English Version
This Site Is Available In English

به سوی امید

به سوی امید

همسفر مهسا در مورد دستور جلسه « وادی دوم، و تاثیر آن روی من »  دلنوشته‌ای ارائه کردند که در ادامه می‌خوانیم:

من به‌عنوان همسر و دختر یک مصرف‌کننده سال‌ها با خدای خود درگیر بودم و مدام این سؤال را تکرار می‌کردم که چرا من؟! این امر؛ یعنی خود را استثنا دیدن، متفاوت دانستن از دیگران و انتظار داشتن که عدالت فقط در مورد من اجرا شود. سال‌ها با این فکر کلنجار می‌رفتم که چرا باید در چنین شرایطی زندگی کنم؟ چرا دوستان و هم‌سن‌‌های من از زندگی آرام و دلخواه برخوردار هستند؛ اما من باید با یک شخص مصرف‌کننده زندگی کنم که دنیای او برایم ناآشنا و غیرقابل‌درک بود و این امر باعث شده که از نظر روحی و روانی به‌شدت آسیب ببینم.

دختر کوچک خانواده بودم و مثل بسیاری از دختران، پدرم نخستین عشق زندگی‌ من بود؛ قبل از دوره نوجوانی متوجه اعتیاد او شدم و دنیای زیبای کودکی‌ من فرو ریخت. با خودم عهد کردم که همسرم هرگز مصرف‌کننده نباشد؛ اما روزگار بازی دیگری رقم زد و من عاشق مردی شدم که او نیز مصرف‌کننده بود. احساس می‌کردم به بن‌بست رسیدم، شادی واقعی را تجربه نمی‌کردم و آرامش برایم مفهومی نداشت، در ظاهر می‌خندیدم؛ اما از درون تهی بودم، افکار مخرب ذهنم را تسخیر کرده بود و مدام در حال مقایسه و گلایه از زمین و زمان بودم. تصور می‌کردم در مسیر درستی قدم می‌زنم؛ اما سرشار از آشفتگی بودم.

ورود به کنگره آغاز فهم و بیداری‌ برای من شد و تازه متوجه شدم که چقدر ناآگاه بودم و در وادی دوم یاد گرفتم که به‌عنوان یک زن، همسر و انسان با هدف و رسالت خاص پا به این جهان گذاشته‌ و خداوند من‌را لایق دانسته است؛ زمانی‌که مسافرم سفر خود را خراب کرد، حس ناامیدی عمیقی بر من غلبه کرد و گمان می‌کردم دنیا به آخر رسیده؛ اما دستور جلسه وادی اول با موضوع تفکر، باعث گردید که برای اولین‌ بار به خود فکر کنم؛ زیرا همیشه اولویت برای من دیگران و مخصوصاً مسافرم بود، تصمیم گرفتم خود را از تاریکی‌ها نجات دهم.

 با رسیدن به وادی دوم، گویی پیامی روشن از سوی هستی دریافت کردم که ناامید نباش؛ نوبت شادی‌های تو نیز فرا خواهد رسید. کنگره به من آموخت که هیچ قفلی بدون کلید نیست و هر مشکلی راه حل دارد. امید؛ یعنی دیدن نیمه‌ پر لیوان، باور به توانایی تغییر، درک حضور همیشگی خداوند، برای رسیدن به اهداف و خواسته‌های خود و صبور بودن. با امیدواری می‌توان تحول ایجاد کرد و انسان ناامید در نهایت به پوچی می‌رسد و دست از تلاش می‌کشد.

در مسیر درمان باید؛ مانند چشمه‌ روان باشم، نه مرداب راکد و یاد گرفتم که بیهوده آفریده نشدم؛ هیچ‌ مخلوقی به جهت بیهودگی آفریده نشده است. خداوند من را؛ مانند همه‌ انسان‌ها، با اختیار و به‌عنوان اشرف مخلوقات آفرید تا بتوانم در سر دو‌ راهی زندگی، مسیرم را انتخاب کنم و من راه درست کنگره را انتخاب کردم، هرگز از این مکان مقدس و آموزش آن دور نمی‌شوم و از خداوند می‌خواهم این رشته اتصال هیچ‌گاه جدا نشود.

از صمیم قلب از جناب مهندس دژاکام و خانواده‌ محترم ایشان سپاسگزارم که چنین بستری را فراهم کردند تا ما از آموزش‌های ناب کنگره بهره‌مند شویم. امیدوارم هیچ انسانی درگیر این بیماری نباشد و همه شاد و سلامت در کنار یکدیگر زندگی کنند، به امید روزهای سفید برای همه‌ انسان‌ها.

نویسند: همسفر مهسا رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
رابط خبری: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
تنظیم و ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .