من قبل از واردشدن به کنگره اصلاً آرامش نداشتم همیشه با خودم در تنش و درگیری بودم، در گذشته سیر میکردم و حسرت روزهای گذشته را میخوردم که چرا و به خاطر چه گناهی باید دچار چنین مشکلی شوم و اینقدر عذاب و سختی بکشم؟ با هر بار نگاه کردن به فرزندانم این عذاب و مشکل چند برابر بیشتر میشد و روی من سنگینی میکرد. وقتی وارد کنگره شدم درحالی که پر از ناامیدی بودم، همیشه در ذهنم میگفتم دیگر هیچوقت حال مسافرم و زندگیم درست نمیشود.
به یاد میآورم اولینبار که یکی از مسافران اعلام سفر کرد و گفت: مصرف شیشه و رهایی ۵ سال شاید باورتان نشود ولی من بعد از مدتها یک نوری در دلم روشن شد؛ چون مصرف مسافرم شیشه بود و من با اطلاعات غلط و تجربههای نافرجامی که برای ترک مسافرم داشتم فکر میکردم شیشه درمان ندارد و مسافرم هیچوقت خوب نمیشود. کم کم با شنیدن صحبتهای دیگر همسفران و مسافران و با گوش کردن به سیدیها و حرفهای آقای مهندس و راهنمایان عزیز این نور امید در دلم هر روز بیشتر و بیشتر شد.
فهمیدم هستی همیشه طبق عدالت رفتار میکند و این ما انسان هستیم که اگر اشتباهی میکنیم؛ باید پاسخگو باشیم پس عدالت پابرجاست. من در کنگره بسیار انگیزه و انرژی گرفتم، آموختم اگر هدفی برای بهتر زندگی کردن در کنار مسافر خود دارم؛ باید برای آن تلاش کنم و صبور باشم. الان حدود دو سال است که پا به پای مسافرم به کنگره میآیم. مسافرم هنوز رها نشده است؛ ولی زندگیام خیلی بهتر شده و حال مسافرم که در حال سفر کردن است خیلی بهتر از قبل از ورودش به کنگره است. من امید دارم به کمک خدا، با آموزشهای کنگره، با همت و تلاش مسافرم حتماً به همین زودی شاهد رهایی مسافرم خواهم بود و این حال خوش را تجربه خواهم کرد. به امید رهایی همه مسافران.
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون سوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
336