English Version
This Site Is Available In English

نور سمبل انسانیت وپیشرفت است

نور سمبل انسانیت وپیشرفت است


جلسه سوم از دوره شانزدهم کارگاه آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی زاگرس با استادی همسفر لیلا، نگهبانی همسفر نرگس و دبیری همسفر نرگس با دستور جلسه «وادی دوم  (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمی‌نهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکرکنیم) و تاثیر آن روی من » در روز دوشنبه ۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه امروز در مورد وادی دوم است. در مورد امید و ناامیدی صحبت می‌کند؛ وادی دوم می‌گوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم». به دلایلی سال‌ها جهت زندگیمان را گم کرده بودیم و اکنون که می‌خواهیم خودمان را پیدا کنیم، راه بسیار مهمی را در پیش داریم؛ باید فکر کنیم و در ادامه آن تلاش کنیم تا به آن نتیجه مطلوب و درست برسیم و از هر نقطه‌ای که نوری می‌تابد؛ باید به طرف آن نور برویم؛ چون نورسمبل انسانیت و پیشرفت است. در مسیر زندگیمان خیلی از چیزها را از دست داده‌ایم که این‌ها ممکن است جسمی یا روانی، مادی یا معنوی باشد.

 در اثر تفکر غلط یا قرار گرفتن در مسیر ضد ارزش‌ها برای خودمان مشکلاتی به وجود آورده‌ایم که باعث یاس و ناامیدی ما شد و اینجاست که به خودمان می‌گوییم اصلاً ما برای چه به دنیا آمدیم؟ اصلاً ما رقمی نیستیم ما را اشتباه به دنیا آوردند و این یک توجیه است؛ برای اینکه بیشتر در تاریکی‌ها فرو برویم، برای اینکه اعتماد به نفسمان را از دست بدهیم. مشکلات وقتی به من غلبه می‌کند من کنار می‌کشم با این جمله‌ها که من اصلاً برای چه به دنیا آمدم؟ من برای این به دنیا آمدم که چند صباحی در این دنیا باشم و به بدبختی زندگی کنم تا تمام شود؛ نه اینطور نیست. وقتی که فکرش را می‌کنیم، می‌بینیم که خلقت خداوند بسیار ارزشمند است و انسان موقعی که پا به عرصه حیات می‌گذارد نیروی مافوق یا همان قدرت هستی او را به یک دوراهی هدایت می‌کند؛ یکی راه تاریکی‌ها و یکی راه روشنایی‌هاست.

پس انسان باید این تاریکی‌ها را طی کند تا به عظمت روشنایی‌ها برسد و اینکه تا قهر را نفهمیم معنی مهر را نمی‌بینیم. ما در جهان هستی بدون پشتیبان نیستیم نیرویی عظیم و شگفت انگیزی به نام قدرت مطلق یا خداوند یا نیروی برتر وجود دارد که می‌تواند یاری رسان ما باشد و در این جهان است بی صاحب و بدون پشتیبان نیستیم. گفتیم که وادی دوم از امید و ناامیدی صحبت می‌کند؛ وقتی من همسفر وارد کنگره۶۰ شدم، با وادی اول آشنا شدم و آن تفکر در من شکل گرفت و تازه فهمیدم چه بلاها وچه تخریب‌هایی برای خودم به وجود آوردم و از طرفی همان پروسه درمان که آرام آرام باید طی شود کمی ناامیدی سراغ من آمد، که حالا من خودم را می‌گویم.

من همسفر وقتی که وارد کنگره شدم، مسافرم که باید طی ۱۱ ماه سفر می‌کرد؛ یعنی حقیقتاً این فکر در ذهن من ایجاد شد که ای بابا ۱۱ ماه! این روش به درد من نمی‌خورد و تا این ۱۱ماه تمام شود؛ قطعا مسافر من دچار لغزش می‌شود و ناامیدی باز سراغ من آمد. زمانی که سفرمان را شروع کردیم وادی دوم این امید را به من داد که تخریب‌هایی که داشتم را می‌توانم درست کنم. کمترین فایده که امید دارد این است که حالت را خوب می‌کند.

اگر بخواهیم می‌توانیم همه چیز را عوض کنیم از پایین ترین نقطه به بالاترین جایگاه برسیم. مصرف کننده مواد مخدر ندانسته راه تاریکی را انتخاب کرده است و در این راه قرار گرفته است و توانایی‌هایی که داشت، زیر خروارها اعتیاد و مواد مخدر مدفون شده است و اثری از آن دیده نمی‌شود. طبیعی است که چنین شخصی همیشه احساس پوچی و ناامیدی می‌کند. یکی از نتایجی که وجود دارد این است که خودش را در مسیر ضد ارزش‌ها قرار می‌دهد که من نمی‌توانم ترک کنم و زندگی من هیچ گاه درست نمی‌شود؛ ولی می‌تواند وضعیت را تغییر دهد به شرط اینکه خودش بخواهد.

وقتی به تمام هستی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که امکان ندارد که خداوند چیزی که آفریده است، بیهوده و پوچ باشد. اگر مطالب یا چیزهایی که تصور کنیم بیهوده باشد آن تصور و پندار ما نادرست است؛ چون زمانی که فکر می‌کنیم که خداوند از تک‌تک چیزهایی که آفریده است؛ حتما وجودشان لازم و ضروری بوده است، مانند همان کرمی که حضرت موسی فرمودند: که برای چه کرم را آفریده‌اید، خداوند در پاسخ فرمودند: این سوالی بود که قبل از تو کرم از من پرسید. اصولا حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها و آوردن مسائل منفی و خارج شدن از صراط مستقیم ایجاد حس منفی احساس ناامیدی و احساس پوچی می‌کند و ما را از مسیر صحیح زندگی خارج می‌کند و ما را در ناامیدی و تاریکی‌ها قرار می‌دهد.

اینجاست که من به خود می‌گویم چرا من؟ چرا من باید اینطور زندگی داشته باشم؟ خود را انسان بدبختی می‌بینیم. امروز لژیون سردار بود دوست داشتم در مورد لژیون سردار صحبتی داشته باشم. در مورد لژیون سردار راهنما همسفر زهره صحبت قشنگی داشتند در لژیون سردار واریزی مهم نیست که من آن واریزی را انجام بدهم و در جلسه دیگر حضور پیدا نکنم، این آموزش‌هایی که در لژیون سردار صحبت می‌شود من از آنها بی‌نصیب می‌مانم. در مورد لژیون سردار اولین باری که در جلسه نشستم جلسه عمومی بود و اجازه داشتیم در آنجا حضور داشته باشیم تک‌تک همسفرها که در مورد آن صحبت می‌کردند یک حسی به من دست می‌داد که اینها از این لژیون سردار چه دیده‌اند که اینطور عاشقانه و بدون هیچ چشم داشتی کمک می‌کنند.

جلسات اول تا سوم در لژیون سردار شرکت کردم تا گلریزان شد، تصمیم گرفتم شرکت کنم خواستم آن حس خوب را من هم تجربه کنم. در لژیون سردار شرکت کردم البته به صورت تعهدی انشاالله که بتوانم این پرداختی را انجام دهم و حال خوب هم نصیب من شود. خداوند را شکر می‌کنم به خاطر حضورم در کنگره۶۰ که باعث حال خوب خودم مسافرم و فرزندانم شد. وقتی من در تاریکی ها باشم و در زندگی دچار مشکل شوم؛ قطعا اطرافیان من هم عذاب می‌کشند، آن ها هم حال خوبی نخواهند داشت، اما الان به دلیل آموزش‌هایی که در کنگره می‌بینم کم کم از ضد ارزش ها دور شوم.



مرزبانان کشیک: همسفرزهرا  و مسافر حسین            
عکس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون چهارم) 
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم) دبیر سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم ) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زاگرس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .