سلام دوستان الهام هستم یک همسفر؛
سخن از خلقت و آفرینش بود و گفت آیا من پروردگار شما هستم؟ و ما گفتیم: آری، لبیک گفتیم و زندگی را شروع کردیم زندگی که قبل و بعد از آن را نمیدانیم. به راستی برای چه آفریده شدهایم؟! و سوالاتی از این قبیل که چرا خداوند شیطان را آفرید، او که میدانست هدف شیطان چیست؟! من در زندگی از کودکی، لذت نبرده بودم و از بزرگسالی فقط درد و رنج کشیدهام، تا اینکه جرقه نور هم برای من زده شد و راهی کنگره شدم دوستانی از جنس محبت و خدمتگزارانی از جنس عشق، من را در آغوش کشیدند و در ادامه ندایی از جنس دوست داشتن با شال نارنجی و با تبسمی که بر دل هر تازهواردی مینشست و دل را جلا میداد، به من گفت راهنما انتخاب کن، در ذهنم میگفتم راهنما کیست؟ کسی بهتر از پدر و مادرم؟! کسی بهتر از استادان دانشگاه؟! و به راستی که سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. از وادی دوم آموختم که خداوند فقط به انسان قدرت اختیار و انتخاب داد و او را بر سر دو راهی قرار داد که خودش مسیر زندگیش را انتخاب کند. من سر دو راهی وصال و جدایی بودم و باید انتخاب میکردم. با درد اعتیاد بیگانه بودم و فقط فکر میکردم اعتیاد برای من نیست و فقط برای همسایه است. با سوال سنگین، اگر نشد چکار کنم؟ روبهرو بودم و راهنمایم دستم را گرفت، به من آموزش داد که ناامیدی بزرگترین سلاح دشمن است، بلند شو و حرکت کن، ساکت بودن دیگر جایز نیست. تفکرم این بود، که از من دیگر گذشته و جای جبرانی نیست. چند صباحی عمر میکنم و میمیرم، ولی در کنگره آموختم که انسان فناناپذیر است و بقا دارد، اگر مشکلات نباشد طعم خوشی را نخواهم چشید. زندگی که نباید همیشه بر وفق مراد باشد. به شکرانه آموزشهای کنگره متوجه شدم که چندان بیهوده آفریده نشدهام، باید همسر و همسفری در کنار مسافرم باشم و با تلاش و کوشش، صبر و بردباری حرکت کنم و نتیجه حرکت را به خدا بسپارم، غم و ناامیدی را از خود دور کنم و منتظر فرمان الهی باشم و در مقابل این فرمان تسلیم محض باشم. حرکتم را آغاز کردم و در جهان ذهنم به آنچه دوست دارم فکر میکنم و میدانم که خداوند نیز به من کمک میکند چون خداوند وعده داده، و وعده او حق است.
سلام دوستان ملیکا هستم یک همسفر؛
در وادی دوم میگوید: هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ یک از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. شاید بتوان گفت موضوع اصلی این وادی امید و ناامیدی است. تمام مخلوقات در این جهان رسالتی دارند که باید در مسیر صراط مستقیم و با تفکر به آن هدف برسند. متوجه شدم که نیروی قوی وجود دارد که همیشه من را مورد حمایت قرار میدهد. همه اتفاقات، چه خوب و چه بد در درون ما هستند و بر اثر اعتقادات و باورهای غلط، باعث بیماری جسم و روح ما میشوند. ما باید تفکر کنیم و به دنبال آن، نیروی القا، احیا و تحرک به کمک ما میآیند. خداوند به انسان عقل و قدرت تفکر داده و او را بر سر دوراهی گذاشته و گفته شده که یک راه را انتخاب کند؛ یکی مسیر تاریکی و ضدارزشها و دومی مسیر ارزشها یا صراط مستقیم. اصولاً انسان تاریکیها را تجربه میکند تا به عظمت روشناییها پی ببرد. اما وقتی در تاریکیها فرو میرود، باید از گذرگاههای سخت عبور کند و خروج از تاریکیها به این سادگی نیست. اگر از این گذرگاهها عبور کند، آنگاه تبدیل به انسانی کارآزموده خواهد شد و به صلح و آرامش میرسد. زندگی کردن و حیات تا جایی ارزشمند است که جناب آقای مهندس میفرمایند: "معجزه حیات، خود حیات است."
سلام دوستان خدیجه هستم یک همسفر؛
ما در زندگی به دلایلی برای رسیدن به اهدافمان جهت را گم کرده و مسیر نادرستی را در زندگی پیش گرفتهایم، مسیری که در آن ترس و ناامیدی باعث میشود که از اهدافمان بیشتر دور شویم یا دچار بیماریهای جسمی و روحی شویم و یا دائم خود را سرزنش کنیم که من موجودی بدون فایده هستم و با این تفکرات بیشتر در تاریکی فرو میروم. با تفکر صحیح و حرکت در راه صراط مستقیم انسان میتواند به عظمت خلقت پی ببرد. اگر با دقت به جسم خود و دیگر موجودات نگاه کنیم درمییابیم که همه موجودات و انسانها جزئی از چرخه خلقت هستند و هر کدام نقشی در هستی دارند و هیچکدام بیهوده آفریده نشدهاند، از یک کرم کوچک گرفته تا انسان که اشرف مخلوقات است.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر؛
وادی دوم میگوید: هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم؛ در ابتدای سیدی وادی دوم جناب آقای مهندس از تفکر سخن گفتهاند که ما برای انجام هر کاری باید تفکر کنیم؛ تفکر هم میتواند به سمت ارزشها و هم به سمت ضد ارزشها باشد، در مورد مسئله غیبت کردن جناب آقای مهندس میفرمایند: غیبت کردن همانند خوردن گوشت مرده برادر انسان است که همیشه در وجود افراد به دنبال بدیها و کاستی نگردیم، دیگران را قضاوت نکنیم، چیزهای مثبت هر انسانی را در نظر بگیریم و پررنگ کنیم. در ادامه در مورد تفکرات ما صحبت میکنند که اگر کوچکترین انتقادی یا ایرادی از ما گرفته شد سریع به هم میریزم ولی اگر تفکر ما قوی بشود و آگاه شده باشیم حتی اگر نقدی هم از ما بشود، اگر درست باشد قبول میکنیم و اگر درست نباشد یک لبخند میزنیم و از کنارش رد میشویم. ما آموختیم که نباید زندگی را با ناامیدی جلو ببریم و اگر به مشکلی برخورد کردیم قبل از اینکه آن مشکل به ما آسیبی بزند خود ما با افکارمان آن مشکل را تشدید میکنیم؛ مثلا در زمان بیماری دو تصویر در ذهن ما پدیدار میشود یکی اینکه ما لاغر، عاجز و ناتوان شدهایم و در ادامه زندگی تصویر بعدی این است که ما سرحال هستیم و با امیدواری به زندگی ادامه میدهیم، پس یاد گرفتیم که تصاویر در ذهن ما تولید میشوند و ظهور میکنند، حال میتوانیم مثبتاندیش باشیم یا منفینگر و باید بدانیم که اگر به سمت منفیها و ضد ارزشها حرکت کنیم بر ساختار جسم اثرات مخرب و جبرانناپذیری وارد میکنیم. ما هیچگاه نباید فکر کنیم که موجودی بیهوده آفریده شده است چون اینها نشان گرفته از تفکر غلط ما است و هر موجودی که در این دنیا است با هدف افریده شده و مسئولیتی دارد.
سلام دوستان عصمت هستم یک همسفر؛
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، آفریده نشده است هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. همه ما میدانیم که ناامیدی یکی از حسهای منفی است که وقتی سراغ آدم میآید تمام حسها را از انسان میگیرد. در وادی دوم اشاره شده که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد و خداوند هیچ موجودی را بیهوده نیافریده است. زمانی که در تاریکیها بودم پیلهای دور خودم کشیده و هیچ کس را در پیله خود راه نمیدادم نه بیرون میرفتم و نه با کسی ارتباط برقرار میکردم، با خودم میگفتم هدف من از زندگی چیست؟ این زندگی به غیر از درد و رنج چه چیز دیگری برای من دارد؟ چرا من به این زندگی ادامه میدهم؟ حس ناامیدی تمام وجودم را گرفته بود و برای نجات خودم نه قدرت فکر کردن و نه قدرت حرکت کردن داشتم. بعد از مدتی وارد کنگره شدیم و در کنگره آموختم که هر انسانی برای هدفی خلق شده و بیهوده افریده نشده است، فهمیدم همه چیز به آن هدف بر میگردد. افسردگی و ناامیدی من به خاطر شانس بد نیست. زمانی که من در جهت سازندگی خودم تلاش کنم متوجه میشوم که خداوند یک سری خلاقیتهایی را در وجود من نهادینه کرده که من میتوانم با تلاش، آنها را به دست آورم و فهمیدم اگر تاریکیها را تجربه میکنم به خاطر پیبردن به عظمت روشناییهاست و اگر بتوانم از گذرگاههای سخت عبور کنم آن وقت انسانی کار آزموده و رها میشوم. ما در جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفتانگیزی به نام قدرت مطلق داریم که میتواند یاریرسان ما باشد و ما را مورد حمایت خودش قرار دهد که شرط یاری نیروی برتر، دوری از ضدارزشها و راه رفتن در صراط مستقیم است.
سلام دوستان افسانه هستم یک همسفر؛
خدا را شاکر هستم که کنگره را در مسیر زندگی من قرار داده است. هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. اگر به تمام هستی نگاه کنیم خواهیم دید، امکان ندارد چیزی را پیدا کنیم که به جهت بیهودگی پا به هستی گذاشته باشد. وادی دوم، جان تازهای به جسم و روح من میبخشد و نیرو و قدرت تازهای پیدا میکنم. خداوند انسان را بر سر یک دوراهی قرار داده است، یکی تاریکی و دیگری روشنایی، انسان زمانی میتواند مفهوم روشنایی را درک کند که تاریکی را تجربه کرده باشد. انسان قادر است همه چیز را تغییر دهد و از پایینترین جایگاه به بالاترین جایگاه ارتقا پیدا کند. ما سالها از ارزشها دور بودیم و به سمت تاریکیها و ضدارزشها حرکت میکردیم، باید برای یافتن خود تفکر، سعی و تلاش کنیم و با استفاده از آموزشهایی که در کنگره به ما داده میشود به سمت ارزشها و راه مستقیم حرکت کنیم.
سلام دوستان رویا هستم یک همسفر؛
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیگذارد، خداوند هیچ چیز و هیچ کس را بیهوده خلق نکرده و برای خلق تمام موجودات هدف دارد. زمانی که از نقطهای نوری بتابد میتوانیم به سمت آن نقطه نور حرکت کنیم و به منبع روشنایی برسیم. از جرقه ذرات میشود به روشنایی وسیع رسید، حتی در نشانههای قدرت مطلق، کتاب خدا و نشانههایی که در خود خلقت است، به روشنایی پیدا است که هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان به هیچ فکر کنیم، همه مطالب در درون و بیرون ماست، ما فقط جسم نیستیم، نفس هم هستیم و این نفس هم درون و هم بیرون ما است. درون ما چیزهایی وجود دارد که آرام و ساکن هستند اما میتوانیم به آنها حرکت دهیم یعنی میشود تغییر ایجاد کرد. انسان میتواند هر چیزی را در ذهنش تصور کند که این تصاویر اثر شگفتانگیزی روی ذهن ایجاد میکنند و البته این تصاویر هم میتوانند منفی باشند و هم مثبت که این بستگی به خود انسان دارد، تصاویر و تفکرات غلط (منفی) ما را به سمت تاریکیها و تصاویر و تفکرات درست (مثبت) ما را به سمت روشناییها میبرند. حال تصمیم با خودمان است که به سمت تاریکیها برویم یا به سمت روشناییها و اصولأ انسان تاریکیها راتجربه میکند برای پی بردن به عظمت روشناییها و نکته حائز اهمیت اینجا است که در جهان هستی انسان اگر به سمت روشناییها برود نیروی عظیم و شگفتانگیزی به نام قدرت مطلق و یا خداوند او را حمایت و پشتیبانی میکند و شرط اول برای مورد حمایت خداوند قرار گرفتن این است که از ضد ارزشها دوری کنیم و به ارزشها بپردازیم.
رابط خبری: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هشتم)
ارسال و ویراستار: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
165