در کتابهای مختلف تعریف زیادی در مورد جهانبینی وجود دارد. شاید درک آن بسیار سخت و دشوار باشد؛ ولی در کنگره تعریف جهانبینی اینگونه میباشد؛ جهانبینی یعنی آنچه که ما نسبت به کل هستی (جهان بیرون و جهان درون) برداشت، ادراک، دریافت و احساس میکنیم. منظور از جهان بیرون تمام هستی و کائنات است و منظور از جهان درون خودمان یعنی خود انسان است. در کنگره ۶۰ به هر دو سوی آن توجه میکنند.
هم برون را بنگریم و قال را
هم درون را بنگریم و حال را
برون ما، آینه درونمان است؛ اگر درون ما بهمریخته باشد برون ما هم بهمریخته است و اگر تفکرات ما بهمریخته باشد گفتار ما هم به همین شکل خواهد بود پس درون و برون ما از هم جدا نیستند.
جهانبینی متعلق به همه انسانهایی است که در تاریکی هستند و میخواهند از تاریکی بیرون بیایند. جهانبینی، برای من ثریا است که مانند یک طناب یا قرقرهای کمک میکند به وسیله آن از عمق تاریکی بیرون بیایم و تمام آن چیزهایی که از دست رفته و تمام حسهای خوب و تواناییهایی که داشتم و جایش ناتوانی و حسهای منفی را جایگزین کردم را دوباره بدست بیاورم. اگر من مسائل درونی خود را به صورت بنیادی حل نکنم نمیتوانم زندگی خود را به سمت ارزش ها حرکت بدهم و نیروهای منفی با من کاری میکنند که حتی خانواده خود را از دست میدهم. ما در کنگره با آموزشهایی که میگیریم، میدانیم با مسائل و آسیبهای به وجود آمده، چهطور برخورد کنیم و با دیدگاه جهانبینی آن را درمان کنیم.
جهانبینی به من یاد میدهد که بر مبنای خواستههایم، آموزش ببینم و راه درست را انتخاب کنم، درست فکر کنم و اشکالاتم را رفع کنم؛ اگر دانایی افراد در کنگره با جهانبینی بالا نرود، سیستم شبه افیونی بدن راهاندازی نمیشود؛ اگر با علم جهانبینی نتوانیم ظرفیتسازی کنیم و ساختار مثبت به وجود بیاوریم، بازسازی جسم و روان انجام نمیگیرد و ممکن است درک مفاهیم جهانبینی سخت باشد؛ ولی با تکرار و تمرین لذتبخش میشود. ما با فهمیدن جهانبینی متوجه میشویم انسان فقط جسم ظاهر نیست و دارای صور پنهان مثل عقل، نفس، روح، ذهن و آرشیو میباشد.
ما میتوانیم با آرامش، قدرت عقل را بالا ببریم. اگر جهانبینی را درست بفهمیم و به کار ببریم، میتوانیم به آرامش روان برسیم و در فیزیولوژی ما علاوه بر عضله و استخوان، سیستم ایکس هم بهتر کار کند. با درست کردن جهانبینی و فیزیولوژی ما میتوانیم مثلث دانایی که همان تفکر، تجربه و آموزش است را به مثلث دانایی موثر تبدیل کنیم و هر سه مولفه ما به زیبایی و به طور مساوی رشد کنند تا بتوانیم به تعادل جسم، روان و جهانبینی برسیم. یکی از مهمترین کاربردهای جهانبینی این است که الفبای یک زبان را برای ما میشکافد. جهانبینی روی شناخت حسها است و انسان میتواند حسهای خود را پالایش دهد و اگر این قضیه خوب پیش برود میتواند به آرامش و آسایش برسد.
نویسنده:همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
رابط خبری :همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
منبع: سیدی جهانبینی ۱ و ۲ و جزوه جهانبینی ۱و ۲
تهیه و تنظیم: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
33