در ابتدای هر سیدی میگوئید؛ خدایا ما را از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است نجات بده؛ پس قویترین دشمن ما خودمان هستیم که در وجود خودمان است و بیشترین چالش با خودمان است، برای مثال: اگر در گذشته باشیم باعث افسردگی میشود و موقعی که در آینده زندگی میکنیم باعث اضطراب است؛ اما انسانی که در حال زندگی میکند باعث آرامش و آسایش است. لحظه دشواری دشوار نیست، یادآوری آن دشواری دشوار است. ما جسم نیستیم ما تماماً اندیشه، روح و نفس هستیم و جسم یک تنپوشی برای ماست. جسم چیزی است که به وسیله آن توانستهایم به زمین بیائیم و در زمین زندگی کنیم. ما برای تعالی و پیشرفت به زمین آمدهایم. مشکلات رحمت خداوند هستند و لعنت خداوند نیستند. تمام مشکلات برای این است که ما میخواهیم به چیزی برسیم و مهم این است که به زندگی چگونه نگاه کنیم. گاهی زندگی را یک صفحه سفید میبینیم که مشکلات یک نقطه سیاه است و ما فقط نقطه سیاه را در آن صفحه سفید میبینیم و تمام نعمتها را در نظر نمیگیریم؛ فقط مشکل را میبینیم. ما همان چیزی که فکر میکنیم همان هستیم، اگر فکر کنیم آدم بدبختی هستیم واقعاً بدبخت میشویم پس به خودمان القا میکنیم؛ بنابراين هر چیزی که ما فکر میکنیم و روی آن تمرکز میکنیم به همان میرسیم و همان میشویم که فکر میکنیم.
دنیا هیچ ارزشی برای رنج ما قائل نیست و هیچکس هم دوست ندارد رنج ما را ببیند. غم و غصهها تبدیل به انواع مریضیها میشود و تمام اینها باعث میشود که ژنها بیان خود را از دست بدهند و از تعادل خارج شوند. بیماری سرطان برای از تعادل خارج شدن بیان ژنهاست که در اثر افکار منفی این عمل رخ میدهد. بیماری سرطان در بدن همه ما وجود دارد؛ ولی سیستم ایمنی بدن آنها را سرکوب میکند. هرچه خیر و خوبی دیگران را بخواهیم سالمتر میشویم. ما آن چیزی هستیم که فکر میکنیم نه آن چیزی که دیگران میگویند. چیز عجیبی که در کائنات وجود دارد این است که هیچچیزی در کائنات برای خودش نیست؛ مثلاً درختی که میوه میدهد میوه را خودش استفاده نمیکند، انسان هم همین است. انسانی موفق است که به دیگران خدمت میکند. بحثهای جهانبینی آشنا شدن با دنیای دیگر و سفر بدون وحشت است. بهشت و جهنم تمثیل است؛ زیرا هم در این دنیا و هم در آن دنیا زندگی ادامه دارد، اگر در این دنیا زندگی خوب و سالم و حرکت به سمت ارزشها داشته باشیم آنجا هم خوب است و بالعکس. مهمترین کار کاوش در جهان علم است. ما با انسانهایی ارتباط داریم که تابع سه جمله؛ پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک هستند. ما در تعلیم انسانها وظیفه داریم، آنانی که میخواهند؛ ولی معلم ندارند و آنانی که نمیخواهند و نمیتوانند. علم فقط دانستن نیست! علم عمل کردن است و آبروی علم به عملش است؛ بنابراین کالا باید باارزش باشد که به کار تجارت بیاید، علم باید به پول تبدیل شود. هر ذره این ماجرا و خلقت انسان حکایتی است؛ باید اول آموخت و بعد عمل کرد و بعد آموزش داد.
رابط خبری: همسفر یاسمن رهجوی راهنما رویا (لژیون هشتم)
نویسنده: همسفر یاسمن رهجوی راهنما رویا (لژیون هشتم)
منبع: سیدی چالش ۲
ویرایش: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر فاطمه رهجو راهنما سمیه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
30