English Version
This Site Is Available In English

ما به هیچ نیستیم اگرچه خود به هیچ فکر کنیم

ما به هیچ نیستیم اگرچه خود به هیچ فکر کنیم

جلسه چهارم  از دوره دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی بویین زهرا، با استادی راهنمای محترم مسافر مصطفی  ، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من " در روز سه‌شنبه 9 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به‌ کار کرد.

 

به نام قدرت مطلق الله

سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر
از ایجنت محترم و نگهبان جلسه ممنونم که به من اجازه خدمت دادن تا آموزش بگیرم.
تبریک بابت روز دختر و تبریک به اعضای شعبه بویین زهرا به خاطر بالا بودن سطح انرژی در این شعبه؛ و از بودن در کنار شما احساس خرسندی می‌کنم.
دستور جلسه وادی دوم و تاثیر آن روی من
اگر امروز ما اینجا در کنار یکدیگر جمع شدیم قطعاً یک دلیلی دارد، من در دوران اعتیاد خیلی شاکی بودم و همیشه به خودم غر می‌زدم که چرا من، چرا این شکلی و چرا باید این اتفاق بیافتد.
جناب مهندس می‌فرمایند بزرگ‌ترین دشمن انسان جهل و نادانی اوست؛ انسان بر اساس ناآگاهی وارد اعتیاد می‌شود و خارج شدن از آن بسیار مشکل است، من انسان شوخ و شادی بودم و زمانی که درگیر اعتیاد شدم وقتی به خانه می‌آمدم به‌جای اینکه در کنار خانواده باشم می‌رفتم و تا آخر شب مواد مصرف می‌کردم و موقع خواب پیش خانواده برمی‌گشتم.
و همیشه  در ناراحتی و ناامیدی و شکوه و شکایت که چرا این اتفاق افتاده.
امروز بعد از هشت سال که توفیق حاصل شد در کنگره باشم، فهمیدم که وادی دوم یعنی همین؛ یعنی به قول استاد امین انسان می‌آید که این سختی هارا تجربه کند و از آن‌ها عبور می‌کند تا گره‌های درونی خودش را بشناسد و آن‌ها را باز کند که آموزش بگیرد و بتواند به انسان‌های دیگر کمک کند.
امروز متوجه می‌شوم که وقتی وادی دوم می‌گوید ما به هیچ نیستیم اگرچه خود به هیچ فکر کنیم به چه معناست.در اوج ناامیدی که خودم حصار دور خودم کشیده بودم و در ناامیدی خودم غوطه‌ور بودم انگار داشتیم آماده می‌شدیم برای امروز؛ آن سختی ها و آن اتفاقات بد آن تاریکی و تجربه تاریکی که استاد امین میفرمایند: تاریکی یعنی اینکه موضوع و حقیقت واقعی پنهان می شود.
حقیقت واقعی که برای من در اعتیاد پنهان شده بود این بود که انسان چه جایگاهی دارد، اینکه من به هیچ نیستم اگر چه خودم به هیچ فکر کنم.
و اگر امروز اینجا هستیم من خیلی وقتها به دوستان هم میگویم که ما انتخاب شدیم؛ و برای اینکه انتخاب شویم یک دوره سخت و تاریک و وحشتناکی را گذرانده‌ایم ولی انتهای آن خوب و قشنگ بوده.
هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، ما که اشرف مخلوقات هستیم؛ مگر می‌شود خداوندبزگترین و بالاترین مخلوق خود را جهت بیهودگی خلق کرده باشد که در سختی‌ها و تاریکی باشد؟! نه.

 

اینکه میگویم به خودمان افتخار کنیم این است که همه انسان‌ها باید تاریکی‌ها را تجربه کنند. اما اینکه من تاریکی را تجربه می‌کنم و این اجازه به من داده می‌شود که از تاریکی خارج شوم، این تفاوتی است که به ما انسان‌ها داده‌شده است و باید به آن افتخار کنیم.
اگر بتوانم به یک نفر در هستی کمک کنم باید به خود ببالم .اگر بتوانیم وادی اول و دوم را درک کنیم فکر می‌کنم تمام گره‌های درونی حل بشودو یک روزی این اتفاق افتاد و شعبه بویین‌زهرا سرپا شد، خیلی‌ها خودشان را به هیچ حساب نکرده بودند گفتند ما هستیم و دست در دست یکدیگر دادند و شعبه بویین‌زهرا را افتتاح کردند و این مثال بزرگی است برای این وادی و ما باید قدردان آن‌ها باشیم.
وظیفه ما این هست که هرکاری از دستمان برمی‌آید برای این ساختار انجام دهیم؛ و برای سفر اولی‌ها اولویت یک سفر خوب و باکیفیت و در ادامه سفر نیکوتین را انجام دهد و وقتی‌که سفر به پایان رسید همان‌گونه که یکسری‌ها کاشتند ما برداشت کردیم، ما بکاریم دیگران برداشت کنند تا این اتفاق ادامه‌دار باشد.

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .