هیچ چیز در این دنیا بیشتر از افکار خودت، نمیتواند تو را آزار بدهد. قبل از اینکه وارد کنگره بشوم، خود را در دنیایی از افکار منفی عذاب میدادم، و هر روز و هر لحظه در افکارم هزاران بار مسافرم را بخاطر مصرف کننده بودنش محاکمه و مجازات می کردم و در کنارش خواب و خوراک و آرامش را از خودم و زندگیام گرفته بودم.
شاید به ظاهر، سعی میکردم آرامشم را حفظ کنم ولی چیزی که واقعیت داشت این بود که من به واسطه افکار پریشانم هیچ آرامشی نداشتم و این را در چهره، ظاهر و اعمالم، نه تنها خودم بلکه دیگران هم به وضوح مشاهده می کردند.
همگی میدانیم که؛ تفکر یه حرکت ذهنی و درونی است.
در وادی اول آموختیم؛ « با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود.»
حالا من آموختم ساختارها مثبت و منفی هستند. احساس میکنم قبل از ورودم به کنگره بیشتر ساختارهایی که با افکارم ایجاد میکردم در جهت منفی بوده است؛ چرا که اکثرا تصمیماتی عجولانه و از سر ناآگاهی بودند و این امر، نه تنها کمکی به من در حل کردن مسائل و گرفتاری هایم نمیکرد، گاها شاید بدلیل تصمیم اشتباهی که میگرفتم مشکلی جدید به مشکلات دیگرم افزوده میشد و آن وقت من زهرا میماندم با دنیایی از مشکلات که تمام شبانه روز در حال فکر کردن و غصه خوردن در مورد آنها بودم؛ با تفکرات اشتباهم و گرفتار کردن خودم در آنها نمیتوانستم هیچ راه حل درست و منطقی برای آنها بیابم.
و حالا امروز خداوند را شاکرم که بعد از مدتها حضور در محیط امن کنگره و آموزشهای نابش، آرامشی در زندگی و افکارم به وجود آمده است. در مسیر روشن کنگره همچنان برای رسیدن به تکامل در تلاش هستم. در این مسیر آنقدر تغییر کردهام که دیگران نیز متوجه این موضوع شدهاند؛ چرا که الان دیگر به نقطهای رسیدهام که میدانم قبل از انجام هر کاری باید تفکر کنم و به خود فرصت بدهم تا بهترین تصمیم را بگیرم، قبل از اینکه بخواهم عجولانه از ساختاری منفی پیروی کنم، بیشتر به این فکر میکنم با آرامش رهرو ساختاری مثبت باشم تا از انجام آن کار نهایت لذت را ببرم.
خدا را شکر که با حضور در بستر کنگره ۶۰، حالا دیگر افکارم در قسمت منفینگری بسیار نسبت به قبل کمرنگ شده است و تمام تلاشم را به کار میگیرم که مثبت بیاندیشم.
همانطور که زندگی برای خیلی از ما، قبل از ورود به کنگره ۶۰ بسیار سخت و طاقت فرسا بود و هر کدام به نحوی با مشکلات دست و پنجه نرم میکردیم و حتی به ظاهر لبخند میزدیم تا دیگران متوجه درد و رنج ما نشوند و گاهی فکر میکردیم بالاخره همه چیز تمام میشود و شاید حسمان این بود که دیگر دنیا به آخر رسیده و مشکلات باعث نابودی زندگی ما شده اند؛ ولی در واقع با آموزشهای کنگره متوجه شدم که مشکلات زندگی من زهرا تنها اعتیاد مسافرم نبوده که با درمان و رهایی تمام شود؛ چه بسا که مشکلات بیشتر و بزرگتر از آن سر راهم قرار بگیرند و الان دیگر این را میدانم که من باید قویتر بشوم و آموزش بگیرم و بتوانم مشکلاتم را مدیریت کنم و راه حلی برای آنها بیابم؛ پس سعی میکنم که از مسیر زندگی لذت ببرم و به مشکلات از دریچه دیگری بنگرم. یک دیدگاه میتواند این باشد که؛ مشکلات یکی پس از دیگری به سراغ من میآیند تا من زهرا را به ورژن جدید و قویتری از خودم تبدیل کنند و من این را مدیون کنگره و جناب آقای مهندس و راهنمای عزیزم خانم مریم هستم.
پس در مسیر ارزشها، حرکت میکنم و سعی میکنم با آرامش کلید حل مشکلاتم را با کمک آموزشهایی که گرفتهام پیدا کنم؛ چرا که الان دیگر میدانم خود باید حرکت کنم و از دنیای تفکر خارج شوم و به عمل آنچه را باید به انجام برسانم...
* با حرکت راه نمایان می شود *
همسفر زهرا نمایندگی دامغان
مرزبان خبری :همسفر نسیم
نویسنده: راهنمای تازه واردین همسفر زهرا
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر وحیده
نمایندگی همسفران دامغان
- تعداد بازدید از این مطلب :
49