English Version
This Site Is Available In English

بازی بخشش، به اعداد نیست به توان است

بازی بخشش، به اعداد نیست به توان است

جلسه پنجم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار نمایندگی حر به نگهبانی پهلوان همسفر سریه، دبیری همسفر نسرین و استادی پهلوان همسفر نازنین با دستور جلسه « وادی دوم (هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» در روز سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ماه ۱۴٠۴ رأس ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

بدون عشق نمی‌توان از عشق سخن گفت. دستور جلسه این هفته، وادی دوم و تأثیر آن روی من است. وادی دوم به ما می‌گوید که هیچ مخلوقی بیهوده قدم به روی این کره خاکی نگذاشته است؛ حتی اگر خود آن مخلوق، به هیچ فکر کند یعنی فکر کند که من خودم شخص بیهوده‌ای هستم. آقای مهندس وقتی در سی‌دی این مطلب را می‌گفتند و من برای اولین بار گوش می‌کردم، دیدم چقدر به من توان داد که کنگره ۶۰ جایی است که واقعاً کسی که مصرف‌کننده است می‌آید، درمان می‌شود درمانی که بازگشت نداشته باشد.

من مسافری داشتم مثل همه شما عزیزان که در خانه بود و مصرف می‌کرد البته مصرفش به صورت پنهانی بود؛ ولی کلی نا‌امیدی در وجود این مرد بود و اصلاً جرقه‌ای از امید به آینده در وجودش نبود یعنی همه حرکات و همه حرف‌ها و رفتارش بوی ناامیدی می‌داد و اصلاً امیدی به سال بعد نداشت در عین حال وزنش بالا بود، مصرفش بالا بود و من نمی‌دانستم که مصرف مواد دارد. بعد از این‌که به کنگره آمدم نمی‌دانستم که پنج گرم یا شش گرم شیره‌ای که می‌خورد خیلی زیاد است و درکی نداشتم که این مقدار را اگر من مصرف کنم می‌میرم.

این را نمی‌توانستم درک کنم و این به علت آگاهی پایینی بود که داشتم؛ ولی خدا را شکر که اذن ورودم به کنگره صادر شد و این آگاهی‌ها را پیدا کردم. من و مسافرم با گوش دادن به سی‌دی‌هایی که آقای مهندس در وادی‌ها و سی سی‌دی و چهل سی‌دی و سی‌دی‌های هفتگی بیان می‌کنند هر کدام برای من حکم یک کلید را داشت و روشنگر راه بود. وادی دوم خیلی به من امید داد که در اوج مشکلات، سختی‌ها و گرفتاری‌ها و هر‌گونه مشکلی که داشته باشم، بتوانم روی پای خودم بایستم و به درستی بتوانم راهم را تشخیص دهم و به مقصد و هدفی که انتخاب کرده‌ام برسم. 

در کنگره توانستم نیاز را از خواست تشخیص دهم. هدف و بهانه؛ این دو مقوله برای من از هم جدا شدند. برای هدف‌های زندگی خود نقطه‌گذاری کردم و توانستم قدم به قدم با آموزش‌هایی که گرفتم و عملی کردن در زندگیم به سر منزل مقصود برسم. خدا را شکر مسافر تغذیه سالم هستم و توانستم به راحتی چهل کیلو کاهش وزن داشته باشم و در طی بیست ماه به این وزن و تعادل و سلامتی که خداوند به لطف کنگره شامل حال من کرده است، بدون هیچ عارضه‌ای به راحتی برسم.

خدا را شکر مسافرم توانسته هفتاد کیلو کاهش وزن داشته باشد و همه این‌ها به لطف آقای مهندس و خانواده محترمشان و آموزش‌هایی است که در کنگره جاری است؛ اگر من بی‌تفاوت از کنار این آموزش‌ها می‌گذشتم و فقط دریافت داشتم؛ ولی در زندگی خود عملی نمی‌کردم به نتیجه‌ نمی‌رسیدم. این کلیدهایی که به من داده شد، شاخک‌های من را تیز کرد و به آن نقطه بیداری که آقای مهندس بارها و بارها فرموده‌اند، هوشیارم کرد. رسیدم و توانستم به زندگی خود حال و روز خوبی دهم و به حال خوش برسم. توانستم نسبت به خودم، خانواده‌ام و جامعه‌ام دیدگاه دیگری داشته باشم.

خدا را شکر می‌کنم که به شعبه شما آمده‌ام؛ شعبه شما واقعاً قشنگ و زیبا است و در بین شما دوستان اصلاً احساس غربت ندارم و خیلی خوش‌حالم که چهره تک‌تک شما را می‌بینم. درست است که بعضی‌ها را برای اولین بار است که می‌بینم و چهره یک سری‌ها برایم آشنا است؛ ولی واقعاً لذت می‌برم که در کنگره ۶۰ شعبه‌ای اصلاً نداریم که وقتی می‌آییم، در آن احساس غربت داشته باشیم؛ آنقدر که عشق و محبت در این‌جا زیاد است. من که آمده‌ام؛ باید از این امکانات و موهبت الهی که به واسطه کنگره به من داده شده است؛ تشکر و قدردانی کنم.واقعاً لژیون سردار لژیونی است که من در آن لذت می‌برم؛ چون در کنار انسان‌هایی هستم که از این ساختار قدردانی کردند. 

قدردانی از ساختار و سیستم، قدردانی از خداوند است. به نوعی از این چیزهایی که به ما داده شده است قدردانی می‌کنیم و با این کار، کمک می کنیم که سطح انرژیمان بالاتر برود. با کوچکترین حرکتی که انجام می‌دهم، در وهله اول حال خودم خوب می‌شود؛ وقتی که به این حال خوش می‌رسم، ساختار می‌تواند قوی‌تر عمل کند. خدا را شکر که آقای مهندس می‌خواهد علمش را جهانی کند؛ دانشگاه در راه است، گلریزان یک موهبتی است؛ چرا؟ چون من می‌توانم یک سهم کوچکی داشته باشم در این عرصه پهناوری که دریای علم زیادی در کنگره ۶۰ است و آورده داشته باشم که بتوانم تقویت کنم؛ فرصتی است که من خودی نشان دهم حالا اگر توانستم به اندازه توان خودم این کار را انجام دهم. 

ببینید بازی بخشش اصلاً به اعداد نیست به توان است؛ وقتی من با تمام توانم به کنگره کمک کنم در قبالش آن چیزهایی که دریافت داشتم باز هم دریافتی من پله به پله افزایش پیدا می‌کند و هرچقدر که من بیش‌تر بتوانم روی توان و نقطه تحمل خودم کار کنم؛ حتی در مقابل این سبد قانون یازدهم، بی تفاوت نگذرم؛ مطمئن باشیم که آن روز برگشتی بیش‌تری داریم. مثلاً من سبد گلریزان را دادم به بچه‌های خودم که خودشان بیایند کمک کنند و در سبد بیندازند؛ آن‌قدر این بچه‌ها حس و حال خوبی پیدا کرده بودند و از این کار خوششان آمده بود که حتی می‌گفتند؛ سهمیه روزانه مثلاً مهد من را بگذاریم برای گلریزان یا برای سبد، مامان ما رو ببر شعبه که فقط ‌از سبد حمایت کنیم. با این که این‌ها کوچک بودند؛ ولی آن حال خوش به آن‌ها دست داده بود و دوست داشتند و واقعاً مشتاق شده بودند. 

حالا منی که می‌آیم این‌جا استفاده می‌کنم، به تعادل می‌رسم، به حال خوب می‌رسم، آن بینش و نگرش هم در زندگیم تغییر کرده است و خدا را شکر اصلاً غیبت، قیاس و قضاوت و این چیزها را کنار گذاشتم؛ خب این‌ها همه اعمال ضد ارزشی بوده است که قبل از کنگره می‌توانستم انجام بدهم؛ ولی با بالا بردن آگاهی و تمرین و تکراری که در آموزش‌هایی که در سی‌دی‌ها توسط استاد امین عزیز و توسط جناب مهندس انجام شد، توانستم از این ضد‌ ارزش‌ها دوری کنم. این‌ها موهبتی است که شامل حال من شد خب چه بهتر است که من بتوانم در تقویت این سیستم، سهمی داشته باشم. لژیون سردار یک فرصتی است که من بتوانم این کار را انجام دهم و خدا را شکر می‌کنم که اذن ورودم صادر شده و توانستم از این آموزش‌ها بهرمند شوم. ممنون از این‌که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم) و همسفر ناهید رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون دوازدهم)

عکاس: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)

تهیه و تنظیم: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم) دبیر سایت

همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .