سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر،
منظور از جهانبینی، به معنای درست زندگی کردن است و کاری کنیم که به آسایش و آرامش برسیم و چگونه از بعضی از امراض جلوگیری کنیم که این بیماری ها بر اثر افکار پریشان مریضی های متعددی به وجود می آورد.
که همان افکار و اندیشه روی ساختار جسم اثر میگذارد و به تباهی میکشاند.
مساله بعدی مساله ای است که به جهان پس از مرگ انتقال داده می شویم.
آقای مهندس فرمودند: من به جهان دیگر باور دارم و مطمئنم که انسان موجودی هست که پس از مرگ به حیات خودش ادامه میدهد.
جنت یعنی آرامش ، جنت از مفهوم جن می آید، جن یعنی پنهان که خیلی از کلمات از آن می آیند مثل جنین.
شرطی که ما در آرامش قرار میگیریم دوری از ضد ارزش هاست، یعنی: دروغ نگوییم، خیانت نکنیم، غیبت نکنیم، حرف بد نزنیم، تهمت نزنیم، تمام این قوانین عین بوم رنگ کار میکند و بر میگردد سمت خودمان که باورش کار سختی است.
باید به پدر ومادر خوبی کنیم و بد رفتاری نکنیم و به زور کسی را نخواهیم مسلمان کنیم ، جواب بدی را با خوبی بدهیم، خوش بیان باشیم حتی با بی ادبان.
در اصل گذشته ها دو بخش هستند یا گذشته های دور یا گذشته های نزدیک ،اگر به گذشته های نزدیک بحث کنیم.
از این مرحله شروع میکنیم به بیداری و به عقب و گذشته نگاه میکنیم که چه اشتباهاتی کردیم و خطاهایی کردیم و چگونه باید جبران کنیم.
پس انسان تا زمانی که یک سری سختی ها را متحول نشود به هیچ نمیرسد که انسان خیلی چیزها را در سختی ها یاد میگیرد.
پس، در پرتو آن سختی ها می توان راه و چاه را پیدا کنیم ، اگر سرگذشت یک طلا را نگاه کنیم می دانیم که از چه گذرگاههای سختی عبور کرده و چه فشارهای سختی بهش وارد گشته که تبدیل به سنگ طلا و گردنبند و یا غیره شده است و به یک زر گرانبها تبدیل شده است.
مثل خود آقای مهندس که کلید راز درمان اعتیاد را بر اثر فشارها و سختی ها پیدا کردن و نشان گر آن برای دیگران شدند که می شود همان چراغ نور و روشنایی.
زمان برای ما خیلی با ارزش است و باید آن را در نظر گرفت و با تکرار ها خیلی چیزها برای انسان مفهوم میشود و جا می افتد و با تکرار ملکه ذهن می شود که ما دیگر اشتباهات گذشته را انجام ندهیم.
ما حلقه های متعددی داریم یکی از آن حلقه ها حلقه کودکی است که از سن تولد شروع می شود و نوزاد شکل میگیرد و شروع به حرف زدن و راه رفتن می کند که در سن کودکی هرکس خیلی چیزها را یاد میگیرد.
حلقه بعدی حلقه نوجوانی است که وارد جوانی میشود و توام با نادانی و جهل و غرور و کله شقی و هیجانات زیاد است.
و به حلقه سوم که برسیم تحول شروع می شود و دقیقا نمیشود گفت که از کی شروع می شود بستگی به انسانها دارد که این مرحله همان مرحله سازندگی هست که این مرحله از سن ۳۵ سال به بعد شروع می شود که همان مرحله پختگی است.
مهمترین بخش حیات ما از حلقه سوم شروع می شود ، از ابتدای حلقه سوم شروع می شود و تا زمان مرگ که بستگی به فرددارد که شخص باید در این مرحله تزکیه را انجام دهد.
از اینجا باید فرامین را درست انجام بدهد تا به هدف های عالی خودش برسد تا بتواند به خواسته هایش جامه عمل بپوشاند.
حلقه سوم مثل پیش دانشگاهی می ماند که می خواهد وارد جهان پس از مرگ بشود باید کاملا پخته و قوانین را رعایت کند چون این بنیان و ریشه آنهاست، اولین دوره حلقه ها به جهان بعدی می باشد.
بنیان یعنی پایه، وقتی که جدی گرفته شود آن موقع ما می توانیم از نیروی خفته درون خودمان استفاده کنیم و بکار بگیریم.
شاید بگوییم مگر نیروی خفته درون ما چکار میکند؟ وقتی در سرمای شدید زمستان جایی گیر بیفتیم و فکر کنیم سرد نیست و من باید زنده بمانم به ما کمک میکند که به ما انرژی و گرما وارد شود.
در خیلی مواقع ما میتوانیم از نیروی خفته درون خودمان انرژی مثبت بگیریم البته بستگی دارد که خود به انرژی مثبت فکر کنیم یا منفی ، همان به کمک ما خواهد آمد و این همان انرژی درونی ما است که حد و حصر ندارد و ما میتوانیم آن را پیدا کنیم یا آن را سرکوب کنیم.
وقتی این را ذره ذره یاد بگیریم احساس قدرتمندی خواهیم کرد.
و اما قسمت سوم که پایه گذار ورود به ریشه قسمت چهارم هست به یک سری آگاهی دست پیدا می کنیم که بسیار سخت و دشوارند که همان برطرف کردن تسویه حساب خودت است.
اکثر آدم ها جذب مادیات می شوند و همه چیز را فدای مادیات میکنند و سخت است از آن دل کندن ، مثل ثروت ، خوش گذرانی و ... که اینها جز اشباع هستند و اصلا فکر اعمال خودشان نیستند و از این آدم ها کم نیستند و مورد غضب الهی قرار میگیرند که سیستمی است مثل بوم رنگ بر میگردد به خودش و بعضی از آنها این را عین الیقین می نامند.
با گوشها و چشمها می شنوند ومیبینند و فکرمی کنند و شک و تردید درخودشان ندارند .
وقتی میخواهید در صراط مستقیم حرکت کنید کاری سخت است ولی سختی آن مثل سرمای زمستان نیست که نتوانید تحمل کنید، یا مثل گرمای شدید تابستان که نتوان آن را تحمل کرد.
در این مرحله یا باید تسلیم شوی یا هرچه توان داری از خشم آن دور باشی و امیدوارم همگی ما بتوانیم گذرگاهها و سختی ها را تحمل کنیم تا بتوانیم به صراط مستقیم برسیم که درهای الهی به روی ما باز خواهد شد و به یاری ما خواهد آمد.
و ان شا الله ما از مسیر دور نشویم که به نا کجا آباد رها شویم.
نویسند:همسفر زهرا(لژیون یکم)
ویرایش، ویراستاری و ارسال: همسفر یگانه رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی قشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
39