English Version
This Site Is Available In English

از جرقه کوچک می‌توان به روشنایی وسیع رسید

از جرقه کوچک می‌توان به روشنایی وسیع رسید

نهمین جلسه از دوره سی و نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰؛ نمایندگی صائب تبریزی با استادی مسافر عباس، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر ابوذر با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» روز سه شنبه ۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزارشد.

 سخنان استاد:

از نگهبان جلسه سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه باشم، خدمت کنم و آموزش ببینم. 

دستور جلسه این هفته درباره وادی دوم است. در وادی اول آموختیم که هر ساختاری با تفکر آغاز می‌شود؛ پیش از انجام هر کاری باید بیندیشیم که به چه مسائلی باید فکر کنیم و از چه اندیشه‌هایی باید پرهیز نماییم. تفکر مثبت، اقدامات مثبت را به همراه دارد، در حالی که تفکر منفی انسان را به سمت نابودی می‌کشاند. 

هنگامی که یک سفر اولی وادی اول را پشت سر می‌گذارد و چند ماه از سفر او سپری می‌شود، حس‌هایش دستخوش تغییر می‌گردد. شروع می‌کند به اندیشیدن درباره تخریب‌هایی که در زندگی خود و خانواده‌اش ایجاد کرده است و این‌که چه مسیر طولانی‌ای در پیش دارد تا بتواند جبران کند. این افکار ممکن است او را به احساس ناامیدی و پوچی دچار کند، به‌گونه‌ای که تصور نماید همه‌چیز به پایان رسیده و دیگر قادر به ادامه زندگی نیست. 
وادی دوم به این مسئله اشاره دارد که این‌گونه اندیشه‌ها، صرفاً یک توجیه برای فرو رفتن بیشتر در تاریکی هستند. ما گاه خود را توجیه می‌کنیم، زیرا از تغییر هراس داریم. حرکت در مسیر ارزش‌ها با چالش‌های فراوان همراه است و از روی ترس، گاه از مبارزه با مشکلات سر باز می‌زنیم، خود را متقاعد می‌کنیم که دیگر فرصتی برای تغییر نداریم و همه‌چیز را از دست داده‌ایم. اما این دقیقاً همان چیزی است که نیروی منفی می‌خواهد؛ او انسان را با همین افکار در حصار خویش گرفتار می‌کند.  در این وادی می‌آموزیم که انسان، موجودی بس نیرومند است. خداوند در وجود او نیروهای عظیمی به ودیعه گذاشته که هیچ نیروی منفی قادر به شکست آن نیست، مگر این‌که خود انسان، با نیروی درونی خویش راه را برای شکست هموار سازد.  این وادی به ما می‌گوید هیچ مخلوقی بیهوده پا به عرصه هستی نمی‌گذارد و هیچ‌یک از ما بی‌ارزش نیستیم، حتی اگر چنین تصور کنیم. کوچک‌ترین موجودات خلقت، هر یک نقشی مهم در چرخه حیات دارند، چه رسد به انسان که اشرف مخلوقات است؛ و اگر غیر از این بیندیشیم، حاصل تفکری اشتباه است.  استاد امین در جزوه جهان‌بینی، اضلاع مثلث جهالت را چنین تبیین می‌کنند که نیروهای بازدارنده، از سه ابزار قدرتمند برای تسلط بر انسان بهره می‌برند: منیّت، ترس و ناامیدی. در این میان، ناامیدی، خطرناک‌ترین سلاح نیروی منفی است. وقتی انسان دچار یأس می‌شود، گویی درون چاه تاریکی قرار گرفته که راه خروج از آن را نمی‌یابد؛ این تصویر در صور آشکار ملموس است، اما در صور پنهان، گویی انسان درون چاهی است که دیوارهای آن نامرئی‌اند.  من خود، تجربه‌ی این چاه را از سر گذرانده‌ام. سیزده سال گرفتار اعتیاد به هروئین و شیشه بودم، در چرخه‌ای تکراری از مصرف، که از صبح تا شب تمام زندگی مرا دربر می‌گرفت. امیدی نداشتم، روز به روز بیشتر در تاریکی فرو می‌رفتم، تا جایی که تسلیم شده و انتظار مرگ را می‌کشیدم. هیچ‌چیز برایم معنایی نداشت؛ کاملاً در اختیار ناامیدی قرار گرفته بودم. 
اما نقطه‌ای روشن در زندگی، می‌تواند همه‌چیز را دگرگون کند. اگر حتی ذره‌ای نور بتابد، باید آن را قدر دانست، زیرا از همان جرقه‌ی کوچک می‌توان به روشنایی گسترده رسید. همچون دانه‌ای که می‌تواند خروارها گندم را به بار آورد. اگر یک نفر موفق به درمان اعتیاد شده باشد، این امیدی است که نشان می‌دهد همه‌ی ما می‌توانیم. 


در سال ۱۹۱۹ هیچ‌کس تصور نمی‌کرد فتح قله اورست ممکن باشد؛ اما وقتی فردی موفق به این کار شد، در کمتر از یک سال، بیست‌وسه نفر دیگر نیز توانستند آن را انجام دهند. این یعنی اگر انسان امید داشته باشد، قادر به انجام کارهای بزرگ است. 
چند سال پیش، برای من شب و روز تفاوتی نداشت، اما اکنون هر روز صبح با شنیدن آواز پرندگان، انرژی می‌گیرم؛ لحظه‌هایی که بیست سال از آن‌ها محروم بودم. پیش‌تر از هیچ‌چیز لذت نمی‌بردم، تفریح و ورزش برایم مفهومی نداشت، حس‌هایم بسته بودند. در زندگی، باید از افراد منفی‌باف دوری کنیم؛ زیرا این افراد، ناامیدی را به ما القا می‌کنند. همیشه باید نیمه‌ی پر لیوان را ببینیم. اکنون ما اینجا هستیم، اما بسیاری از هم‌دردانمان در زندان‌ها، سال‌ها در حسرت این جایگاه‌اند. باید قدردان داشته‌های خود باشیم و از زندگی حداکثر بهره را ببریم.

تایپ متن: مسافر سالار

خدمتگزار سایت: مسافر هادی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .