بنا به صحبتهای استاد امین این دستور جلسه یک موضوع کلیدی و مهم است، در راستای تجربیات خودش از زمان نوجوانیاش میگوید: سؤال «که چی» زمانی مطرح میشود که من از انجام یکسری از کارها هیچ حسی به من دست نمیداد، بعدها بامطالعه و بالا رفتن دانایی در وجودم متوجه شدم که این مورد نرمال و طبیعی نبوده است، چراکه یک آدم بهطور طبیعی باید از انجام یکسری از کارها و فعالیتها خوشش بیاید و از انجامشان لذت ببرد و یک آدم بهطور طبیعی باید از ورزش، تحرک خوشش بیاید، یک انسان بهطور طبیعی باید از کار، فعالیت، از طبیعت از جنس مخالف از خودش، خوشش به یاد و همچنین از پیشرفتهای زمان خودش مثل اختراع گوشی، نرمافزار یا ماشینی که اختراع میشود، خوشش بیاید، یا حداقل در حالت عادی یک عکسالعملی در خصوص تغییرات اطراف خودش داشته باشد.
ولی زمانی که شخص به نقطهای برسد که اینها همه برایش برابر یا مساوی بشود نشانه این است که شخص عملاً آن ارتباط لازم را با محیط اطرافش ندارد، بهعبارتدیگر جسمش وجود دارد، ولی ذهن و روحش درجایی دیگر سیر میکند، یا درجایی اسیر است و نمیتواند با محیط اطراف ارتباط حسی لازم را داشته باشد ... اینجاست که سؤال «که چی» مطرح میشود.
درواقع «که چی؟» سؤالی است که در مقابل محرومیت مطرح میشود. محرومیت چطوری به وجود میآید؟ انسان وقتی آفریده شد بهطور طبیعی از نعمتهایی که وجود داشت برخوردار بود و میتوانست آنها را حس کند و لذت ببرد ولی تاریکی که به وجود آمد این احساس مطلوب و خوبرو از انسان گرفت چون تاریکی از زیباییها خوششان نمیآید.
استاد امین میگوید: الآن من فهمیدم دلیل بیحسیهای من و سؤالهای «که چی» من در نوجوانی ناشی از پیوند وجودم با تاریکی بود و درواقع حالت اسارت بود، اگر انسانی با پالایش و تزکیه این گرهها رو از خودش باز کندو از خودش خارج کند، یواشیواش این جریان زندگی رو احساس میکند. در آخر از راهنمای خوبم همسفر فیروزه تشکر میکنم.
نویسنده: همسفرمیترا رهجو راهنما همسفر فیروزه (لژیون اول)
ویرایش: رابط خبری همسفر طاهره رهجو راهنما همسفر فیروزه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زینب رهجو راهنما همسفرسکینه (لژیون سوم)
سایت همسفران نمایندگی الوند قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
32