English Version
This Site Is Available In English

قدرت مطلق ما را حمایت می‌کند

قدرت مطلق ما را حمایت می‌کند

جلسه ششم از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی رازی به استادی راهنما همسفر شیرین، نگهبانی همسفر طاهره و دبیری همسفر سکینه با دستور جلسه «وادی دوم(هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن بر روی من» روز سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا خدا را شاکرم به خاطر این که به من اجازه داده شد تا خدمت کنم. از ایجنت، نگهبان و راهنما همسفر بتول سپاسگزارم که این بستر را برای من محیا کردند که در کنار شما آموزش بگیرم. امروز قرار است در مورد وادی دوم صحبت بکنیم و این تکرار جلسات همیشه برای من شیرین بود. در ابتدا وقتی دستور جلسات تکرار می‌شد در آن سال‌های اول من خیلی کلافه می‌شدم و می‌گفتم خوب ما همیشه داریم این وادی‌ها را کار می‌کنیم، همیشه داریم این‌ها را می‌خوانیم اما الان که سالها از آن تاریخ می‌گذرد، می‌بینم این تکرارها چقدر کمک می‌کند و هر دفعه که وادی‌ها را می‌خوانم یک مفهوم جدیدی بر‌داشت می‌کنم. وقتی به دستور جلسات نگاه می‌کنم و دستور جلساتی که مربوط به وادی‌ها بود و آقای مهندس گفته بودند: وادی دوم و تأثیر آن روی من و یا وادی چهارم و تأثیر آن روی من، دلیل این است که می‌خواهد تأثیر وادی‌ها را روی خودم بگویم. در ابتدا می‌خواهم یک مقداری از وادی را بگویم برای کسانی که شاید تازه آمدند و اصلاً وادی دوم را نمی‌شناسند. در وادی دوم می‌گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد یا هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این وادی در این سال‌ها معنایش برای من خیلی تغییر کرد‌ زمانی که در سفر اول بودم یک معنی‌ داشت و وقتی که وارد سفر دوم شدم یک معنی دیگری به من می‌داد. اما در کل چیزی که از متن وادی همیشه دریافت می‌کردم  یک امیدی بود که می‌گفت اگر قرار باشد اتفاقی بیافتد باید از درون تو این اتفاق بیافتد و نیاز نیست چیزی را از بیرون جستجو بکنم، مطالب در درون تو هستند و فقط باید تو آن را پیدا بکنی، این که تو در چه جایگاهی قرار داشته باشی این با حرکت شما است که آغاز می‌شود.

اگر از تجربیات خودم در مورد وادی بگویم یک زمانی احساس می‌کردم که به واسطه مسافرم در تاریکی هستم وقتی که تاریکی اعتیاد تمام شد تازه چشمان من باز شدند و توانستم تاریکی‌هایی را که خودم در آن بودم ببینم و آنجا بود که من شروع کردم به حرکت کردن و تلاش خیلی زیاد برای خارج شدن از تاریکی. در وادی می‌گوید، که انسان تاریکی را تجربه می‌کند تا بتواند به عظمت روشنایی برسد و اگر از گذرگاه‌های سخت عبور بکند انسانی کار آزموده و دانا می‌شود. من می‌خواستم زمان را حذف بکنم، زمانی که در تاریکی بودم دقیقاً یادم هست یک تاریکی که تجربه کردم به خودم می‌گفتم تا یک هفته‌ دیگر این تاریکی دیگر نباید در من وجود داشته باشد، یعنی فکر می‌کردم، تمام چیزهایی را که می‌خوانم و یاد می‌گیرم می‌توانم به سرعت از تاریکی خارج بشوم، اما این طوری نبود. من خیلی تلاش کردم برای خروج از تاریکی و کاری که انجام دادم و به من کمک کرد، جواب آن در وادی دوم بود و این بود که می‌گفت اگر قرار است که از تاریکی خارج بشوی و از آن گذر‌گاه‌های سخت عبور بکنی چه برای من که تاریکی‌های مختلفی وجود دارد و چه برای مسافری که در سفر اول است و یا برای همسفری که کنار مسافر است فکر کند می‌تواند در تنهایی و در تاریکی سفر بکند، این بود که بدون این که نتیجه‌ای ببینید شروع بکند به تلاش کردن و به نظر من سخت‌ترین قسمت ماجرا همین جا بود، چون انسان کلأ دوست دارد دست آورد تلاشش را سریع ببیند. مثلاً می‌گوید، من یک سال است می‌آیم، سی‌دی می‌نویسم، حرف راهنمایم را گوش می‌دهم، خدمت می‌کنم پس چرا چیزی دیده نمی‌شود؟

آن تجربه‌ای که من داشتم به من نشان داد که اگر بدون دیدن آن دست آورد در تاریکی تلاش بکنم و کلیدی که در وادی دوم به من داده دوری از ضد ارزش‌ها که کامل آن در وادی پنجم است. پله‌های وادی پنجم خیلی کمک‌کننده است در تغییر حس انسان. دوری از ضد‌ارزش‌ها و به سمت ارزش‌ها بروم و در صراط مستقیم باشم. این‌ها را من رعایت می‌کردم اما می‌خواستم سریع نتیجه‌اش را ببینم. تجربه‌ من از این وادی این است که  باید با صبوری همه‌ این‌ها را در جای خودش انجام بدهم. بعد در متن وادی می‌گویید، اگر همه این کارها را انجام دادید آن جا یک قدرت مطلقی وجود دارد که شما را حمایت می‌کند زمانی آن راز و نیاز جواب می‌دهد که من در مسیر ارزش‌ها قدم بردارم. این تجربه من بود و وقتی که توانستم از ضد‌ارزش‌ها فاصله بگیرم و به سمت ارزش‌ها حرکت کنم. واقعاً آن‌جا که هیچ دست آوردی نمی‌بینیم مثلاً لباس‌هایتان را می‌پوشید و می‌آیید به کنگره و سی‌دی هم می‌نویسید ولی اوضاع خانه همان طوری است که قبلاً بوده این‌جا هیچ دست آوردی نیست یا اگر هم است و من نمی‌بینم آن‌جا باید به تلاش خود ادامه بدهیم، بعد یک لحظه انگار که آن نوری که در متن وادی به آن اشاره شده می‌تابد و همه چیز را روشن می‌کند و آن می‌شود پاداش آن صبری که من در آن دوره انجام داده‌ام و حرکت کردم.

مرزبان کشیک: همسفر اعظم
تایپ: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر ماهرخ (لژیون اول)
عکاس: همسفر النا
ویراستاری: همسفر مینا رهجو راهنما همسفر بتول (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .