English Version
This Site Is Available In English

بالاترین هنر، هنر زندگی‌کردن است

بالاترین هنر، هنر زندگی‌کردن است

سه مشکل اساسی که در جهان وجود دارد؛ اعتیاد، سرطان و چاقی هستند که در کنگره ۶۰ این سه مشکل به‌راحتی حل شده‌است. مشکل اعتیاد ۲۸ سال پیش حل شده و مشکل چاقی نیز در لژیون جونز به‌راحتی حل می‌شود که خود من تجربه شرکت در این لژیون را دارم. همراه با درمان چاقی خیلی از بیماری‌های ما هم درمان می‌شود هم‌چنین برای سرطان، راه حل پیدا کرده‌اند ولی کار پزشکی است و نمی‌توانیم مداخله کنیم. منظور از جهان‌بینی؛ درست زندگی کردن است. ما باید کاری کنیم که در آسایش و آرامش باشیم و از ابتلا به امراض گوناگون جلوگیری کنیم. افکار و اندیشه ما می‌توانند، جسم ما را بیمار کنند. وقتی ما فقط به چیزهای منفی فکر کنیم و استرس و اضطراب داشته باشیم، روی جسم ما تاثیر می‌گذارد و آن را به تباهی و تخریب می‌رساند. هدف از یاد‌گرفتن جهان‌بینی این‌است که به آرامش و آسایش برسیم که واقعاً در سایه کنگره و آموزش‌های جهان‌بینی به این مهم دست پیدا می‌کنیم. تجربه من این‌است که چندین‌سال با میگرن درگیر بودم؛ ولی وقتی با جهان‌بینی آشنا شدم و مورد آموزش قرار‌گرفتم، با کنترل افکار و اندیشه‌ام به بهبودی دست پیدا کردم.

بالاترین هنر، هنر زندگی‌کردن است و تمام مخلوقین الهی بازیگران این صحنه و تئاتر زندگی هستند. ما به جهان پس‌از مرگ و این‌که انسان، دو مرتبه به حیات خود ادامه می‌دهد اعتقاد داریم. شاید قبل از ورود به کنگره این امر برای من قابل فهم نبود ولی الان تحت آموزش‌ها و سی‌دی‌های آقای مهندس حسین دژاکام به این باور رسیده‌ام که نیستی، وجود ندارد و همه‌چیز هستی است. وقتی ما این جهان را ترک می‌کنیم و به جهان دیگر می‌رویم نباید آن‌جا درگیر مشکلات شویم. شرط رسیدن به جنت یا آرامش، پرهیزکاری است. پرهیزکاری؛ یعنی دوری از ضد‌ارزش‌ها. وقتی ما آرامش و آسایش داریم یعنی در بهشت هستیم و برعکس آن وقتی دچار استرس و اضطراب می‌شویم و کابوس می‌بینیم، در جهنم هستیم. شرط این‌که در بهشت باشیم؛ این‌است که پرهیزکار بوده و از ضد‌ارزش‌ها دوری کنیم. ما باید قوانین الهی که همه به آن پایبند هستند را انجام دهیم و به آن‌ها احترام بگذاریم. قوانین الهی عبارتند از: دروغ نگفتن، غیبت نکردن، خیانت نکردن، تهمت نزدن، مسخره نکردن، با پدر و مادر به خوبی رفتار کردن، هیچ‌کس را به اجبار مسلمان نکردن، سر قول خود ماندن، گران‌فروشی نکردن، امانت‌دار بودن، چاپلوسی نکردن، در معامله یکدیگر را فریب ندادن و این‌که اگر خوبی کردید منت نگذارید، خوش‌بیان باشید حتی با بی‌ادبان، اگر دشمنان شما طلب صلح کردند قبول کنید؛ این قوانین مجموعه‌ای از کارهایی هستند که همه آن را قبول دارند. شرط قرار گرفتن در صراط مستقیم، اجرا کردن این قوانین است که به نور الهی نزدیک می‌شویم و اگر از آن‌ها سرپیچی کنیم به قالب حیوانی سوق داده می‌شویم؛ یعنی به قالب حیوانی خودمان که همان نفس‌اماره است نزدیک‌ می‌شویم و همه کارهای ما از روی احساس و غریزه می‌شود و کم‌تر تصمیم عقلانی می‌گیریم. این قوانین مانند بومرنگ عمل می‌کنند؛ هر‌کدام از این‌ها را عمل کنیم به ما برمی‌گردد. به طور مثال اگر سر قول خودمان بمانیم، کسی هم با ما بدقولی نمی کند.

وقتی ما در زندگی به مرحله‌ای می‌رسیم که شروع به آموزش‌گرفتن می‌کنیم و به آگاهی و بیداری می‌رسیم؛ باید به گذشته خود نگاه کنیم و ببینیم در گذشته چه اشتباهات و خطاهایی را انجام داده‌ایم، چه راه‌هایی را اشتباه رفته‌ایم و شروع به جبران آن‌ها کنیم. اصولاً انسان تا زمانی‌که یک‌سری سختی‌ها را متحمل نشود به چیزی نمی‌رسد و ما در سختی‌ها متبلور می‌شویم. وقتی به ما رنج و سختی می‌رسد خیلی چیزها را پیدا می‌کنیم، تجربه می‌کنیم و یاد می‌گیریم. وقتی شروع به خارج شدن از تاریکی‌های وجودمان می‌کنیم و سختی‌ها و رنج‌هایی که برای خروج از این تاریکی‌ها متحمل می‌شویم، از ما انسان جدیدتری می‌سازد. در سایه سختی‌ها، انسان چراغ و کلید را پیدا می‌کند که در این‌جا منظور، پیدا کردن راه است. زمانی‌که زیاد به موضوعی فکر‌‌کنیم و در آن موضوع سختی‌های زیادی را بکشیم بالاخره راه حل آن مشکل را پیدا می‌کنیم و در واقع این‌جا چراغ، رمز و کلید، راز است. راهنمایان در کنگره ۶۰ به واسطه سختی‌ها و مرارت‌هایی که تحمل کردند، رمز و راز یا همان چراغ و کلید را پیدا کرده و به آگاهی در مورد اعتیاد رسیده‌اند.

در زمینی که ما زندگی می‌کنیم حلقه‌هایی طبق قوانین‌الهی برقرار است؛ از هر حلقه‌ای که وارد حلقه دیگر می‌شویم، در تفکر و اندیشه ما تکامل و تعقل ایجاد می‌شود اما متاسفانه خیلی از ما به این حلقه‌ها توجه چندانی نمی‌کنیم. اولین حلقه، دوران طفولیت و کودکی است که در این حلقه ما شروع به آموزش و یادگیری می‌کنیم. حلقه دوم، دوران جوانی و نوجوانی است که توام با غرور و جهل و نادانی است. حلقه سوم که مهم‌ترین حلقه هم می‌باشد؛ زمانی است که ما شروع به سازندگی می‌کنیم؛ ورود به این حلقه زمان مشخصی ندارد و بستگی به فرد و شرایط او دارد؛ مثلاً شخصی در سی‌سالگی و شخصی در پنجاه سالگی وارد حلقه سوم می‌شود. ما هر‌چه پخته‌تر باشیم زودتر وارد این مرحله می‌شویم و چه‌قدر خوب است که ما در این حلقه شروع به آموزش گرفتن کنیم. بیشتر ما اکنون در حلقه سوم زندگی خود هستیم و در این حلقه باید سعی کنیم تا برای حلقه‌های بعدی که حلقه چهارم ( زندگی پس از مرگ) است؛ آماده‌تر باشیم. باید تزکیه را شروع کنیم، به آگاهی خود اضافه کنیم، در صراط مستقیم باشیم و قوانین را اجرا کنیم تا به اهداف خودمان برسیم. در حلقه سوم بیش‌تر ما دارای خواسته و هدف هستیم؛ وقتی هدف خود را مشخص کرده و در‌جهت آن حرکت کنیم و شروع به تزکیه و پالایش خودمان کنیم؛ بهتر به آن هدف خاص خود می‌رسیم. حلقه سوم حکم پیش‌دانشگاهی را دارد؛ یعنی ما را برای ورود به دانشگاه آماده می‌کند. همه ما انسان‌ها قوانین زندگی را قبول داریم. کسی از اسراف خوشش نمی‌آید، کسی دوست ندارد غیبت کند و دیگران را مسخره کند؛ شاید عده‌ای این تفکر را تفکر مذهبی بدانند ولی ادیان الهی اصلاً برای مذهبی کردن انسان‌ها نیامدند بلکه برای نشان دادن راه زندگی به انسان‌ها آمدند. وقتی ما قوانین الهی را رعایت کنیم؛ باعث می‌شود که نیروهای خفته درون ما بیدار شوند و ما از این نیروها استفاده کنیم. در مشکلات زندگی ما باید به‌دنبال این باشیم که خود را قدرتمندتر کنیم و نیروی درون خود را به‌کار بگیریم. ذره‌ذره باید یاد بگیریم که احساس قدرتمندی کنیم و هیچ‌گاه در برابر مشکلات احساس ضعف نکنیم. هرگاه ما در مقابل مشکلات، به خود تلقین کنیم که موفق نمی‌شویم؛ صد‌در‌صد باعث نابودی و  شکست ما می‌شود. این‌که ما تصور کنیم تمام مشکلات زندگی فقط برای ما است و دیگران در آسایش و آرامش هستند؛ فکری بیهوده است زیرا مشکلات برای همه وجود دارد؛ هر کدام از این مشکلات را که حل کنیم به قدرت ما اضافه می‌شود و هر سختی را که پشت سر بگذاریم، قوی‌تر می‌شویم.

خیلی از انسان‌ها در مرحله سوم زندگی خود به جای این‌که به دنبال دانش و آگاهی بروند؛ دنبال جمع‌آوری مادیات و ثروت هستند؛ این مشکل خیلی بزرگی است‌ و بهتر است به فکر اعمال خوب و بد خود باشیم. این انسان‌ها که تعدادشان کم نیست در ابتدای ورود به مرحله چهارم مورد غضب الهی قرار می‌گیرند چون ظلمی که کرده‌اند مانند بومرنگ به خودشان برمی‌گردد. وقتی کسی ظلمی می‌کند به خودش برمی‌گردد چون سیستم به این صورت برنامه‌ریزی شده است. وقتی می‌خواهی در صراط مستقیم قرار‌بگیری و اشتباهات خود را جبران کنی کار بسیار سختی است ولی سختی آن از قرار گرفتن در سرمای صفر‌درجه و یا در گرمای طاقت فرسا و سوزان، بیش‌تر نیست؛ در این مرحله یا باید تسلیم قوانین شویم، آنها را رعایت کنیم و در صراط مستقیم بمانیم یا باید هرچه توان داریم به‌کار ببریم تا از خشم طبیعت نجات پیدا کنیم؛ چون سیستم این‌طور اتوماتیک‌وار آفریده شده است. هر‌کاری کنیم باید پاسخ آن را دهیم؛ ذره‌ای خیر به ما برمی‌گردد و ذره‌ای شر هم به ما برمی‌گردد. ما هر عملی انجام دهیم نتیجه آن را می‌بینیم. انسان‌هایی هستند که در مرحله سوم هر چیز را با چشم خود می‌بینند باور می‌کنند و انسان‌های زودباوری هستند؛ آن‌ها به جای این‌که با مغز خود فکر کنند با چشم و گوش خود فکر می‌کنند. سختی‌ها انسان را پخته‌تر و کارآزموده‌تر می‌کند. هر سختی و رنجی که در زندگی تحمل می‌کنیم؛ چیز جدیدی را به ما آموزش می‌دهد پس بسیار خوب‌است که ما همیشه در پی آموختن باشیم و مشکلات را لعنت خداوند ندانیم بلکه آن را نعمت خداوند بدانیم.

منبع: سی‌دی «سختی‌ها»
نویسنده: راهنمای تازه‌واردین همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیست و پنجم)
رابط خبری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیست و پنجم)
ویراستاری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
ارسال: همسفر معصومه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .