یکی از موضوعات بسیار مهم برای به تعادل رسیدن انسان، موضوع جهانبینی است که برای اولین بار در سال 1999 میلادی برای درمان اعتیاد مطرح شد. جهانبینی یکی از اضلاع درمان است. مثلث درمان شامل: جسم، روان و جهانبینی است. یکی از موضوعات بسیار مهم نه تنها برای درمان اعتیاد؛ بلکه برای خروج شخصی که در تاریکیها و ضدارزشها قرار دارد فراگیری جهانبینی است؛ چون کنگره60 معتقد است برای درمان اعتیاد و خروج از تاریکیها باید جهانبینی شخص به تعادل برسد.
در کنگره60 به روش DST آموزشهایی وجود دارد که جسم را در شرایط مطلوب و تعادل نسبی قرار میدهد و در این شرایط که شخص مصرفکننده حوصلهای برای دریافت جهانبینی ندارد؛ آموزش را فرا میگیرد و همچنین بیشتر افرادی که در کنگره هستند در پرتو جهانبینی، آموزشهایی را که فرا میگیرند دیدگاه آنها نسبت به همهچیز تغییر میکند. این تغییر نگرش میتواند ما را از لحاظ روحی، روانی و جسمی به تعادل برساند؛ چون این تفکرات و دیدگاههای ما مستقیماً بر روی حالات جسمی، روحی، روانی و همینطور بر روی سیستمایکس ما تاثیر میگذارد که اگر تفکرات ما منفی و جهانبینی ما بر پایه نگرش منفی و بدبینی باشد بر روی سیستمایکس اثر منفی خواهد داشت و باعث میشود عملکرد آن را تضعیف کند.
حال اگر تفکرات مثبت و خوشبینانه باشد بر روی حالات جسمی، روحی اثر مثبت خواهد گذاشت که در نهایت باعث به تعادل رسیدن و آرامش است. جهانبینی، سازنده زندگی ما و حاصل عملکردی است که ما انجام میدهیم. در کنگره60 برای اینکه شخص بتواند به تعادل برسد، سه سفر وجود دارد. سفر اول همان درمان اعتیاد است؛ یعنی تنظیم جسم و روان که شخص از اعتیاد رها میشود و وارد سفر دوم میشویم که چه بسا سختتر است. سفر دوم برای خودشناسی، جهانبینی، دور شدن از ترس، اضطراب، استرس، منیت، بیرون آمدن از تاریکیها، دوری از ضدارزشها و حرکت به سمت ارزشها است تا بتوانیم به سفر سوم برسیم؛ یعنی رسیدن به خود و خالق خود که زمان آن پایانی ندارد.
در جهانبینی حس دانایی خیلی مسئله مهمی است. زمانی که حسهای ما آلوده شود دیگر نمیتواند آموزش ببیند و دریافتی داشته باشد و عقل هم با یک حس آلوده شروع به کار میکند و فرمان غلط میدهد. در نهایت شناخت حس و تزکیه آن میتواند به انسان کمک کند تا بتواند از تاریکیها خود را نجات دهد. مصرفکنندهها شاید در سفر اول برای قطع مواد و رهایی به کنگره میآیند؛ اما زمانی که جسم آنها به تعادل رسید دیدگاه، حس و دید آنها نسبت به خود و اطرافیان تغییر میکند و به این نتیجه میرسند که از نقاط دیگری هم مورد تخریب قرار گرفتهاند و باید از لحاظ روحی به تعادل برسند.
در جهانبینی 2 قوانین بازی مطرح شده که زندگی ما یک نوع بازی است تا زمانی که قوانین بازی کردن را فرا نگیریم برای ما آن بازی لذتبخش نخواهد بود. برای یادگیری قوانین بازی باید از مراحل سخت عبور کنیم و شروع به یادگیری کنیم در آن زمان بازی برای ما لذتبخش خواهد بود. در زندگی ما هم این قوانین نقش بسیار مهمی دارند. تا زمانی که قوانین زندگی را یاد نگیریم همیشه دچار مشکل میشویم، زندگی برای ما سخت میشود، هیچ لذتی از زندگی نمیبریم و همیشه دچار مشکل با خود و اطرافیانمان هستیم؛ چون در جهانبینی مهمتربن مسئله فراگیری قوانین درست زندگی کردن است.
در این زمینه نیروهای منفی همیشه میخواهند مانعی باشند که دانایی ما رشد نکند. قطعاً اگر یکی از سه ضلع دانایی که شامل آموزش، تفکر و تجربه است را هم مورد هدف قرار بدهد و کار برای ما دشوار خواهد بود در این صورت باید حواس ما جمع باشد و به گونهای عمل کنیم که هر سه ضلع به طور مساوی رشد داشته باشد تا ما بتوانیم دانایی خود را به دانایی موثر تبدیل کنیم؛ چون دانایی محکمترین سپر در برابر خواستههای نامعقول و نیروهای بازدارنده است تا ما بتوانیم از تاریکیها خارج شویم و جهانبینی خود را تغییر دهیم.
نویسنده: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سمانه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
19