موضوع این سیدی درباره هدف است؛ یعنی هر انسانی در زندگی خود، باید هدف داشته باشد.
زمانی که من هدفی مانند درس خواندن را برای خود تعیین میکنم، ممکن است در ذهنم چالشهایی بهوجود بیاید، چالش به معنای درگیری و مبارزه است؛ از جمله این چالشها مکالماتی است که هر روزه با خود داریم، به طور مثال: درس بخوانم که چه اتفاقی بیافتد یا در زندگی هدف من چیست و ... .
اغلب اوقات من در ذهن خود با تفکراتم زندگی میکنم که در واقع این تفکرات و ذهنیات، بزرگترین چالش است.
زندگی به سه مرحله گذشته، حال و آینده تقسیم میشود. چنانچه من در گذشته زندگی کنم؛ یعنی به تمام ناکامیها و شکستهای خود فکر میکنم، به طور مثال: هنگام ظرف شستن، فکر میکنم، اگر ادامه تحصیل داده بودم، چه اتفاقی میافتاد؟ فکر کردن به گذشته باعث میشود، ذهن شلوغ شده و از تعادل خارج شود که در نهایت باعث افسردگی و قرار گرفتن در جهنم میشود.
جهنم و بهشت در زندگی همه جاری است.
آقای مهندس بیان میکنند: «زندگی کردن مانند تلویزیونی است که روشن میکنید و کنترل در دستتان است که با آن میتوانید، شبکهها را تغییر دهید تا حالتان عوض شود».
ذهن ما به گونهای است که هر چه را ببیند، جذب میکند و مانند یک سیاهچال گاهی در بهشت و لحظه دیگر در جهنم است.
یادآوری و مرور خاطرات بد، حال مرا خراب میکند؛ پس باید یاد بگیرم که ذهن خود را کنترل کنم.
ما همیشه اضطراب و استرس آینده را داریم، ترسهایی مانند بیکاری، پیر شدن و ... که باعث میشوند، حال انسان دگرگون شود.
زندگی کردن در حال، یک هنر است. برای این موضوع، باید ابتدا کنترل ذهن خود را در دست بگیرم که در این مرحله توکل و ایمان به خداوند بسیار مهم است. زمانی که مشکلی از من برطرف میشود، میگویم: به خداوند ایمان دارم؛ در صورتی که این موضوع تنها بر زبان من جاری است؛ اما در واقعیت به آن ایمان کافی ندارم. برای زندگی در زمان حال، به تمرین نیاز دارم تا همان موضوع شو شود و رسیدن به فرمان عقل، برای من اتفاق بیفتد.
باید از گذشته درس بگیریم، علت شکستها را پیدا نماییم و از آن ها عبرت بگیریم. برای آینده نیز کافی است که یک برنامهریزی صحیح داشته باشیم، تلاش و کوشش کنیم، و بدانیم که فکر کردن بیهوده به آینده، فقط حال ما را خراب میکند.
یکی از مباحث آموزشی کنگره60، موضوع جهانبینی است که باعث میشود، ما از مرگ و جهانهای آینده نترسیم و چنانچه کارنامه اعمال و زندگی ما که از روز ازل با ما بوده است، خوب باشد، ما نیز به آرامش میرسیم.
در کتاب آسمانی آمده است که آرامش به نامه اعمال من بستگی دارد و در واقع از آن تأثیر میگیرد. این موضوع به معنای این است که نامه اعمال، باعث آرامش یا ناراحتی من میشود، چنانچه در زندگی تنها به فکر این باشم که خود و خانوادهام درمان شویم؛ اما جبران خسارت و خدمت نکنم، خیرخواه دیگران نباشم و برای کمک به دیگران، از خواستهها و منافع خود نگذرم، با سایر افرادی که جبران خسارت میکنند و خدمتگزار هستند، تفاوت بسیاری خواهم داشت.
اهداف ما ممکن است، انواع مختلفی داشته باشند، گاهی هدف، فقط جمع کردن پول است و گاهی دیگر هدف ممکن است معنوی باشد که حتی امکان دارد هدف معنوی نیز، بار معنایی خیر و یا شر داشته باشد. چنانچه هدف من استفاده کردن از دیگران برای رسیدن به اهدافم باشد؛ به خیر، عشق و یا محبت ختم نمیشود؛ اما گاهی بهطور واقعی خیرخواه دیگران هستم و این عمل من به محبت و عشق ختم میشود که در نهایت آرامش به همراه دارد.
نویسنده: همسفر طیبه راهنمای لژیون چهارم
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر طیبه (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سعیده (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
114