هشتمین جلسه از دوره شصتوسوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شادآباد با استادی همسفر زهرا، نگهبانی همسفر صغری و دبیری همسفر اقدس با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه ۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که در مقابل همه شما هستم و روی تکتک شما را میبینم. در ابتدا روز دختر را به دختران شعبه تبریک میگویم. زمانیکه قرار شد استاد جلسه باشم، خیلی استرس گرفتم ولی الان خوشحالم که در این جایگاه هستم. دستور جلسه وادی دوم و تاثیر آن روی من است که میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
زمانیکه همسفر مریم این مسئولیت و این خدمت را به من سپردند، ابتدا میخواستم شانه خالی کنم ولی با خود فکر کردم که حتما یک آموزشی میتواند برای من داشته باشد و دیدم من سالهای سال با این کلمه بیهودگی، کاملا بیهوده زندگی کردم؛ کار میکردم، زنده بودم، نفس میکشیدم و به اطرافیانم خدمت میکردم ولی دچار بیهودگی بودم؛ قدر خودم و سلامتی که داشتم را نمیدانستم و فقط زندگی میکردم زیرا ناامید بودم و ناامیدی یکی از اضلاع مثلث جهالت است و من نیز جاهل و نادان بودم و به خودم و دیگران ضربه میزدم.
وادی دوم، وادی امید است؛ این وادی برای کسانی است که فکر میکنند مشکلاتشان همیشه با آنها همراه است ولی وادی دوم به ما پیام میدهد که مشکلات را میتوان حل کرد، بهشرط آن که فکر کنیم. در وادی اول چگونه فکر کردن و به چه چیزهایی فکر نکردن را آموختیم اما در وادی دوم امیدوار شدیم که با آموزش گرفتن، قدم برداشتن و عمل کردن به آموزشها ذرهذره مشکلات ما حل خواهد شد؛ البته عمل کردن به اینها کار سختی است و گذشت از یکسری عادتهایی که از قبل داشتیم خیلی برای ما مشکل است ولی حل خواهد شد.
آقای مهندس میفرمایند: یک جنگ نرم در درون خودمان است که باید با خودمان کنار بیایم و آنها را حل کنیم. ناامیدی حس بدی است و من با این حس زندگی کردم و این تخریبهای خیلی زیادی دارد؛ تخریبهایی که به خودمان و اطرافیانمان وارد میکنیم؛ برای مثال من به مسافرم، خانوادم و از همه مهمتر به خودم تخریب وارد کردم و اصلا نفهمیدم زندگی چطور گذشت؛ زندگی من پخت، شستوشو و خوردن بود، در آن زمان بهظاهر زندگی میکردم ولی ما باید بدانیم که در هر خلقتی، هر کدام از ما یک مسئولیتی داریم.
در سیدی مسئولیت گفته شده که کل خلقت خودش مسئولیت است و ما وظیفه داریم درست تلاش کنیم، آموزش بگیریم، تفکر کنیم، عمل درست و زندگی درستی داشته باشیم؛ حتی وجود جانداران و هر چیز دیگری جای خودش را برای هستی دارد. عبد یعنی چه؟ عبد یعنی خدمت کردن؛ ما باید خدمتگزار باشیم و به هستی نگاه کنیم که به دیگران خدمت میکند و ما نیز باید خدمتگزار دیگران باشیم.
انسان با تمام مخلوقات دیگر تفاوت دارد زیرا اختیار دارد؛ اختیار دارد که راه ارزشها را برود یا راه غیرارزشی را پیشه کند. من باید به خودم نگاه کنم که وقتی بهعنوان رهجو به کنگره آمدهام، وظیفه من چیست؟ آموزش گرفتن، عمل کردن به آنها و انتقال آن به دیگران است. در پایان میگویم که همه ما خدایی داریم و یک نیروی برتری وجود دارد که از ما مواظبت میکند و من خداوند را بهخاطر کنگره، آموزشها و وجود خدمتگزاران کنگره۶۰ شکر میکنم.
اهدای تقدیرنامه اعضای لژیون سردار

تقدیر از نگهبان سایت همسفر فاطمه و معرفی همسفر مبینا برای دوره جدید نگهبانی سایت


تایپ: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون شانزدهم)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر رضا
عکاس: همسفر دیبا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم)
لژیون خدمتگزار: لژیون سوم
ویراستاری و ثبت: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون پانزدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
223