرار می‌گرفتند و همین امر باعث شد که آقا رامین این مسیر را به‌خوبی طی کنند تا به این جایگاه برسند. برای مسافران عزیز این پیام رادارم که هم‌سفرانتان را به کنگره بیاورید و آن‌ها را هم در این آموزش‌ها و حال خوش شریک کنید، به یاد دارم یکی از ایجنت های محترم فرمودند که اگر هم‌سفرهایتان را به کنگره نیاورید به خودتان خیانت کرده‌اید. به این خاطر که هم‌زبان شوند و در زندگی شخصی هم‌زبان یکدیگر را فراگیرند. در آخر هم باز به این خانواده تبریک عرض می‌کنم.

سلام دوستان خدیجه هستم یک هم‌سفر:خوشحالم که این جایگاه را تجربه می‌کنم و امیدوارم همه با خواست و تلاش این جایگاه را کسب کنند، واقعاً به رهایی رساندن کسانی که در اوج تاریکی‌ها هستند کار هر انسانی نیست. از آقای مهندس و خانواده‌شان خیلی تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم کردند که ما به حال خوش و آرامش برسیم. این روز را به آقا کوروش و آقا محمدرضا، آقا عبدالله ایجنت محترم شعبه تبریک میگویم. از آقا محمدرضا تشکر می‌کنم که این‌چنین ره‌جویی را پرورش دادند که در شعبه بوئین‌زهرا خدمتگزار باشند. از ایجنت محترم هم‌سفران خانم الهه عزیز تشکر می‌کنم. من هم مانند دیگر اشخاصی که وارد کنگره می‌شوند، سختی‌های زیادی را تجربه کرده‌ام. مسافر من فردی دلسوز، مهربان و صبور بود، ولی به‌واسطه اعتیاد، بسیار عصبی شده بود؛ این(رهایی) خواسته واقعی ما بود و به خاطرش از خواسته‌های خود گذشتیم. از فرشته‌های زندگی‌ام، نازنین و نیایش تشکر می‌کنم چون در این مسیر پا به‌پای من بودند و من برای تمام مسافران سفر خوبی را آرزو می‌کنم. اگر ما در این جایگاه هستیم، پیامی برای شما عزیزان داریم و آن اینکه راه درمان برای همه مصرف‌کنندگان بازشده، از همه عزیزانی که از شعبه الوند تشریف آوردند تشکر می‌کنم و خدا را شاکرم که در کنگره هستم.

صحبت‌های هم‌سفر نازنین:
سلام دوستان نازنین هستم یک هم‌سفر،ما مسافران کشتی‌شکسته‌ایم که به ساحل رسیده و رقص و پای‌کوبی می‌کنیم، مردمان به خیالشان ما دیوانه‌ایم؛ حق‌دارند چون ندیده‌اند آن طوفانی را که ما دیده‌ایم.
اول‌ازهمه خدا را شکر می‌کنم که توفیق این را داشتیم که امروز در این مکان حضورداشته باشیم و این روز قشنگ را جشن بگیریم. به پدر و مادرم این روز را تبریک میگویم که باوجود تمام سختی‌هایی که خود من شاهدش بودم به این جایگاه رسیدند. از راهنمای پدرم آقا محمدرضا و راهنمای مادرم خانم فیروزه و خانم اعظم هم کمال تشکر رادارم، از تمام عوامل اجرایی کنگره شصت در سراسر کشور کمال قدردانی رادارم و در آخر امیدوارم همه سفر اولی‌ها حس ناب رهایی را تجربه کنند.

 

سخنان هم‌سفر نیایش:
سلام دوستان نیایش هستم یک هم‌سفر، من هم این روز زیبا را خدمت پدر و مادر عزیزم، راهنمایان پدرم آقا محمدرضا و آقا عبدالله عزیز و راهنماهای مادرم، خانم فیروزه و خانم اعظم عزیز، ایجنت محترم هم‌سفران، خانم الهه عزیز و مرزبانان مسافران و هم‌سفران تبریک عرض می‌کنم.

سخنان مسافر رامین:
سلام دوستان رامین هستم یک مسافر،با بیش از ۲۰ سال مصرف وارد کنگره شدم آخرین آنتی ایکس مصرفی هروئین و شیشه، ۱۳ ماه و ۱۴ روز سفر کردم به راهنمایی، راهنمای سفر اولم آقا محمدرضا و راهنمای سفر دومم آقا عبدالله، روش درمان دی اس تی، داروی درمان شربت اوتی، ورزش در کنگره شنا؛ هم‌اکنون یک سال و ۴ ماه است که آزاد و رها هستم این روز قشنگ رو به بنیان کنگره، راهنمای سفر اولم آقا محمدرضا و راهنمای سفر دومم، آقا عبدالله، تمامی خدمت گذاران کنگره شصت و هم‌سفرانم تبریک میگویم.
هم‌سفر من در سن چهارده‌سالگی، به من بله گفت و پا به زندگی من گذاشت ولی من به‌واسطه مصرف مواد مخدرو بلد نبودن علم زندگی، ایشان را سیاه‌بخت کرده بودم، از خدا می‌خواهم مرا یاری کند تا بعدازاین بتوانم جبران کنم. من باحالی خراب باوجود سابقه دومرتبه خودکشی و بستری شدن در بیمارستان اعصاب و روان و کاملاً ناامید، وارد کنگره شدم. به دریا رفته می‌داند، مصیبت‌های طوفان را، واقعاً مصیبت‌های زیادی کشیدم، خدا را شکر که به کمک آقا محمدرضا و آقا مرتضی، راه کنگره را پیدا کردم. قبل از کنگره سابقه چندین مرتبه رفتن به کمپ را داشتم. به شعبه قزوین مراجعه کردم و سفرم را شروع کردم، دو سه ماهی از سفرم می‌گذشت که لژیون راهنمایم آقا محمدرضا به الوند انتقال پیدا کرد. اما لژیون آقا محمدرضا بسته‌شده بود و گنجایش نداشت، تا اینکه بعد پیگیری‌های من و صحبت با آقا محمدرضا من در لژیون ایشان پذیرفته شدم. آن روز من خیلی گریه کردم و از همان روز، پیوند عشق و محبت بین من و ایشان بسته شد.
در طول سفرم همیشه راهنما و سایر اعضای لژیون من را به سمت خدمت کردن سوق می‌دادند. من هم بی‌نصیب نبودم و همیشه رأس ساعت دو در شعبه حاضر می‌شدم و هر کاری از دستم برمی‌آمد، انجام می‌دادم. این‌ها به من انرژی و حس خوبی می‌داد. من سعی‌ام بر ادامه این مسیر بود، در شعبه الوند در بخش اوتی و صدور کارت مشغول به خدمت بودم. خدا را شکر می‌کنم که لیاقت خدمتگزار بودن را به من داده، و انشالله که این لیاقت از من گرفته نشود.

تایپ: مسافرحامد لژیون دوم، همسفر امیر حسن لژیون دوم

تنظیم » مسافر مهدی مرزبان خبری 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .