چهاردهمین جلسه از دوره سوم لژیون سردار همسفران نمایندگی شهباز با استادی همسفر مهسا و نگهبانی همسفر صبا و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه (وادی دوم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تاثیر آن روی من روز یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ آغاز به کار نمود.

خلاص سخنان استاد:
تشکر میکنم از خانم صبا که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا امروز در خدمت شما باشم. در مورد دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من، فکر میکردم که چه شده که این هفته برای مصاحبه در شعبه امیر و دستور جلسه استاد، سردار انتخاب میشوم. هیچ اتفاقی بیفایده و بیمعنا نیست. گفتیم خدایا، به خاطر چه چیزی این دستور جلسه برای ما آمده است؟ الان که به وادی دوم میپردازم، متوجه میشوم که هیچ انسانی به دلیل بیهودگی پا به این حیات نمیگذارد و این چه تأثیری روی من داشته است. هر انسانی حتی اگر بیارزش هم باشد، الکی پا به این جهان نگذاشته است. آقای مهندس میگوید که ما آفریده شدهایم تا بیاییم اینجا آموزش بگیریم و حالمان خوب شود. این دستور جلسه میتواند به ما کمک کند که حتی اگر در عمق تاریکی باشیم، ناامید نباشیم. این وادی به ما امید میدهد که همه چیز با امید میتواند سرانجام خوبی داشته باشد.
شاید ما همسفرها مشکلاتی داشته باشیم، اما بیهوده نیامدهایم. حتماً باید میآمدیم و ساخته میشدیم. من خودم از اوایل احساس پوچی میکردم و فکر میکردم هیچ ارزشی ندارم. حتی اگر تحصیلات خوبی داشته باشم یا در خانوادهای مرفه بزرگ شده باشم، یک هدفی در این جهان دارم. حالا که با مسافری ازدواج کردهام و به عنوان همسفر در اینجا آموزش میگیرم، متوجه میشوم که واقعاً باید میآمدم. شاید مسئولیت من این بوده که همسفر شوم و اینجا آموزش بگیرم.
در ابتدا فکر میکردم که چون مسافرم درمان شده، دیگر نیازی به کنگره ندارم. اما بعد از مدتی متوجه شدم که پدر شوهرم مصرف کننده است و مادر شوهرم خیلی زجر میکشد. وقتی به او میگفتم که بیاید کنگره، میگفت که نمیتواند و سنش بالا است. اما با وجود این، من پارسال زایمان کرده بودم و با او صحبت کردم. او خیلی گریه میکرد و میگفت که باید به کنگره بیاید. گفتم که نگران نباش، من خودم تو را میبرم. بعد از چند جلسه، او به کنگره آمد و درمان شد. خدا را شکر که حالا چند ماه است که درمان شده و متوجه شدم که این وادی واقعاً برای من بوده و مسئولیتی داشتم که شوهرم را از این راه درمان کنم.
این امید را به همسفرها میدهم که اینجا جایی است که میتوانیم مشکلات کوچکی از زندگی را با توجه به این وادی حل کنیم. امیدوارم که هیچ وقت ناامید نباشیم. این وادی واقعاً به ما امید میدهد و مطمئن باشید که اگر چیزی در زندگیمان اتفاق میافتد، بیدلیل نیست و حتماً حکمت و مصلحتی در آن وجود دارد. از صحبتهای شما استفاده کردم و امیدوارم که همیشه بتوانم بهترین عمل کرد را در برابر مشکلات داشته باشم.


عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)
تایپیست: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون اول)
ویراستار و ارسال کننده: همسفر سمیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهباز
- تعداد بازدید از این مطلب :
105