هفتمین جلسه از دوره دهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهانبین شهرکرد؛ به استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر مسعود و دبیری مسافر یحیی، با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» در ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر؛
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز در جمع شما حضور دارم تا از تک تک شما انرژی بگیرم و خدمت کنم. از استاد خوبم آقا حامد سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار بنده قرار داد تا این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم.
همانطور که میدانید، دستور جلسه وادی دوم «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمینهد. هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» در وادی اول یاد گرفتیم که با تفکر ساختارها آغاز میشود و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود و باز یاد گرفتیم که قبل از شروع هر کاری خوب فکر کنیم و به بعضی چیزها نباید فکر کنیم، مثل ناامیدی و افکار منفی.
زمانی که یک مصرف کننده وارد کنگره میشود و سفر خود را آغاز می کند، به وادی اول که میرسد و میخواهد به این وادی عمل کند، تازه متوجه میشود که درگذشته چه تخریب هایی به خود و اطرفیانش وارد کرده و چه فرصت های را از دست داده است. وقتی به سفر طولانی که پیش رو دارد فکر میکند، ممکن است ناامیدی و افکار منفی به سراغش بیاید که آیا من موفق میشوم این سفر را تمام کنم یا نه؟ و بعد در این مقطع است که به وادی دوم می رسد که میگوید: هیچ مخلوقی به جهت بیهودگی خلق نشده. نه فقط انسان بلکه تمام موجودات هستی حتی حشرات و درختان همه بیدلیل آفریده نشدهاند. اگر ما اطلاع کاملی از جهان هستی نداریم، دلیل بر این نیست که همه چیز بیهوده آفریده شده باشد.
ناامیدی یکی از حسهای بسیار قوی در انسان است و شیطان و نیروهای منفی با کار کردن روی همین حس ناامیدی انسان را در مقابل خودش قرار می دهند و به نظر من هیچ حسی بدتر از حس ناامیدی وجود ندارد، زیرا قوی شدن این حس باعث میشود که انسان خودش را تا مرز نابودی بکشاند. اگر مسافری بخواهد از این حس بیرون بیاید و این مشکلات را نداشته باشد، راهش این است که فقط سفر خود را خوب شروع کند و با بهرهمند شدن از آموزشهای کنگره و با راهنماییهای راهنمای خودش در دایره کنگره قرار بگیرد تا بتواند از این وادی عبور کند، وقتی از این وادی عبور کند مطمئناً در صراط مستقیم قرار میگیرد و حال خیلی خوشی پیدا میکند.
انسان همیشه باید مواظب تفکرات خودش باشد، زیرا دشمن انسان همان تفکرات منفی اوست. من قبل از اینکه وارد کنگره شوم، همیشه فکر میکردم همه چیز را میدانم. با ورودم به کنگره و گرفتن آموزشها متوجه شدم که اطلاعات من کافی نیست، زیرا آنقدر ناامید بودم که فکر می کردم چرا خداوند من را یک تکه سنگ نیافریده تا زجر نکشم و چیزی نفهمم؟ یا چرا خداوند گنجشکها را آفریده تا به محصولات باغها خسارت وارد کنند؟ اینجاست که میفهمیم که هیچ چیز خلقتش درجهان بیارزش نیست و اگر گنجشکها نبودند، ملخها تمام باغها را از بین میبردند. ما با فراگیری دانش کنگره یاد گرفتیم که حتی یک کرم هم بیهوده آفریده نشده است، چه برسد به ما که انسان و اشرف مخلوقات خداوند هستیم. امیدوارم همه ما بتوانیم از ناامیدیها گذر کنیم و با آموزش های ناب کنگره به درمان برسیم و حال خوشی را تجربه کنیم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.

نگارنده و ویراستار: مسافر شمسالدین لژیون۳
عکاس: مسافر امین لژیون ۱۸
تنظیم: مسافر بهزاد لژیون ۱۱
ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید
نمایندگی جهانبین شهرکرد/مسافران
- تعداد بازدید از این مطلب :
541