English Version
This Site Is Available In English

خداوند هیچ مخلوقی را بیهوده خلق نکرده است

خداوند هیچ مخلوقی را بیهوده خلق نکرده است

پنجمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰، نمایندگی بیهقی سبزوار، روزهای یکشنبه ۷ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر با تشکر از ایجنت، نگهبان و راهنمای محترمم که این فرصت را دادند تا خدمت نمایم و آموزش بگیرم.
ما در کنگره ۶۰ چهارده وادی داریم هر یک از این وادی‌ها یک ساختاری دارند و به ما آموزش‌های زیادی می‌دهند؛ کنگره ۶۰ مانند دانشگاه است باید منظم باشیم و آموزش بگیریم در کنگره هرکدام از این وادی‌ها حرف‌های‌ زیادی برای مسافر دارند؛ باید توجه کنیم و با گوش دل جان بسپاریم تا آموزش درست بگیریم در وادی اول آقای مهندس فرمودند: با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد؛ بدون تفکر آنچه هست روبه‌زوال می‌رود. من مسافر، قبل از اینکه بخواهم هر کاری را انجام بدهم باید اول تفکر بکنم تا بتوانم آن کار را به‌خوبی به انجام برسانم، اما اگر کاری را بدون تفکر انجام بدهم قطعاً به نتیجه خوبی نخواهم رسید.

بنده قبل از ورود به کنگره برای قطع مصرف راه‌های زیادی را رفته‌ام، اما به نتیجه مطلوب نرسیدم زیرا تفکر و ساختار درستی نداشتم، در وادی دوم آقای مهندس فرمودند: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد؛ هیچ‌کدام از ما بی‌هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. باید ما آموزش بگیریم که چگونه زندگی نماییم، بنده زمانی که در تاریکی بودم حسی نداشتم چراکه بلد نبودم تفکر کنم، خودم را یک انسان بیهوده تصور می‌کردم، حس‌هایم یخ‌زده بود همان‌طور که در کتاب ۶۰ درجه می‌خوانیم ۶۰ درجه زیر صفر، واقعاً حس‌های من بسته بودند و درگیر ناامیدی؛ یاس و تاریکی بودم همیشه خسته و ناامید بودم از زندگی؛ کار خانواده و همه‌چیز همیشه احساس پوچ بودن می‌کردم خداوند در قرآن می‌فرماید من انسان را اشرف مخلوقات آفریدم، فرق بین انسان و مخلوقات دیگر که آفریده، این است که انسان دارای عقل؛ احساس و حس است، من نسبت به این موضوع بی‌توجه بودم زیرا با مصرف مواد حس‌های من بسته بود، همیشه احساس بیهودگی می‌کردم زیرا در تاریکی بودم و حال خوبی نداشتم تا زمانی که وارد کنگره ۶۰ شدم، در سفر اول تازه فهمیدم که چه شخصی هستم و در چه جایگاهی قرار دارم، وقتی وارد سفر اول می‌شوید تازه متوجه می‌شوید که کجای کار قرار دارید و در زمان مصرف چه اشتباهاتی را مرتکب شده‌اید چه نیروهای منفی را در خود جا داده‌اید تا از زندگی عادی و آسایش در زندگی فاصله بگیرید، من همیشه از دیگران فاصله می‌گرفتم زیرا بلد نبودم زندگی کنم و در زندگی آرامش و آسایش نداشتم اما آلان دارم این حال خوب‌رو در کنگره تجربه می‌کنم این بهشتی که پیدا کردم رو با هیچ بهشتی عوض نمی‌کنم یک مسافر اگر می‌خواهد خوب سفر کند باید گوش‌به‌فرمان راهنما و منظم باشد تا به آن هدفی که می‌خواهد برسد، ما باید امیدوار باشیم که بی‌هیچ نیستیم خداوند هیچ مخلوقی را بیهوده خلق نکرده است حتماً در این دنیا یک جایگاهی داریم من خودم را نمی‌شناختم که چه کسی هستم و چه حس‌هایی دارم چه توانایی‌هایی دارم بعد که وارد سفر شدم متوجه شدم یخ‌های من کم‌کم در حال باز شدن هست و متوجه شدم که چه کسی هستم و در کجای کار قرار دارم، اگر با درس‌ها و آموزش‌هایی که در کنگره می‌گیریم تمام این آموزش‌ها را کاربردی کنیم به آن حال خوب و هدف خود می‌رسیم. حس و حال خوب یک بهایی دارد و ما باید بهای آن را بپردازیم، بهشت را به بها می‌دهند به بهانه نمی‌دهند، بهای آن خوب سفر کردن درست است و سفر کردن گوش‌به‌فرمان بودن است و هر کس در کنگره خدمت می‌کند برای حال خوش خودش است.
از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید ممنون و متشکرم.

عکاس: مسافر حسین از لژیون یازدهم با راهنمایی مسافر محمدرضا
تایپ: مسافر ابوالفضل از لژیون هشتم باراهنمایی مسافر علی
تنظیم: سایت بیهقی سبزوار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .