جلسه سیزدهم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی خمین با استادی همسفر فاطمه و نگهبانی همسفر زری و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی دوم وتاثیر آن روی من» در روز یکشنبه ۷ اردیبهشت ماه ۱۴٠۴ راس ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان لژیون سردار همسفر زری تشکر ویژه دارم، همینطور تشکر میکنم از ایجنت محترم به خاطر اینکه استادی و مسئولیت لژیون را به من واگذار کردند تا خدمت کنم.
تبریک عرض میکنم رهایی جونز همسفر زیبا را انشاالله موفق باشند. دستور جلسه این ماه: «وادی دوم و تاثیر آن روی من است.»
وادی دوم به من میگوید: «هیچ موجودی بیهوده قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم». ما در وادی اول یاد گرفتیم که با تفکر ساختارها آغاز میشود، یعنی اگر من بخواهم کاری را انجام بدهم باید قبل از آن تفکر کنم و بعد کار را انجام بدهم. تفکر است که رفتار من را میسازد و تفکر یک حرکت درونی است. در وادی میگوید اگر فکر من مثبت باشد رفتار من درست است، به دنبال آن حال خوب هم نصیب من میشود، اما اگر فکر من منفی باشد رفتار نادرستی دارم و در ادامه حال خوبی نصیب من نمیشود.
وادی دوم میگوید: به دنبال آن فکر بد من و رفتارهای بد، حال بدی نصیب من میشود که در ادامه ناامیدی و پوچی به سراغ من میآید، اینجاست که من اعتماد به نفس خود را از دست میدهم. خود من قبل از ورود به کنگره به خاطر افکار نادرست و مشکلاتی که داشتم بسیار ناامید بودم و میگفتم خداوند برای چه ما انسانها را خلق کرده است. خیلی ناامید بودم و اعتماد به نفس خود را از دست داده بودم، اما زمانی که در این وادی از هیچ صحبت میکند و میگوید هیچ موجودی؛ اینجا تکلیف را برای من انسان مشخص میکند.
وقتی از هیچ صحبت میکند و میگوید هیچ موجودی، چه برسد به من انسان، خداوند زمانی که انسان را خلق کرد فرمود: «فتبارک الله احسن الخالقین». خداوند انسان را اشرف مخلوقات خود قرار داد و خودش را به خاطر چنین خلقی که آفرید احسنت گفت.
من این وادی را ربط میدهم به سیدی حلقههای آفرینش آنجا که میگوید: از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود. آقای مهندس میفرمایند: ما برای زندگی کردن و خدمت کردن آمدهایم. هدف حیات است؛ حیات مانند یک کارخانه میماند که انسانها و همه موجودات کارکنان آن کارخانه هستند. ما برای درست زندگی کردن و برای اینکه از زندگی خود لذت ببریم باید اصول و قوانین را به خوبی یاد بگیریم. خدا را شکر ما در کنگره آموزشهای بسیار خوبی دیدهایم.
در وادی میگوید: با حرکت به سمت ضدارزشها من یک رفتار نادرست دارم و از صراط مستقیم دور میشوم، این باعث میشود که حس ناامیدی و پوچی در من به وجود بیاید. ما میدانیم که بزرگترین سلاح شیطان برای انسان، همان ناامیدی است که در افکار و اندیشه انسان رخنه میکند و او را به سمت ناامیدی میکشاند و یک انسان ناامید حتی برای از بین بردن خود اقدام میکند.
در ادامه، وادی درباره امید با ما صحبت میکند. اینجا جا دارد که من تبریک بگویم خدمت آقای مهندس و تک تک اعضای کنگره ۶۰ به خاطر افتتاح شعبه جدید و تشکر میکنم از تمام عزیزانی که خدمت کردند، کمک کردند و حضور داشتند چه از نظر مالی و چه از نظر جانی. همه کمکهای ما بود که امروز باعث شد ما یک سقف بالای سر خود داشته باشیم.
این وادی مصداق خود ما نیز میتواند باشد زمانی که ما در اوج ناامیدی بودیم وارد کنگره شدیم و با کمک همدیگر یک مکانی را ساختیم و این مکان الان یک روزنه نوری شده است برای کسانی که مثل همه ما زمانی که از همه جا بریده بودیم و راه به جایی نداشتیم، آنها این امید را دارند که یک جا وجود دارد تا روشنی و امید را به زندگی آنها برگرداند.
من داشتم سایت را مطالعه میکردم دیدم ما یک دستور جلسه داریم به عنوان تعهد و قول و قرار وفای به عهد. آقای مهندس میفرماید: اگر ما یک قول و قراری بستیم و یا یک تعهد داشتیم باید بر تعهد خود پایبند باشیم و آن را پرداخت کنیم هر طور که میتوانیم چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ خدمتی.
ما به واسطه آن حال خوشی که دریافت کردهایم چه مسافر و چه همسفر، تعهداتی بر عهده داریم. ما متعهد شدیم به انجام بعضی از کارها؛ مثلاً مسافر متعهد میشود که سر ساعت مشخص مقدار معین دارو را مصرف کند. من همسفر متعهد میشوم به راهنما و آموزشهای کنگره. یکی دیگر از تعهداتی که بر عهده من همسفر وجود دارد عضویت در لژیون سردار است.
زمانی که من به کنگره آمدم تعداد زیادی از افراد دست به دست هم دادند تا من به رهایی و حال خوش برسم از ایجنت، مرزبان، راهنماها، همه و همه حتی آن صندلی که من روی آن نشستم و آموزش گرفتم، من به همه آنها تعهد دارم و باید تعهد خود را پرداخت کنم. زمانی تا پایان سال مالی کنگره باقی نمانده است، امیدوارم که بتوانیم تعهدات خود را پرداخت کنیم.
کنگره آموزشهای بسیار زیادی به ما داده است؛ من در کنگره بخشیدن را یاد گرفتم حتی بچههای ما این عمل را یاد گرفتهاند. ما بیرون از کنگره دیدهایم که افراد وضعیت مالی بسیار خوبی دارند اما نمیتوانند از مالی که دارند ببخشند. امیدوارم من و تمام کسانی که تعهد داریم بتوانیم آن را پرداخت کنیم و برکت وارد زندگی ما بشود.
تایپیست: همسفر زیبا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر مهتاب (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی خمین
- تعداد بازدید از این مطلب :
214