روزهای سخت یادم نمی ورد

ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مسیر کنگره برایم روشن شد و توانستم در تاریخ ۱۴۰۳/۱۲/۱۶ گل رهایی را از دستان پرمهر آقای مهندس دریافت کنم و از دام تاریکی‌ها رها شوم و این غول بی‌شاخ و دم اعتیاد را پس از دوازده سال و طی چندین سفر ناموفق شکست دهم. حس و حالم بسیار خوب است و احساسی که دارم، قابل وصف نیست؛ چقدر حس قشنگی دارد وقتی به جایی می‌رسی که توانایی داری از میان انبوهی از مشکلات، آرام‌آرام بیرون بیایی و به آرامش و حال خوش برسی.
زمانی که به گذشته می‌نگرم، روزهای تلخ زیادی برایم زنده می‌شود که همه آن‌ها برای من تجربه بود و از تک‌تکشان درس گرفتم.
هرگز به یاد نمی‌آورم که در آن روزهای سخت، از ته دل خندیده باشم؛ همیشه دل‌نگران و ناامید بودم تا اینکه به خواست خدا در سال ۱۳۹۰ وارد کنگره ۶۰، شعبه حکیم هیدجی شدم.

من همیشه سعی می‌کردم تابع اصول و قوانین کنگره باشم و با اینکه چندین سال در انجام سفرم موفق نبودم، تلاشم بر این بود که به کسی لطمه‌ای وارد نکنم؛ اما ناخواسته و از روی ناآگاهی یک‌سری مشکلات برای خودم و خانواده‌ام به وجود می‌آوردم.
بالاخره با وجود تمام مشکلات و سختی‌های سفر، به رهایی رسیدم و این آغازی بود تا در سفر دوم، مصمم‌تر و با آموزش‌پذیری بهتر به حرکتم ادامه دهم. اگر آموزش‌های کنگره نبود، واقعاً نمی‌دانستم در این شرایط سخت و با تفکرات اشتباه، به چه نقطه‌ای می‌رسیدم و چه بلایی بر سر من و خانواده‌ام می‌آمد.
سپاس خدای را که تک‌تک مشکلاتم زمینه صعودم شدند و کنگره ۶۰ راه نجاتی بود تا درست زندگی کردن را بیاموزم.
از همسفرم تشکر و قدردانی می‌کنم که در طول این چند سال در کنگره و کنار من بود، استقامت و صبوری کرد، همیشه یار و یاورم بود و با همه کم و کاستی‌های زندگی ساخت و توانست با ازخودگذشتگی، در پیشگاه خداوند سربلند شود. همچنین از همسفران کوچکم تشکر می‌کنم که شرایط سخت را تحمل کردند. امیدوارم آن‌قدر عمر داشته باشم تا بتوانم آن روزها را جبران کنم.
از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان بی‌نهایت سپاسگزارم که این بستر را برای منِ مسافر فراهم کردند تا بتوانم در این مکان مقدس سفر کنم، به درمان قطعی برسم و تولد اولین سال رهایی‌ام را جشن بگیرم.
از راهنمای عزیزم، حسن آقا، نیز تشکر و قدردانی می‌کنم که واقعاً درس‌های بسیار زیادی از ایشان آموختم. امیدوارم بتوانم در کنگره با خدمت‌گذاری، زکات رهایی‌ام را پرداخت کنم.

نویسنده:مسافر داود
خدمتگزارسایت:همسفررضا