دهمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی همسفر سمیرا، نگهبانی همسفر سمانه و دبیری همسفر میترا با دستور جلسه: «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.) و تاثیر آن روی من» در تاریخ ۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر این جایگاه را تجربه میکنم. از ایجنت شعبه، گروه مرزبانی و راهنما همسفر الهه تشکر میکنم که به من فرصت دادند در این جایگاه قرار بگیرم، آموزش بگیرم و خدمت کنم. دستور جلسه این هفته وادی دوم و تاثیر آن روی من است. وادی به معنی آبادی است؛ یعنی هرانسانی برای اینکه به یک هدف و مقصدی برسد باید از یکسری آبادیها و وادیها عبور کند. در کتاب عشق هم 14 وادی داریم که برای رسیدن به وادی چهاردهم باید از وادی اول شروع کنیم و تکتک این وادیها را پشت سر بگذاریم، آموزشها را بگیریم، کاربردی نمائیم و کوله بار خودمان را پر کنیم تا برسیم به وادی چهاردهم که عشق و محبت است.
در کنگره60 یاد گرفتیم که هرچیزی یک صور پنهان و یک صور آشکار دارد؛ اگر به همین دید به کتاب عشق نگاه کنیم متوجه میشویم که انسان بعد از عبور از گذرگاههای سخت، بعد از اینکه وادیها و آبادیها را طی کرد و پشت سر گذاشت انسان کارآزموده و رها میشود و به آن هدف و مقصدی که میخواهد میرسد به شرط اینکه قوانین کتاب عشق که قوانین الهی است را رعایت کند. وادی دوم دقیقاً بعد از وادی اول که وادی تفکر است قرار گرفته و به من میگوید: "هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم." در واقع در وادی اول، این آموزش را به من میدهد که اگر مسائل و مشکلاتی برای من بهوجود آمده در اثر تفکرات غلط من بوده است و در حال حاضر چرا این مشکلات بهوجود آمده مهم نیست؛ بلکه مهم حل کردن این مشکلات است.
من هم قبل از ورود به کنگره مثل همه همسفران با زندگی در کنار یک مصرفکننده، سئوالات زیادی در ذهنم بود که جواب هیچکدام را نمیدانستم؛ چرا من؟ چرا زندگی من؟ حتماً من ارزش یک زندگی با آرامش و آسایش را ندارم که خداوند این چنین برای من رقم زده است؛ اما بعد از عبور از سختیها خداوند مسیر کنگره را برای من باز کرد و وارد کنگره60 شدم، آموزشها را گرفتم و به وادی دوم رسیدم. وادی دوم به من گفت هیچ مخلوقی بیهوده و بیارزش نیست. در واقع هرمخلوق و موجودی برای انجام وظیفه و رسالتی پا به هستی میگذارد و در حال طی کردن مسیر تکاملی خود است؛ اگر انسان در مسیر صراط مستقیم باشد حتماً نیروهای الهی به او کمک خواهند کرد.
آقای مهندس دژاکام در یکی ازسیدیهای خود میفرمایند: آرزوی یک فرمانده جنگی است که دشمن بدون جنگ و خونریزی تسلیم شود و عقبنشینی کند. دقیقاً نیروهای منفی هم همین را میخواهند؛ چون تمام انرژیهای خود را از انسان میگیرند و از خودشان انرژی ندارند و در واقع نمیگذارند انسان از تاریکی بیرون آید و این کار را هم با هجوم افکار منفی و حسهایی مثل حس بیارزش بودن و ناامیدی انجام میدهند؛ چون میدانند که انسان اشرف مخلوقات است و خداوند نیروهایی عظیمی را در وجود انسان قرار داده است که اگر انسان از آن نیروها استفاده کند و قدرت بگیرد و بداند چه وظیفه و رسالتی برعهده دارد میتواند از تاریکیها به سمت روشناییها حرکت کند، فقط باید خواسته داشته باشد و حرکت نماید. در این صورت هیچکاری از دست نیروهای منفی برنمیآید و در واقع به هدف خودشان نمیرسند.
مهمترین و اساسیترین مسئله در جهان در مسیر ارزشها بودن و دوری از ضدارزشها است که من این موضوع را در کنگره یاد گرفتم. در کنگره60 یاد گرفتم که ما برای آموزش گرفتن، خدمت کردن و زندگی کردن پا به هستی گذاشتهایم؛ زیرا معجزه حیات، خود حیات است. در واقع تمام خدمتهایی هم که در کنگره انجام میشود یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد. مخصوصاً خدمت مالی لژیون سردار، ما در ظاهر پرداخت مالی و کمک مالی داریم؛ اما در باطن و در صور پنهان اتفاقاتی برای من میفتد که شاید خود من هم نسبت به آن آگاه نباشم و یک فرصتی است که به من داده میشود و من نباید به آسانی آن را از دست بدهم و بگذرم. خدمتهای کنگره در واقع مطابق با وادی دوم هستند که به من یادآوری میکند من ارزشمند هستم، من بیهوده خلق نشدم و میتوانم تاثیرگذار باشم؛ حتی یک لبخند من هم میتواند در زندگی یک نفر مؤثر باشد و او را به زندگی برگرداند.
برای اینکه وظیفه و رسالت خودم را انجام دهم به آموزشها نیاز دارم و این آموزشها را باید توسط اساتید و راهنماها بگیرم و همه اینها را کنگره در اختیار من قرار داده است. همه چیزهایی را که برای زندگی بهتر همراه با آرامش و آسایش میخواهم را کنگره در اختیار من قرار داده است؛ اگر بتوانم این آموزشها را بگیرم و این سازندگی را در قسمت جسم، روان و جهانبینی خودم انجام دهم نیروهای منفی نمیتوانند به هدفشان برسند و و من میتوانم بهشت و جایگاه بهشت را تجربه کنم؛ چون به فرموده دیدهبان مسافر احمد حکیمی عشق یک احساس است و باید آن را احساس و تجربه کرد. در آخر قدردان و سپاسگزار این سیستم هستم. از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان برای فرصت آموزش و خدمتی که به من دادند تشکر میکنم. از راهنما همسفر الهه تشکر میکنم که اگر این عزیزان نبودند الان من این حال خوش، آرامش و آسایش را در زندگی نداشتم و برای آنها بهترینها را از خداوند خواستارم.
.jpg)
رهایی چهل سیدی همسفر مهناز:
.jpg)
تقدیر و اهدا مدال همسفران در رشته ورزشی ایروبیک:
.jpg)
تقدیر خدمت مالی همسفران:
.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر آرزو
تایپ: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زلیخا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
171