جلسه هفتم از دوره چهلودوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره60 همسفران نمایندگی ستارخان به استادی همسفر نسرین، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر رقیه با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه 9 اردیبهشتماه 1404 ساعت 16:00 آغاز بهکار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بابت اذن خدمت در این جایگاه شاکرم. از نگهبان، دبیر، همسفر اکرم و همسفر لیلا بهخاطر اجازه خدمت سپاسگزارم. وادی دوم «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم». من به کنگره آمدهام تا چهارده وادی را آموزش ببینم و راه درست زندگی کردن را یاد بگیرم. وادی اول تفکر بود که به من میگوید هر کاری میخواهی انجام بدهی؛ باید اول تفکر کنی و اولین تفکر میتواند این باشد که من بیهوده به این دنیا نیامدهام، من نسخه منحصر به فردی از قدرت و توانایی هستم که خداوند به من داده و اگر در این مسیر به موجودی فکر کنم که بیهوده است؛ قطعا ریشه در ناآگاهی و ناامیدی من دارد؛ چونکه یک انسان وقتی ناامید باشد میتواند به پوچی فکر کند و کفر بگوید.
در تیتر وادی میخوانیم که هیچ موجودی بیهوده آفریده نشده است. منظور از هیچ موجودی، جنسیت خاص یا موجود خاصی نیست. تمامی موجودات برای انجام مسئولیتی در این جهان قرار گرفتهاند و این انجام مسئولیت است که به ما امید به زندگی کردن و انگیزه برای ادامه آن میدهد. آقای اشکذری فرمودند: به نظر من وقتی یک همسفر میخواسته پا به جهان بگذارد، اولین سوالی که از او پرسیدهاند این بوده که برای چه میخواهی به زمین بروی؟ احتمالاً او گفته میخواهم بروم همسفر بودن را تجربه کنم. اینکه من نسرین پذیرفتهام این مسئولیت را قبول کنم و همسفر باشم خیلی باارزش است و اگر درست آن را اجرا کنم و آموزش ببینم میتوانم در این سفر با مسئولیتی که پذیرفتم، خودم و مسافرم را به رهایی برسانم.
اگر بخواهم از تجربه خودم در رابطه با وادی دوم بگویم: زمانیکه من وارد کنگره شدم بسیار ناامید و معتقد بودم که این راه هم مثل همه راهها که رفتیم آخرش به بنبست میخورد و همیشه کفر میگفتم که خدا منظورش از آفریدن مسافر من چه بوده؟ حتماً او را برای عذاب من او را فرستاده؛ اما با توجه به آموزشهایی که دریافت کردم متوجه شدم که آمده هم خودش را از اعتیاد به رهایی برساند هم من را نجات بدهد. همین که توانستم همسفر یک مسافر بدحال و در ادامه شاهد رهایی شیرین آن باشم و خودم هم توانستم از دام نیکوتین به راهنمایی همسفر اکرم بزرگوار رهایی پیدا کنم، همه اینها به من یادآوری میکند که نسرین تو بیهوده به این جهان خاکی نیامدهای؛ بلکه تو آمدهای که بهواسطه راهنماها گرههای زندگیات را باز کنی و یک ورژن بهتر و ایدهآلتر از خودت بسازی و معتقد هستم که نه تنها هیچ موجودی بیهوده به این جهان خاکی نیامده؛ بلکه هیچ اتفاقی از سهل تا سخت بیهوده سر راه ما قرار نمیگیرد. تمام اتفاقات و سرنوشتهای ما در یک نظم خاصی ایجاد شده تا به من همسفر یاد بدهد که ارزشمند هستم و پوچ و بیهوده نیستم و تنها چیزی که یاد گرفتم این بود که باید تلاش کنم و در تلاش کردن است که میتوانم به نتیجه درست برسم. من و تکتک شما تکهای از پازل بزرگ جهان هستی هستیم و همین که میدانیم یک قطعه از این پازل هستیم به ما این انرژی را میدهد که بتوانیم درست زندگی کنیم و برای ادامه دادن به زندگی انگیزه داشته باشیم. از خداوند میخواهم که همیشه امید در دلهایتان زنده و زندگی به کامتان شیرین باشد.
مرحله ۳۰ سیدی: همسفر نسرین و همسفر راضیه رهجویان راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
.jpg)
اهدای لوح سردار
.jpg)
انتخابات مرزبانی
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
انتخاب مرزبانان دوره دوازدهم نمایندگی ستارخان



مرزبان کشیک: همسفر هاجر
تایپیست: راهنمای ویلیام همسفر سپیده رهجوی راهنما همسفر مونا (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر مشکناز رهجوی راهنما همسفر مونا (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
175