English Version
This Site Is Available In English

سرداری را در شکرگزاری‌هایم می‌نوشتم

سرداری را در شکرگزاری‌هایم می‌نوشتم

 پنجمین جلسه از دوره پنجم سری کارگاه‌های آموزشی لژیون سردار اروند آبادان با استادی همسفر مریم و نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر سنا با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۰۸ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به این حیات نگذاشته؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان به هیچ فکر کنیم.
وقتی این وادی را خواندم، تأثیر مثبتی روی من گذاشت، قبلاً افکارم خیلی منفی بود و می‌گفتم شاید اگر من در زندگی مسافرم نبودم و او با خانم دیگری ازدواج می‌کرد، شاید زندگی او بهتر می‌شد.

اما بعد از مدتی برای خودم احترام قائل شدم و حالا خودم را بیشتر از هر روز دوست دارم؛ قبلاً چیزهایی را که دوست داشتم برای خودم نمی‌خریدم اما حالا هر چه دوست دارم، می‌خرم و کاری را که دوست دارم انجام می‌دهم.

به خودم و سلامتی‌ام بیشتر اهمیت می‌دهم و یاد گرفتم، مشکلی که بوجود می‌آید را با کمک آموزش‌های کنگره و راهنمایم خانم مولود عزیز با برنامه‌ریزی صحیح، تفکر و تعقل سالم، بهترین راه حل را پیدا کنم و از افرادی که دانشی در رابطه با مشکلم دارند مشورت کنم.

آقای مهندس می‌فرمایند: افکار منفی و ناامیدی مثل موریانه تفکر ما را می‌خورند؛ همیشه افکار زیادی قبل از خواب به سراغم می‌آمد و راحت نمی‌خوابیدم؛ استاد امین می‌فرمایند: زمانی شما به هدف‌تان می‌رسید که بخشش انجام دهید، چه مادی و چه معنوی.

قبل از ورودم به لژیون سردار، خیلی دوست داشتم که عضو لژیون سردار شوم؛ همیشه زودتر می‌آمدم، صحبت‌های استاد جلسه را می‌شنیدم، تصویرسازی می‌کردم و سرداری را در شکرگزاری‌هایم می‌نوشتم.

من فقط یک میلیون تومان جمع کرده بودم، ساعت دو ظهر بود، داشتم سی‌دی می‌نوشتم، گفتم خدایا می‌خواهم اول خودم تلاش کنم، برنامه‌ریزی انجام ‌دهم، پس‌انداز ‌کنم و از تو می‌خواهم که به من کمک کنی؛ اگر آمادگی سرداری را دارم، بتوانم شرکت کنم.

واقعاً حس عجیبی بود که آمد سراغم و از آن روز به خودم گفتم؛ فردا به کنگره می‌روم و در لژیون سردار عضو می‌شوم؛ خدا را شکر شرکت کردم، خانم مولود و خانم عاطفه من را تشویق کردند، کمکم کردند؛ واقعاً از آن‌ها سپاسگزارم.

الان هم خدا را شکر توانستم قبل از موعد مقرر سرداری‌ام را تسویه کنم، با برنامه‌ریزی، پس‌انداز می‌کنم تا انشاالله در سرداری سال آینده مشارکت داشته باشم؛ مسافرم وقتی به من گفت که می‌خواهد دنور شود، واقعاً خیلی برای او خوشحال شدم و گفتم انشاالله من هم دنور می‌شوم.

آقای مهندس به من مریم یاد دادند که با برنامه‌ریزی صحیح پس‌انداز کنم، خانم مولود راهنمای عزیزم همیشه در لژیون به ما می‌گویند؛ وقتی پس‌انداز می‌کنید، آن پول را به هیچ ‌وجه، تحت هیچ شرایطی خرج نکنید.

قبلاً که طلا می‌گرفتم یا پول پس‌انداز می‌کردم، خیلی زود مثلاً بعد از چند ماه، پول را خرج می‌کردم اما الان دو، سه کارت گذاشتم، یکی برای خرید، یکی برای کارهای خیر و یکی را گذاشتم برای سرداری.

خدا را شکر حتی دخترم هم یاد گرفت که پول‌هایش را پس‌انداز کند و طلا یا سکه پارسیان می‌خرد؛ پارسال من چند سکه پارسیان خریدم و امسال وقتی فروختم، خیلی سود کردم؛ خدا را شکر می‌کنم.

وقتی کسی را می‌بینم که نیاز به کمک دارد و می‌توانم به او کمک کنم، حس خیلی قشنگی به من می‌دهد؛پس‌انداز برای من یک هدف شده است، وقتی پولی را که پس‌انداز کردم، خرج می‌شود، حتماً آن پول را جایگزین می‌کنم.

من مریم اگر پس‌اندازی نداشته باشم، مسائل مالی به سراغم می‌آید، دچار مشکل می‌شوم و نمی‌توانم به دیگران کمک کنم. اگر بخواهم از تجربه‌ام بگویم؛ اوایل سفر، بعضی وقت‌ها حتی کرایه آمدن به کنگره را نداشتیم، به مسافرم می‌گفتم، حالا بریم بیرون خدا بزرگ است، نیم ساعت یا یک ساعت راه می‌رفتیم چون امید داشتیم، هدف داشتیم؛ راه می‌رفتیم تا یک راننده رد می‌شد و ما را سوار می‌کرد؛ دستشون درد نکنه بالاخره خدا را شکر می‌رسیدیم؛ برگشتن هم نصف راه را پیاده می‌رفتیم، می‌گفتیم ورزش می‌کنیم.

مسافرم اوایل فقط بنایی انجام می‌داد؛ یک یا دو روز مشغول کار بود، یک هفته کار نمی‌کرد، مجبور می‌شدیم درآمدش را خرج کنیم و نمی‌توانستیم پس‌انداز داشته باشیم؛ به مسافرم گفتم خدا بزرگ است، باید تلاش کنی، من هم کمکت می‌کنم تا کار پیدا کنی.

می‌رفت ماهیگیری قلاب می‌انداخت، مثلاً یک یا دو ماهی می‌گرفت، پول آن را تقسیم می‌کردیم تا از همان پول، ذره ذره پس‌انداز کنیم؛ خدا را شکر بخشش را که شروع کردیم، آرامش، رزق و روزی کم‌کم در زندگی ما بیشتر شد.

انشاالله بتوانم بعد از سردار، در دنوری و پهلوانی شرکت کنم؛ خدا را سپاسگزارم بخاطر رهایی‌مان، آرامش، مهر و محبتی که بین خانواده‌ام است.

تایپ: همسفر عائده رهجوی راهنما‌ همسفر مولود (لژیون‌یازدهم)
ویرایش و‌ ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم) نگهبان سایت

همسفران نمایندگی اروند آبادان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .