English Version
This Site Is Available In English

هر چیزی که خداوند خلق کرده به جهت یک مأموریتی به حیات آمده است

هر چیزی که خداوند خلق کرده به جهت یک مأموریتی به حیات آمده است

جلسه سیزدهم از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی نمایندگی قشم با استادی مسافر علی ، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه ( وادی دوم و تأثیر آن بر روی من ) در تاریخ نهم اردیبهشت ماه 1404 ساعت 17 در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد ؛

در مورد دستور جلسه ، هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا  به حیات نمی‌گذارد و هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم یعنی هر مخلوقی که خداوند خلق کرده دارای یک مأموریتی هست ، اما بخش دوم که در مورد تأثیر آن روی من است اگر بخواهم از تجربه خودم بگویم وقتی که دچار اعتیاد شدم و قبل از ورودم به کنگره همیشه موضوعات را بزرگ می‌دیدم و خودم را درگیر یک سری تفکرات ذهنی می‌کردم که این سیستم ذهنی زندگی من را به هم ریخته بود و در جهان ذهنی احساس ترس و ناامیدی در من ایجاد شده بود در کل هر چیزی را بزرگ جلوه می‌دادم اگر می‌خواستم سر کاری بروم  قبل از اینکه شروع کنم آخر آن را می‌دیدم که نقطه ضعف و انتهای آن را در ذهنم به تصور می‌ کشیدم، عدم اعتماد به نفس در من به وجود آمده بود و علت آن را نمی‌دانستم خودم را هیچ فرض می‌کردم و موضوعی که در من وجود داشت و ایرادی که داشتم اینکه داستان را متوجه نبودم به دلیل اینکه آگاهی و شناخت نداشتم و راه حل مناسبی برای بیرون رفتن از مشکلات و پیدا کردن کلید نداشتم .
کلید زمانی پیدا شد که وارد کنگره شدم مشکلات خودم را بیان کردم و فهمیدم قسمت‌های جسم ، جهان بینی و روان من دچار مشکل شده بودند و این‌ها درست نمی‌شود مگر با آموزش گرفتن ،  آموزش ، تفکر و بعد تجربه کسب کردن نکته بسیار مهمی است که در کنگره به آن رسیدم این ندانستن بود که در زندگی برایم مشکل ایجاد می‌کرد وقتی در سفر اول بودم برایم سخت بود اما به حرف‌های راهنمای خودم گوش دادم و عمل کردم و به مرور زمان روز به روز بهتر شدم اگر به جهان هستی نگاه کنیم خداوند همه صفات الهی را در انسان قرار داده است ؛ مهر ، محبت ، خوبی و تمامی صفات دیگر الهی ، زمانی که شما از  این صفت‌ها استفاده نکنید بایگانی می‌شود نه اینکه از شما بگیرند یعنی یک سری چیزها به خاطر اعتیاد از بین رفته بود ولی در طول سفر من مثل یک قطعه زمینی می‌ماندم که خشک شده بودم به آن آب دادم و کم کم بعد از چند ماه زمین شروع به حاصل خیز شدن کرد و ثمره آن را دیدم سپس کنگره و آموزش‌های کاربردی آن را به کار بردم و شکوفایی را در خودم دیدم برای من این اتفاق افتاده بود و مطلبی که برایم مهم شد این بود که آدم‌های اطرافم را بهتر می‌شناختم و از کارهای ضد ارزشی و خلاف خرد جهانی دوری می‌کردم ، وقتی جلوتر رفتم فهمیدم اعتماد به نفس بهتری پیدا کرده ام اگر کنگره را مثال بزنم وقتی خدمتی انجام می دهم مثل نگهبان نظم شدن، چای دادن ، جارو کردن و کارهای دیگری که انجام می‌دهم اعتماد به نفس بیشتری در من به وجود می‌آید با خودم می‌گویم که به درد می‌خورم و از ناامیدی بیرون می‌آیم و کاربردهای زیادی در زندگی خودم و دیگران دارم .

 

ویرایش و تایپ : مسافر احمد ( رهجوی لژیون یکم )

بازنگری و ارسال : مسافر سجاد ( رهجوی لژیون سوم )

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .